کد خبر: ۲۰۶۲۵۱
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
نگاهی به عملکرد تبلیغاتی صداوسیما

رسانه ملی؛ فروش آنتن یا حراج فرهنگ؟!!

طی سال های اخیر اتفاقات مهمی در سازمان وسیع صدا و سیما رخ داد. اتفاقات مهمی که البته خوب یا بد هریک از آن ها باید در پژوهشی مفصل توسط پژوهشگران مستقل، در حوزه رسانه و تاثیرات اجتماعی مطالعه و بررسی شود و بی شک نمی توان در هیچکدام از آنها یک طرفه به تحسین یا تقبیح پرداخت
رسانه ملی؛ فروش آنتن یا حراج فرهنگ؟!!
گروه سینما و تلویزیون-رضا سیف پور، چندی است زمزمه های تغییر در راس سازمان صدا و سیما به گوش می رسد. البته این پدیده ای لاجرم است و چندان دور از انتظار نیست که در سازمانی به اهمیت صداوسیما پس از گذشت دوره ای مشخص فردی دیگر با تفکراتی جدید زمام امور و هدایت مسیر را در دست گیرد. اما مهم آنست که از هم اکنون رئیس جدید رسانه فراگیر صداوسیما – هرکه باشد – باید خود را آماده رودر رویی با زشت و زیبا های فراوانی کند که در این اصلی ترین بنگاه فرهنگ ساز جامعه نهادینه شده و بعید به نظر می رسد بتوان به این راحتی هرگونه تغییری در آن ایجاد نمود.

به گزارش بولتن نیوز، طی سال های اخیر اتفاقات مهمی در سازمان وسیع صدا و سیما رخ داد. اتفاقات مهمی که البته خوب یا بد هریک از آنها باید در پژوهشی مفصل توسط پژوهشگران مستقل، در حوزه رسانه و تاثیرات اجتماعی مطالعه و بررسی شود و بی شک نمی توان در هیچکدام از آنها یک طرفه به تحسین یا تقبیح پرداخت.

مهمترین این رخدادها را باید یکی گسترش کمی شبکه ها و دیگری گسترش پخش دیجیتالی و افزایش حضور در فضای شبکه ماهواره ای نامید اما چه بسا مهمتر و یا حداقل پرحاشیه ترین این اتفاقات سازوکار جذب سرمایه از بخش خصوصی در تولید برنامه و ورود نه چندان برنامه ریزی شده اسپانسرها به درون برنامه ها و حتی واگذاری زمان پخش برنامه ها(فروش آنتن) در رسانه ملی بود.

با توجه به ویژگیها و الزامات هرکدام از موارد فوق، لازم است در باب هریک ، بخصوص از دو منظر نحوه دست یابی و نتایج حاصل، بررسی های جامع و مستقلی صورت پذیرد به ویژه در باب مورد آخر یعنی استفاده از سرمایه های بخش خصوصی در تولیدبرنامه(!) که ازقضا مورد انتقاد طیف وسیعی از کارشناسان و مخاطبین هم قرار گرفته است، ما در این نوشتار به دنباب برسی اجمالی همین پدیده هستیم و سعی می کنیم در دو بخش ابتدا مسیر پیموده شده و سپس نتایج حاصل را با هم بررسی نماییم.

الف ) از جذب اسپانسر تا فروش آنتن!
واقعیت این است که صدا و سیما در یکی دوسال اخیر نتوانست بودجه مورد نیاز خود را آنگونه که انتظار داشت از مجاری دولتی اخذ کند و این آغاز چالشی جدی برای مدیران رسانه ملی بود. البته دو نکته مهم نباید فراموش شود؛ اول آنکه وسعت بحران مالی رسانه ملی درواقع تا آن حدی نبود که اعلام می شد. حد اقل دلیل این مدعا این است که در همین سالها رسانه ملی توسعه کمی خود را همچنان ادامه داد و اگر بحرانی بود تنها در حوزه تولید یعنی اصلی ترین بخش ماموریت استراتژیک رسانه ملی به چشم خورد.

رسانه ملی؛ فروش آنتن یا حراج فرهنگ؟!!نکته دوم آنکه بخش مهمی از مشکلات صدا و سیما ساختاری است و نباید آن را به گردن بودجه دولتی انداخت. ساختار صدا و سیما به شدت حجیم است و با ماموریت های غیر مرتبط بسیاری که درآن طراحی شده عملا به شکلی ناکارآمد هزینه های بسیاری را به بودجه دولتی تحمیل می کند. به بیانی دیگر وجود نیروی انسانی بسیار زیادی که عمدتا در اموری غیر از تولید نقش دارند باعث شده اند تا عملا از کارآیی و بهره وری نیروی انسانی در سازمان تولید محور صدا و سیما کاسته شود و تناسب درستی بین هزینه ها و انتظارات برقرار نگردد.
 
متاسفانه صدا و سیما برای عبور از این بحران(سوای آنکه علت آن چه بود) ساده ترین راه را انتخاب کرد و تصمیم گرفت تا بخش بسیار مهمی از بودجه خود را از محل سرمایه های خارج سازمان(بخش خصوصی و دولتی) تامین نماید.

این روند ذاتا اقدام بدی نبود لیکن این سازمان برای اجرای چنین تصمیم مهمی، به شکلی شتابزده و بدون برنامه ریزی، بدترین راه کارهای اجرایی را انتخاب نمود و در نهایت شاهد آن شدیم که در رسانه ملی جذب اسپانسر که می توانست به سوی برنامه های مشارکتی سوق پیدا کند به سرعت به سمت فروش آنتن گسیل شد که پدیده ای نا مناسب و ناشایست است و سریعا با عکس العمل افکار عمومی نیز مواجه شد.

با توجه به ماموریت راهبردی صدا و سیما در نظام جمهوری اسلامی به عنوان ابزار مهم در مقابله با پدیده «تهاجم فرهنگی» و به عنوان خط مقدم در جبهه جنگ رسانه ای غرب، چنین رویه ای حداقل به جهت تاثیر منفی بر افکار عمومی و از بین بردن اعتماد مخاطبین ، نمی تواند مطلوب تلقی شود و اساسا نباید فراموش کنیم وقتی از واژه «رسانه ملی» استفاده می کنیم برای این سازمان شانیتی برابر با اموال عمومی قائل شده ایم که این هم حاکی از جایگاه ویژه این سازمان در کشور است.

ب) فروش آنتن یا حراج فرهنگ؟!
رسانه ملی؛ فروش آنتن یا حراج فرهنگ؟!!رفته رفته فروش آنتن تبدیل به راه حل پرسود و جذابی برای شبکه ها و بخصوص برخی شبکه های استانی شد اما در این بین یک نکته بسیار مهم از یاد رفت و آن اینکه صدا و سیما نمی تواند و نباید به این ارزانی گرانترین کالای عصر حاضر یعنی «رسانه» را بفروشد. امروزه رسانه به عنوان ابزاری «فرهنگ ساز» در جهان معاصر از جایگاه ویژه ای برخوردار است که مورد توجه صاحبان «قدرت» و «ثروت» است تا آنجا که عمده رسانه های دنیا در دست همین دو طیف، بخصوص صاحبان « سرمایه» قراردارد که به نوعی «قدرت سیاسی» را نیز در دست دارند.

این ها با ابزار رسانه «باور» مردم ، شیوه اندیشیدن مردم، «ارزش» های حاکم بر جامعه ، «سبک زندگی» مردم و در یک کلام «فرهنگ» حاکم بر جامعه را ساماندهی می کنند. در ایران وضعیت تا حد زیادی متفاوت است بطوریکه مطابق تفسیری از اساسنامه صداوسیما که به تصویب مجلس شورای اسلامی نیز رسیده است عملا اداره رادیو و تلویزیون در انحصار مطلق سازمان صدا و سیما است و به این ترتیب دست بسیاری از علاقمندان به «قدرت رسانه ای» از آن کوتاه است حال تصور فرمایید بتوان به راحتی مهمترین برنامه ها و پربیننده ترین ساعات رسانه را در اختیار مالکان چیپس و ماکارونی و دستمال کاغذی و .... و یا مدیران فلان نهاد دولتی یا خصوصی نهاد(!) بدتر از آن اینکه مشاهده می شود بخش عمده ای از واگذاری آنتن شبکه ها به بنگاه های اقتصادی مختلفی اختصاص می یابد که عملا نوع و« سبک زندگی » جامعه را مورد هدف قرار داده اند آن هم به شکلی که در عمل با افق ترسیم شده پیش روی جامعه بر اساس اولویت های نظام و هدفگذاری های اعلام شده فاصله داشته و به سوی نوعی « مصرف زدگی » مبتذل سوق پیدا می کند! «مصرف زدگی» بدون پشتوانه «تولید»!

اینجاست که باید نگران شد مبادا «فروش آنتن» به بهانه جبران هزینه های سرسام آور یک سازمان به «فروش فرهنگ» و «ارزش» جامعه در نسل بعد ختم شود.

موضوع «مصرف گرایی» در جامعه ای همچون غرب موضوعی روشن است. در آنجا مردم باید «مصرف» کنند تا چرخ «تولید» بچرخد و بنگاه های اقتصادی «تولید» می کنند تا همچنان دامنه «مصرف کنندگان» خود را گسترش دهند. این چرخ باید در الگوی زندگی غربی همچنان بچرخد. وقتی این به یک اصل تبدیل می شود آنگاه چرخ های «صنعت» غرب برای سریعتر چرخیدن به «منابع اولیه» و «بازارمصرف » دیگر کشورها نیاز پیدا می کند. با همین توضیح ساده ماهیت « استعمار فرانو» که متکی بر مفهوم «فرهنگ» و ابزار «رسانه» است شکل می گیرد. این «سبک زندگی» و شیوه جهان بینی «دنیا» محور غربی است، با تمام ارزش ها و مولفه های فرهنگی اجتماعی حاکم برآن.

رسانه ملی؛ فروش آنتن یا حراج فرهنگ؟!!

حال سوال این است که الگوی زندگی ما که رسانه ملی به عنوان اصلی ترین نهاد فرهنگ ساز باید مبلغ و مبین آن باشد کدام است؟ و چه تناسبی با ایدئولوژی «معنویت» محور و اسلامی ما دارد؟ آیا فراموش کردیم تذکر جدی رهبر معظم انقلاب در سال 70 را که فرمودند «مصرف گرایی مثل خوره ای است که غرب به جان جوامع دنیا از جمله کشور ما انداخته است» این تذکری جدی فراروی همه ملت هایی است که به ترویج «مصرف گرایی» بدون پشتوانه «تولید» روی می آورند و البته شکی نیست که گسترش چنین پدیده ای را باید به عنوان پدیده ای فرهنگی تلقی نمود که در گسترش آن تمام دستگاه های فرهنگ ساز از جمله رسانه ملی موثرند.

جامعه ای که به تشویق آگهی های بازرگانی حاضر است فلان محصول را با قیمتی بالاتر از قیمت عرف بخرد، تنها به امید آنکه فلان خودروی برند خارجی را با قیمت چند صد ملیونی برنده شود دنبال کدام مولفه سبک زندگی ایرانی - اسلامی است ؟ جامعه ای که در آن رسانه ها بهترین و ساده ترین راه میلیونر شدن شدن را به جای «تولید»، «مصرف» بیشتر و بیشتر شارژ تلفن معرفی می کنند چگونه می تواند چرخ اقتصاد را به حرکت درآورد؟ با اینحال سوال اصلی اینجاست که در این بین جایگاه رسانه ای که مبلغ این تبلیغات است کجاست و آیا تنها به پشتوانه چند صد ملیون که قرار است با آن، هزینه یک ماه فلان شبکه نوظهور تامین شود می توان «فرهنگ»، باور و ارزش های یک جامعه را به شوخی گرفت؟ بخصوص آنکه اکنون بیش از هر زمانی پیوستگی دو مولفه «فرهنگ» و «اقتصاد» احساس می شود و امسال را با توجه به همین اهمیت، رهبر معظم انقلاب سال سالی با ارجحیت «اقتصاد» و «فرهنگ» نامگذاری نمودند.

آنچه گفتیم از یک بعد بیانگر اهمیت صدا و سیما و نقش آن در ترسیم آینده جامعه است. از اینرو انتظار می رود در رفع موانع ساختاری و مالی این سازمان جدیتی مضاعف صورت گیرد تا در آینده شاهد بحران هایی از این دست نباشیم.

رسانه ملی؛ فروش آنتن یا حراج فرهنگ؟!!صداوسیما همانطور که امام راحل(ره) تاکید داشته اند باید «باید دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم باشد؛ یعنی دانشگاهی که در سطح کشور گسترده است و باید به اندازه‏ای که می‏شود، از آن استفاده کرد» و برای تحقق این آرمان نیاز است که به این رسانه نگاهی به عنوان اصلی ترین رسانه کشور نگاهی توام با جدیت و آگاهی داشته باشیم و نسبت به خوب و بد آن بی تفاوت نباشیم . در پایان حیف است اگر از تلاش سالهای اخیر در این رسانه فراگیر یادی نکنیم و تاکید داریم که بیان مشکلات به معنای نادیده انگاشتن زحمات نیست.

امید ما اینست که در آینده رسانه ملی را فراگیرتر و اثر گذارتر ببینیم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سجاد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۳
0
4
خوب بود واقعا اقتصاد و فرهنگ پیوندی عمیق دارند و نباید نقش صدا و سیما را فراموش کرد منتها خود صدا و سیما خدش را جدی نگرفته
یک صدا و سیمایی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۳
1
3
واقعا دیگه!!چرا مسئولان فرهنگی کاری نمی کنند؟
محمود ن
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۴
3
1
من نمی دانم چرا شما همیشه این رسانه قلی را با رسانه ملی اشتباه می گیرید؟!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین