کد خبر: ۲۰۷۹۵۶
تاریخ انتشار:
تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی؛

مرگ فراموشي عامل خود فراموشي /2/

سؤال اينست که با اين غفلت‌ها چگونه بايد مبارزه کرد؟ چگونه باید این غفلت‌ها را مدیریت کرد؟ غفلت‌ها چند دسته‌اند. یک دسته از غفلت‌ها در عالم هست که این غفلت‌ها «گریز ناپذیر» است. یعنی ریشه در سرشت انسان دارد.
گروه فرهنگی - مقدمه: مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پرونده‌ای تحت عنوان «تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی» آورده می‌شود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی‌ست که پس از پیاده‌سازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است.

به گزارش بولتن نیوز، وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعه‌شناسی و روان‌شناسی از نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه، باب جدیدی در مقوله‌ی سبک زندگی اسلامی باز کند.

مرگ فراموشي عامل خود فراموشي /2/

***

سؤال اينست که با اين غفلت‌ها چگونه بايد مبارزه کرد؟ چگونه باید این غفلت‌ها را مدیریت کرد؟ غفلت‌ها چند دسته‌اند. یک دسته از غفلت‌ها در عالم هست که این غفلت‌ها «گریز ناپذیر» است. یعنی ریشه در سرشت انسان دارد. ما همین که اینجا نشسته‌ایم، نمی‌دانیم مادر ما یا همسر ما در خانه دارد چه نوع غذایی می‌پزد. ما همین که اینجا نشسته‌ایم، اگر سر کار رفتیم، نمی‌دانیم شاید بچه‌مان در مدرسه‌، با کیف زده است تو سر همکلاسی‌اش و پای چشمش را سیاه کرده باشد. این غفلت‌ها، غفلت‌های گریز ناپذیر است. بعضی‌ها در تفسیر صفت «ستّاریت» خداوند می‌گویند که ستّاریت به این معناست که یک پرده‌ای بر همه چیز در این عالم کشیده شده است. این که می‌گوییم خداوند ستار است، یعنی یک پرده‌ای بر همه چیز کشیده شده و این باعث شده که ما خیلی چیزها را متوجه نشویم.

باز در کلام عرفا هست که اگر گناهان انسان بو می‌داد - مثل بوی پا - آن وقت انسانها نمی‌توانستند کنار هم بنشینند. یعنی اگر گناهانی که بنده مرتکب شده‌ام بو می‌داد، همین که از در مسجد وارد می‌شدم همه‌ی شما دنبالم می‌کردید که برو بیرون. پس این پرده‌ی ستّاریت خداوند است که ما را اینجا کنار هم نشانده. در واقع تصور عمومی این است که ما با دانسته‌هامان زندگی‌مان را مدیریت می‌کنیم. ما به نوعی همدیگر را می‌شناسیم که با هم معامله می‌کنیم، ارتباط داریم، رفاقت می‌کنیم، داد و ستد می‌کنیم، همسر می‌گیریم، پسر زن می‌دهیم، دختر شوهر می‌دهیم. اما نه، همه‌ی زندگی اجتماعی ما مبتنی بر آگاهی ما نیست. مبتني بر دانسته‌ها نيست. بسیاری از معادلات ارتباطات انسانی مبتنی بر غفلت است. مولانا مي‌فرمايد «اُستن این عالم ای جان غفلت است.»

یکی از ستون‌های زندگی اجتماعی غفلت است. شما همین که نمی‌دانید بنده مرتکب چه گناهانی شده‌ام خیلی راحت می‌توانید مرا تحمل کنید. اگر گناهان بو می‌داد یک لحظه نمی‌توانستید تحمل کنید. این غفلت، غفلت گریزناپذیر است. این پرده‌ی ستّاریتی که بر رویش کشیده شده، در ساختار این جهان است. اما دسته‌ای از غفلت‌ها، غفلت‌های گریز پذیر یا غفلت‌های درمان پذیرند. چرا؟ چون غفلت چیز مضمومی است، نیاز به درمان دارد. اما این غفلت‌های درمان پذیر را هم باز خود علما به دو دسته تقسیم کرده‌اند. گفتند دسته‌ای از غفلت‌ها، غفلت‌های معذورند و دسته‌ای دیگر، غفلت‌های مذموم‌اند.

غفلت معذور یعنی چه؟ عمده‌ی غفلت‌هایی که بشر پیش از بعثت أنبیا داشته است، این غفلتها را غفلت‌های معذور می‌نامند. مثلاً اگر انسانی در جنگل‌های آمازون - خیلی سؤال شده و توی بحث‌های اعتقادی زیاد پرسیده می‌شود - اگر انسانی در جنگل‌های آمازون زندگی بکند و پیام پیامبران به او نرسد، خوب راه هدایت هم به او نمی‌رسد. پیام رسول به این آدم نمی‌رسد، تکلیف این چی می‌شود؟ آیا به بهشت می‌رود؟ به جهنم می‌رود؟ این دچار غفلت است از راه هدایت. این غفلتش معذور است. اما غفلت‌های مذموم غفلت‌هایی هستند که پس از بعثت أنبیا، یعنی غفلتی که پس از اینکه ما تکلیفمان را فهمیدیم دچارش می‌شویم. تکلیفمان این است که ما امروز ظهر، اذان ظهر را که گفتند تا غروب آفتاب، باید نمازمان را بخوانیم. اگر غافل شدیم، یادمان رفت و نخواندیم، این غفلت مذموم است.

غفلت‌های مذموم را نیز به دو دسته تقسیم می‌کنند. یک دسته غفلت‌های اتفاقی‌اند. کما اینکه شما هر روز نماز می‌خوانید. اما ناگهان از شهر دیگري مهمان رسیده، می‌روید به استقبال و او را می‌آورید منزل. بعد یک اتفاقی می‌افتد یا یک دوستی مریض می‌شود و می‌روید بیمارستان. باید پرونده‌اش را پر کنید، باید مبلغی پرداخت کنید. خلاصه سرتان خیلی گرم می‌شود. یکهو آخر شب یادتان می‌آید ای داد بی داد، نماز ظهر و عصرم را نخواندم؟! این غفلت مذموم است، اما غفلت غیر مستمر است. البته از اینها هم انسان باید پرهیز کند. اگر قلبش را با یاد خداوند زنده نگه دارد، دچار این غفلت‌ها نمی‌شود. دسته‌ای از این غفلت‌ها، غفلت‌های مستمر است. به چه معنا؟ یعنی غفلتی که عادت شده است. مثلاً دانشجو آمده می‌گوید من نماز خواندن بلد نیستم. می‌گویم مگر می‌شود؟ می‌گوید بله، خوب کسی در خانه‌ی ما نماز نمی‌خواند. از بچگی کسی در خانه‌ی ما نماز نخوانده. من برای چه باید نماز بخوانم؟ این غفلت، غفلتِ عادت شده است، عادت ثانویه شده است. این غفلت‌ها باز خودشان چند دسته‌اند. تقسیم‌بندی‌هایش سعی می‌کند به اوج دقت نزدیک شود.

یک دسته از این غفلت‌ها «غفلت بسیط» است. یعنی این انسان درست که در جامعه‌‌ی دینی و اسلامی زندگی می‌کند، مثلاً شغلش راننده‌ی کامیون است. همه‌اش در راه است. نوعاً قدرتی ندارد که توی مسجدی نمازی بخواند، پای منبری بنشیند، جلسه‌ی وعظی برود، هیأتی برود و پای تلویزیون که احکام ماه مبارک رمضان گفته می‌شود، از مبطلات روزه و وضو گفته می‌شود، اینها را ببیند و یاد بگیرد. اينکه مثلاً اگر آب نبود چه کار بکند؟ خوب این بسیط است، نمی‌داند. بعضی از این‌ها، «غفلت مضاعف» است. یعنی نمی‌داند احکام شرعیه چیست، احکام نماز مسافر را نمی‌داند و نمی‌داند که نماز مسافر هم یکسری احکام دارد. پس این غفلت، غفلت مضاعف است. بسیاری از ماها در واقع دچار غفلت مضاعف هستیم. به چه صورت؟ يعني فضایی در تجربه‌ی زندگی دینی ما وجود نداشته است که به ما بگوید این دنیا، سرای موقتی است. ما از این کاروان‌سرا باید بالاخره بگذریم. باید سبک شویم و رد شویم. کسی این‌ها را به ما نگفته است. به خاطر همین دچار غفلت می‌شویم.

ادامه دارد...


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین