کد خبر: ۲۱۳۱۲۲
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
پاسخی کوتاه به مطلب موهون سایت گویانیوز

روشنفکرانی که از جامعه خود عقب مانده اند و همچنان بر نسخه های 200 سال پیش تأکید می کنند!

متاسفانه در سده های اخیر، و با ظهور جریان منورالفکری در ایران و برخی از کشورهای مسلمان دیگر (نظیر ترکیه)، اینگونه وانمود شد که چاره کار جوامع اسلامی (و ایران) آن است که هر چه بیشتر غربی شوند. در حقیقت آنان تصور می کردند که برای پیشرفت چاره ای ندارند جز آنکه به هویت دینی و فرهنگی خود پشت پا زده و به فرهنگ غربی روی بیاورند. نتیجه آن شد که...

گروه سیاسی: سایت گویانیوز که وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) است، در مطلبی با عنوان «نقش ايدئولوژی در تخريب هويت انسانی»، سعی کرده تا اینطور وانمود کند که دین اسلام علت اصلی انجماد جوامع اسلامی و ازجمله ایران است.

به گزارش بولتن نیوز، نویسنده مطلب که به اذعان خود، یکی از عناصر تندرو و افراطی در پیش از انقلاب محسوب می شد به طوری که به اعتراف خودش، از همه شادی ها دست کشیده بود، در بخشی از مطلب خود می نویسد: «در اين جا نقش باورهای ايدئولوژيک مانند باورهای ايدئولوژيک دينی، مارکسيستی و فاشيستی که متکی بر تفکر استدلالی (هر چند فاسد) هستند، در شکل گيری ارتباطات بين قسمتهای مختلف مغز و يکه تازی قسمت مترجم آشکار می شود. صوفيان و عارفان ايرانی به رغم بی اطلاعی از کشفيات علمی نورالوژی جديد در تجربه روزمره خطر تبديل شدن دين به تفکر ايدئولوژيک و ايجاد فساد اجتماعی و اخلاقی را به خوبی حس کرده و عليه غلبه تفکر استدلالی بر عواطف دينی هشدار می دادند.

مولانا به وضوح هشدار داده بود: پای استدلاليان چوبی بود – پای چوبين سخت بی تمکين بود. او به خوبی می دانست غلبه تفکر استدلالی در دين نتيجه اش انجماد فکری و اضمحلال ذهن است که فقط بخش کوچکی از آن بر اساس منطق استدلالی کار می کند.

روشنفکرانی که از جامعه خود عقب مانده اند و همچنان بر نسخه های 200 سال پیش تأکید می کنند!

بر اساس شرح کوتاهی که از کشفيات جديد نورالوژی رفت می توان حدس زد که در اعصار گذشته غلبه تفکر ايدئولوژيک دينی در ايران و ساير کشورهای اسلامی به دو نتيجه مخرب رسيد. از يک طرف به انجماد فکری و توقف توليد استعدادهای خلاق انجاميد و از طرف ديگر تاثير بيولوژيک دراز مدت در ساختمان مغزی مردم اين جوامع گذاشت.»

البته نویسنده، چنین ادعای کذب و دروغی که دین موجب تخریب جوامع و انجماد فکری افراد شده است را چند سطر پایین تر رد می کند و از عصر طلایی جهان اسلام سخن گفته و می نویسد: «در اين دوران بود که محمد زکريای رازی (۳۰۴-۲۴۴ شمسی) مولف صد و چهل و يک کتاب و رساله (۱۵)، بخيه جراحی و عمل آب مرواريد را ابداع کرد و شرح مبسوطی از پزشکی کودکان، بيماريهای زنانه، زايمان و چشم پزشکی نوشت. او پيشاهنگ آزمايش پزشکی بر روی حيوانات بود و تنها پس از مشاهده تاثير داروهای جديد بر ميمون آنها را به بيماران تجويز ميکرد. او اولين دانشمندی بود که موروثی بودن برخی از بيماريها و تفاوت سرخک و بيماری آبله را تشخيص داد (۱۶). زهراوی اندلسی (۳۹۲- ۳۱۵ شمسی) مشهور به پدر جراحی مدرن، تعدادی ابزار جراحی اختراع کرد که برخی از آنها تا امروز استفاده ميشوند. او راه رازی را دنبال کرد و کتابی در سی جلد در مورد معالجات پزشکی تحرير نمود (۱۷). ابن سينا (۴۱۶ – ۳۵۹ شمسی) دانشمند نابغه ای که تحصيل دانش پزشکی را در سن سيزده سالگی آغاز کرد ۴۵۰ رساله و کتاب نوشت که از آن ميان ۴۰ رساله و کتاب او در زمينه پزشکی بود (۱۸). کتاب قانون او که قرنها کتاب مرجع پزشکی بود تا سال ۱۶۵۰ ميلادی يعنی بيش از ششصد سال پس از فوت او در دانشگاه مونتپلير فرانسه (Montpellier) و لوون بلژيک (Leuven) تدريس مي شد(۱۹). البصری (۴۲۳–۳۴۴ شمسی) بنيادگزار بسياری از اصول فيزيک نوری، موقعيت واقعی خورشيد را به هنگام غروب که ۱۹ درجه پائينتر از افق است محاسبه کرد و بر اين اساس توانست ضخامت تقريبی جو زمين را محاسبه کند (۲۰). ابن مسکويه ۸۰۰ سال قبل از داروين تکامل موجودات بيولوژيک را اعلام کرد و نتيجه گرفت انسان در اثر تکامل ميمون بوجود آمده است (۲۱). سقوط و اضمحلال جوامع اسلامی که در متن آنها استعدادهای شگرفی توليد شدند شايد يکی از بزرگترين ضايعاتی باشد که در تاريخ مدون بر پيکر جامعه بشری وارد شده است.»

اما وی از آنجا که در سراسر این مطلب به دنبال نفی محاسن و نتایج وجود دین در جوامع بشری است، اینگونه استدلال می کند که دین در این دوران، امری حاشیه ای بوده و در حکومت نقشی فرعی داشته است! این در حالی است که به ادعای همه مورخان و اندیشمندان، یکی از ارکان مهم ساخت عصر طلایی جهان اسلام، تشویق دین و علما و حاکمان اسلامی به علم آموزی حتی از مناطق خارج از جهان اسلام بوده است. بزرگ ترین دانشگاه جهان زمان خود را امام صادق (ع) دایر کرده بود که به اذعان مورخان، حدود 4000 شاگرد در دستگاه تعلیمی و تربیتی امام صادق(ع) پرورش پیدا کردند. بسیاری از حاکمان اسلامی، اگرچه به لحاظ دینی دارای اشکالات فراوانی بودند اما بستر و زمینه فراگیری علوم مختلف را برای اندیشمندان و علما و طلاب فراهم کردند. همه اینها بدان سبب بود که دین اسلام، مبلغ و مروج علم آموزی و ساخت جوامع انسانی بهتر و والاتر این دنیایی برای انسان بود. در حقیقت، دین اسلام برخلاف ادیانی چون مسیحیت که آخرت گرا هستند و به دنیا توجهی ندارند، هم به دنیا توجه دارد و هم به آخرت، و از همین روی است که از دنیا تعبیر به مزرعه آخرت می کند، بدان معنی که هر چه در این دنیا تلاش بیشتری کند به همان اندازه از آخرت بهتری برخوردار خواهد بود.

نویسنده در بخش دیگری از مطلب خود این پرسش را مطرح می کند که دلایل عقب ماندگی جوامع مسلمین بعد از عصر طلایی، و در سده های اخیر چه بوده است؟ وی در جواب به این پرسش، نظرات مختلفی را مطرح کرده و در نهایت نظر شخصی خود را بیان می کند که: «به اعتقاد ما تبديل دين از امری شخصی، معنوی غير استدلالی و منطقی به يک امر ايدئولوژيک، عمومی، استدلالی و جدلی از طريق تدوين شريعت بر اساس احاديث جعلی و کتابی که خود بنيانگذار اسلام هيچگاه در صدد تدوين آن برنيامد عامل اصلی جمود کشورهای اسلامی شد.»

مجموع گزاره هایی که وی در این دو سه سطر از مطلب خود بیان می کند، آنقدر غیرمنطقی و غیرمعقول است که اساساً نیازی به پاسخ دادن نیست اما برای آنکه مقداری از این گزاره های غیرمنطقی برای مخاطبین محترم روشن تر شود، به چند تا از آنها به اجمال اشاراتی خواهیم کرد.

اولاً اینکه اساساً دین، و یا بهتر بگوییم دین اسلام، فقط امری شخصی نیست. در حقیقت دین اسلام مجموعه ای از احکام فردی و اجتماعی است که اتفاقاً بُعد اجتماعی آن پُر رنگ تر از بُعد فردی آن است. بسیاری از احکام و معارف اسلامی چون خمس، زکات، حج، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری و... جزو مسائل اجتماعی است که می توان حتی آن را پر رنگ تر از وجوه فردی دین اسلام دانست.

ثانیاً بر خلاف نظر نویسنده، دین اسلام دارای مبادی و مبانی عقلانی و استدلالی است به طوری که حتی از «عقل» تعبیر به «رسول باطنی» انسان می شود. فقها نیز در منابع چهارگانه خود برای استخراج حکم شرعی، «عقل» را به عنوان یکی از پایایه های ثابت آن بر می شمرند که بدون آن حتی نمی توان در آیات و روایات تفقه کرد. اصول و فروع اسلام نیز همگی جزو مسائلی هستند که بر اساس مبانی استدلالی و عقلانی، قابل اثبات هستند.

به نظر می رسد نویسنده، تصوری که از دین اسلام دارد، چیزی در مایه های دین مسیحیت است که برخی از مسائل آن در تضاد با مبانی عقلانی است و جنبش پروتستانتیسم به رهبری مارتین لوتر آلمانی نیز در پاسخ به همین موضوع شکل گرفت.

از سویی دیگر، بسیاری از پژوهشگران نیز بر این عقیده اند که اتفاقا یکی از دلایل عمده جدایی جهان اسلام با عصر طلایی، رواج تفکرات اعتزالی و ضدعقلانی در میان مسلمانان بوده است که زمینه را برای ظهور و بروز گرایش های صوفی مسلک در میان جامعه فراهم کرده بود.

ثالثاً در باب علت اینکه چرا جوامع اسلامی دچار عقب ماندگی شدند، در کنار رشد جریان های ضدعقلانی در جوامع اسلامی که به ان اشاره می شد، به نظر می رسد به دو عامل مهم و تاثیرگذار دیگر نیز می توان توجه کرد: اول و مهم تر از همه آنکه انحطاط جوامع اسلامی از آنجا آغاز شد که اتفاقا بلاد اسلامی به معارف و آموزه های اسلامی بی توجهی کرده و از آن عدول کردند. پادشاهان اموی و عباسی، بیش از هر چیز دیگری به دنبال بسط قدرت و ثروت خود بودند و از مختصات جامعه و حکومت اسلامی غافل شدند. روی کار آمدن پادشاهان بی لیاقت اما خوشگذران و عیش و نوش طلب موجب شد که جوامع اسلامی از درون تهی شده و به مرور دچار انحطاط و زوال شوند. در صورتی که اگر به آموزه های دینی و اسلامی عمل می شد، شاهد چنین حادثه ای نبودیم.

دوم آنکه متاسفانه در سده های اخیر، و با ظهور جریان منورالفکری در ایران و برخی از کشورهای مسلمان دیگر (نظیر ترکیه)، اینگونه وانمود شد که چاره کار جوامع اسلامی (و ایران) آن است که هر چه بیشتر غربی شوند. در حقیقت آنان تصور می کردند که برای پیشرفت چاره ای ندارند جز آنکه به هویت دینی و فرهنگی خود پشت پا زده و به فرهنگ غربی روی بیاورند. نتیجه آن شد که نه تنها ایران پیشرفتی نکرد و همچنان عقب مانده باقی ماند، که حتی موجب کمرنگ شدن هویت فرهنگی و دینی جامعه ایران نیز شد. از این روی، جریان روشنفکری غرب زده را می توان یکی از دلایل مهم عقب ماندگی جامعه ایران معرفی کرد. جریانی که البته همچنان وجود دارد و همچنان به مانند نویسنده این مطلب، بر ادعاهای توخالی دویست سال پیش خود تاکید می ورزد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
CANADA
|
۱۰:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۶
0
2
اگه اینها سراغ نسخه ۲۰۰ ساله رفته اند، شما که سراغ نسخ قبل تر رفته اید !
دوستدار
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۶
0
0
روشنفکران ایرانی در دویست سال گذشته تمدن وفرهنگ ایرانی که میرفت فراموش شود را زنده کردند وایرانی که امروز وجود دارد ثمره تلاش روشنفکران ایرانیست آنها از زمانی آسیب دیدند که تحت تاثیر باورهای مارکسیستی قرار گرفتند وترکیبی از دین ومارکسیست بر تفکر آنها غلبه کرد وآنچه امروز میکشیم نتیجه همین التقاطی است که طی 80 سال گذشته دچار ان شده ایم .....................
دانشجوی دکتری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۶
0
0
خیلی راه دوری نروید . آقایانی که در دهه شصت ایران ایده تولوگ بودند و از جنابات امپریالیسم آمریکا در سراسر جهان می گفتند در حال حاضر طرفدار آمریکا شده ند. اینها دین را یک امر فردی و شخصی می دانند. جنایات کنونی آمریکا را سرپوش می گذارند. نگاهی به روزنامه های به اصلاح طلب بیندازید . ببینید چند سطر آن راجع به جنایتهای این روزهای زژیم صهیونیستی با حمایت آمریکاست. این افراد که اغلب در انقلاب سابقه ای مبارزاتی هم ندارند ، هم اکنون برخی از گروههای آموزشی از جمله گروههای تاریخ و جامعه شناسی را جولانگاه دک و پز به اصطلاح روشنفکرانه خود کرده اند. نه سوادی دارند و نه علمی ....
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین