کد خبر: ۲۱۳۵۲۶
تاریخ انتشار:
تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی؛

دنیا از نگاه حضرت علی(ع) /3/

در آیات مختلف قرآن کریم دستورات دینی که برای ما داده شده عمدتاً دستوراتی است که ما را به تقوا برساند. مثلاً روزه. روزه را خداوند در قرآن گفته، به امت‌های گذشته گفته‌ایم روزه بگیرید. برای دیگران سه ماه، برای شما تخفیف داده، گفته یک ماه. «لَعَلَّکُم تفلحون» شاید اگر روزه بگیرید، یعنی درست روزه بگیرید

گروه فرهنگی - مقدمه: مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پرونده‌ای تحت عنوان «تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی» آورده می‌شود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی‌ست که پس از پیاده‌سازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است.

به گزارش بولتن نیوز، وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعه‌شناسی و روان‌شناسی از نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه، باب جدیدی در مقوله‌ی سبک زندگی اسلامی باز کند.

دنیا از نگاه حضرت علی(ع) /3/

***

جایگاه تقوا در کل حیات این است که «تقوا رمز حیات صحیح است». تقوا تنها ابزار جلوگیری از اضمحلال انسانیت انسان است. تقوا تبدیل انسانیت مادون، به انسانیت مافوق است. همه‌ی این‌ها چرا؟ چه کسانی در جامعه‌ی دینی در عالی‌ترین حد خودش متفق به تقوا بودند؟ ائمه‌ی معصومین، ائمه‌ی معصومین ما در عالی‌ترین مراتب تقوا قرار داشته‌اند. الگوهای ایده‌آل ما هم آن‌ها هستند. هرچه انسان‌ها از این الگوهای تقوا بیشتر فاصله می‌گیرند، نورانیت‌شان کمتر می‌شود. هرچه بیشتر فاصله می‌گیرند، قلبشان کدرتر می‌شود. پس تقوا راه نجات انسان است. جلوگیری کننده از اضمحلال انسانیت انسان است.

در آیات مختلف قرآن کریم دستورات دینی که برای ما داده شده عمدتاً دستوراتی است که ما را به تقوا برساند. مثلاً روزه. روزه را خداوند در قرآن گفته، به امت‌های گذشته گفته‌ایم روزه بگیرید. برای دیگران سه ماه، برای شما تخفیف داده، گفته یک ماه. «لَعَلَّکُم تفلحون» شاید اگر روزه بگیرید، یعنی درست روزه بگیرید، روزه‌ی زبان بگیرید، فقط روزه‌ی شکم نه، روزه‌ی چشم بگیری، روزه‌ی گوش بگیری، روزه‌ی ذهن بگیری، شاید متقی شوید. همه‌ی روزه هم برای این است که شما متقی شوی. اگر ما جشنی می‌گیریم به مناسبت سالروز ولادت امامی که هزار و خرده‌ای سال قبل به دنیا آمده، برای این است که الگوهای تقوا را متذکر شویم. یعنی تأثیر داشته باشد در حرف‌های ما، باید با ما گره بخورد. اگر گره نخورد چه فایده‌ای دارد؟ باید گره بخوری به تقوا.

پس حضرت اینجوری توصیه می‌کنند. وقتی خطاب حضرت عام است، «فَأنّی اُوصِیکَ بِتَقوَي الله أَی بُنَیَّ» مثل اینکه شما بچه‌تان می‌خواهد برود تهران. می‌گویی پسرم عزیزم رفتی تهران مواظب خودت باش. آیا بچه هم می‌پرسد که بابا توی اتوبوس که می‌نشینم مواظب خودم باشم؟ وقتی پیاده شدم توی ترمینال مواظب خودم باشم؟ وقتی خواستم بروم دانشگاه مواظب خودم باشم؟ شب که می‌روم خوابگاه مواظب باشم؟ می‌گوید پسرم مواظب خودت باش، مطلقاً توی همه‌ی این اوضاع فانی. «اُوصِیکَ بِتَقوي الله أَی بُنَیَّ» یعنی درکلیه ابعاد حیاتت دنبال تقوا باش.

بعضی‌ها از خدا می‌ترسند می‌گویند روزه می‌گیرند چون عقاب دارد. اما توی بازار که می‌روند توی بُعد اقتصادی که می‌رسند، دیگر آنجا نمی‌گیرند. ربا می‌خورند، روزه را می‌گیرند، نماز را حالش را ندارند. می‌گویند روزه را اگر نگیریم، خدا عذابمان می‌کند. ولی حالا نماز را خسته‌ايم، وقتش را نداریم، هر وقت شد، حسّش نیست. جمله‌ای که جوان‌ها خیلی به کار می‌برند. پسرم اگر می‌خواهی از نابود شدن نجات پیدا کنی، تقوا را در کلیه ابعاد زندگی باید رعایت کنی. اگر ما می‌خواهیم جوان‌های جامعه‌مان را نجات دهیم از مفاسدی که ممکن است دچار بشوند، باید مسلح‌شان کنیم به ابزار تقوا. اگر امروز صحبت می‌شود از جنگ نرم، شبکه‌های ماهواره‌ای می‌آیند که نظام خانواده‌ را زیر سؤال ببرند. تنها راه مبارزه این است که ما انسان سالم دینی تربیت کنیم. انسان سالم دینی انسانی است که مسلح است به تقوا، نه مسلح به انگشتر، نه مسلح به ریش، نه مسلح به تسبیح. ظواهر به اندازه‌ی ظواهر اهمیت دارد. مسلح به تقوا یعنی اینجوری نیست که ما وقتی آدم‌ها را توی جامعه بالا و پایین کنیم، هر کسی که ریشش بلندتر است، با تقواتر باشد. هر کسی که شش تا انگشتر انداخته با تقواتر است.

تقوا از کلمه‌ی «ِوقَايه» می‌آید، یعنی خود نگه‌داری. یعنی خود نگه‌دارنده. حدیث داریم اگر کسی پند دهنده‌ای در درون خودش نداشته باشد که آن را نگه دارد از مواقعی که آلوده به گناه می‌شود، هیچ پندِ پنددهنده‌ی بیرونی به کارش نمی‌آید. تقوا یعنی اینکه ما یک ابزار درونی خود نگه‌دارنده‌ای درون خودمان ایجاد کنیم که اگر گفتند این شراب است، چه شما اینجا باشید چه نباشید، من اعراض کنم و نخورم. بچه را دیده‌اید. روزه می‌گیرد، مادر و پدر بهش فشار می‌آورند روزه بگیر، روضه می‌گیرد. یکهو بابا و مامان رفتن بیرون. خیلی تشنه‌اش است، می‌رود یک ليوان آب می‌خورد. این تقوا نیست‌. تقوا یعنی اگر کسی هم نبود ناظر شما باشد، اکراه اجتماعی، فشار اجتماعی، جبر اجتماعی، هیچی نبود، شما باز دست به عمل نزنید.

« ولُزُومِ أَمرِه» یعنی همراه و ملازم امر خدا باشد. حالا وقتی انواع و اقسام فتنه‌های فرهنگی و اعتقادی در جامعه نفوذ پیدا می‌کند، راهی باز می‌کند. ما نیاز نداریم این همه تبلیغات عجیب و غریب راه بیاندازیم که آی دشمن آمد! آی جنگ! مثل اینکه یک نفر ایستاده، یک بازاری آتش گرفته، یکی داد می‌زند: آی آتش! آقا بدو برو آب بیار. یکی زنگ بزند آتش نشانی. با این فریاد زدن‌ها، هیچ مشکلی توی جامعه حل نمی‌شود. هر چند وقت یکبار مد می‌شود. یک روز مد می‌شود از تهاجم فرهنگی صحبت می‌شود، بعداً هم نان دانی می‌شود. برویم اینجا چهار تومان بگیریم. بعد می‌شود جنگ نرم. نه آقا، وقتی انواع و اقسام تهاجم‌های فکری و فرهنگی و اخلاقی به جامعه می‌شود، ما باید کاری بکنیم برای جامعه‌ی ما و جوان‌هایمان. ما کلاس قرآن می‌گذاریم، سخنرانی می‌گذاریم، اردوی خوب می‌گذاریم، زیارت عاشورا می‌گذاریم، جلسه‌ی احکام می‌گذاریم، به مناسبت تولد ائمه جلسه می‌گذاریم. همه و همه به خاطر این است که مخاطب‌هایی که می‌آیند، مصلح به ابزار تقوا شوند. که اگر در خلوت رفتند، در جای دیگر رفتند و هیچ کس دیگری نبود و آنجا فقط شیطان بود و وسوسه می‌کرد، آنجا بتوانند خودشان را نگه دارند.

«وَ لُزُومِ أَمرِه» یعنی مثلاً شاهی در مسیری در حال عبور باشد، عده‌ای دور و برش هستند. می‌گویی این‌ها چه کسانی هستند؟ می‌گویند این‌ها ملازمه‌های شاهند. ملازمت به چه معنی است؟ «لَزِمَ الشیء إِذَا لَم یُفارِقُ» یعنی کسی که ملازمه چیزی می‌شود و از آن فارغ نمی‌شود، دو شرط دارد: 1-همواره چشمش به آن است و به یادش هست و حواسش هست. 2-آمادگی دارد اگر مسأله‌ای پیش آمد، از آن اطاعت کند.

ببینید این جلسه سخنرانی که قرار است برگزار شود، این ملازم می‌خواهد. یکی-دو تا ملازم، یعنی اینکه هماهنگ کند آقای فلانی، می‌آیید این هفته؟ مثلاً یک چایی باید به مردم بدهید گلویی تازه کنند. زنگ بزنید به فلانی که چای و قند دارید؟ میز سخنرانی آماده است؟ بلندگو را آماده کردید؟ چشمش اینجا هست اگر سخنران، سرفه‌ای چیزی کرد، لیوان آبی برایش بیاورد. این می‌شود ملازم این جلسه. «وَ لُزُومِ أَمرِه». یعنی چشمت به خدا باشد.

امام صادق (ع) فرمود: تقوا یعنی آنجا که خدا گفته باشی، باش. آنجا که خدا گفته نباش، دیده نشوی. یعنی چی؟ یعنی آنجا که خدا گفته باشی باش، گفته نماز بخوان، نماز جماعت هم. که به وزن همه‌‌ی درخت‌های عالم هم اگر قلم شوند و بخواهند بنویسند، نمی‌توانند ثوابش را بنويسند. توی مجلس لهو و لعب هم دوست ندارم باشی. یعنی پاکار این باشی ببینی خدا چی می‌گوید. پسرم اگر می‌خواهی نجات پیدا کنی، ملازم امر خدا باش. پاکار خدا باش. ببین او چه می‌گوید. کجا باید باشی، همان جا باش. کجا نباید باشی، آنجا نباش.

ادامه دارد...

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین