در سوریه، وقتی از مردم می پرسیدند که سنی هستید یا علوی، آن ها خود را سوری معرفی می کردند. ای کاش این مردم در ترکیه نیز به همین شیوه پاسخ می دادند
گروه بین الملل، احمد، 80 ساله، یک عرب علوی از اهالی استان هاتای مرزی ترکیه است او راننده کامیون است و
داستان
خانواده او نمونۀ از بسیاری از طایفه هایی است که مرز مشترک ترکیه و سوریه از چند
دهه پیش آن ها را مانند سیبی به 2قسمت تقسیم کرده است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از المانیتور، او داستان زندگی خود را
این گونه نقل می کند: "پدر بزرگ من یوسف و برادرش ساهین برای مبارزه در صفوف
عثمانی به
یمن اعزام شدند و هر دو بی اطلاع از یکدیگر از ارتش فرار کردند.

زنان علوی ترکیه در یک عبادتگاه دعا می کنند، مکانی مقدس برای جامعه علوی، در منطقۀ سمندق واقع در استان هاتای، نزدیک به مرز سوریه ، 27 جولای ، 2012
عکس از رویترز / امید بکتاش
پدر
بزرگم یوسف زمانی پناهندگی زخمی شده بود. این دوبرادر در سوریه به طور کاملاً تصادفی
با یکدیگر برخوردکردند. ساهین، برادر بزرگش را در طول راه بازگشت به انطاکیه روی کول خود حمل می
کندا .ما
پدر بزرگم یوسف به برادرش رها کند و جان خود را نجات دهد چرا که او احتمالا زنده
نمی ماند.
ساهین به خاطر رهاکردن
برادرش تا آخرعمر احساس گناه می کرد و
حتی در بستر مرگ مدام نام برادرش را به زبان می آورد .یکسال بعد، مردی از سوریه به روستا آمد و گفت که از
قبیلۀ هادور
است و برای پیدا کردن بستگانش آمده است. او گفت که پسر یوسف است .ما پس از رفتن او دیگر نتوانستیم
با او تماس بگیریم... ."
نوه احمد تاکید می کند: " خواهش می کنم به نام
خانوادگی ما اشاره نکنید. افراد القاعده در اطراف در انطاکیه هستند و وضعیت
بحرانی است .نمی خواهم خانواده ما را شناسایی کنند و مورد آزار قرار دهند. "
جنگ سوریه باعث شده تا علوی های عرب ترکیه به
هویت علوی و عرب خود بازگردند
بحران
سوریه ریشه های پیوند میان سوریه و استان هاتای که در سال1939 از طریق همه پرسی به
ترکیه پیوست، را از نو احیا کرده است. با افزایش درگیری ها و خونریزی در سوریه،
خانواده های از هم جدا افتاده، شروع به جستجو برای یافتن یکدیگر کردند.
این
آشفتگی نه
تنها به
علوی ها در مناطق هاتای انطاکیه و سمندق ، بلکه به طوایف اهل سنت در منطقه سوم ، ریحانلی
، و نیز اعراب سنی در کیلیس و آکاکاله واقع در امتداد مرز و
کردها را در مورسیت پینار، سیلان پینار و موسای بین و جلوتر تا انتهای شرق این ناحیه لطمه زده است.
سوگواری
برای روستای معان
یک
منبع دمشقی به المانیتور گفته: "قتل عام 9فوریه در
روستای علوی معان در نزدیکی حما، که توسط گروه های جبهه القاعده و گروه های جبهۀ
اسلامی صورت گرفته و ، آخرین مورد از وقایعی بود که تعداد علویان هاتای را به
حداقل رساند و تنها سی و دو نفر از قبیله هادور قتل عام شدند.
قربانیان
" جهادی "، که از سوران و مِرک آمده بودند ، عمدتا زن و کودک و
مابقی مردان جوانی از " واحد دفاع محبوب" روستا بودند.
بستگان مردگان چادرهای عزاداری خود را در شهر مهروسی و حمص برپا کردند
.
به گفتۀ
دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن ، نیمی از40 قربانی معان غیرنظامی و نیم دیگر شبه نظامیان بوده اند. تلویزیون دولتی سوریه
شمار کشته شدگان را 61 تا 62 نفر اعلام کرد.
بیشتر ساکنان روستای
هانکاگیز ترکیه در نزدیکی سمندق به قبیله هادور تعلق دارد. با این حال ، آنها از صحبت راجع
به خویشاوندی خود وحشت دارند و حتی غم واندوه خود را ابراز نمی کنند ، که مبادا
هدف گروه های متعصبی قرار بگیرند که با انگیزه های فرقه ای در سوریه مبارزه می
کنند . اما علوی ها در تظاهراتی در
هاتای ، مرسین ، استانبول و سایر شهرستانها ، خشم خود را از قتل عام معان
نشان داده
اند، درست همانطور که پس از قتل عام سال گذشته در لاذقیه ابراز کردند ، که در
گزارش دیده بان حقوق بشر نیز بدان اشاره شده است.
ایجاد اضطراب
هر گزارش
خبری که از قتل عام تازه ای به گوش می رسد تار و پود هاتای را از هم جدا می کند ،
منطقه ای که همواره صلح و برادری بر آن
حاکم بوده ، و در آن مذاهب ، نژادها و فرقه های مختلف همواره تمدنی مشترک را
در کنار
یکدیگر شکل داده اند. علوی و سنی و ، مسلمان و مسیحی صمیمانه درکنار یکدیگر لبخند می زنند، اما تعداد روزافزون
مردمی که اکنون به جمع آنان می پیوندند " موجب بروز تشویش گردیده است. "
این امری طبیعی است زیرا اختلاط اجتماعی موجود در هاتای و به ویژه منطقه مرکزی آن
انطاکیه ، عملا آینۀ تمام نمای وضعیت سوریه است . درد و رنج حاکم بر فضای
سوریه ، اکنون به اینجا هم سرایت کرده است.
حسن
سیوری، دانشجوی اهل انطاکیه که تحولات مرز را از نزدیک دنبال می کند و گاهی نقطه
نظراتش را در مورد این وقایع ، بصورت آنلاین منتشر می کند، در مورد تاثیرجنگ داخلی
سوریه بر اعراب
علوی منطقه به ال مانیتورگفت: سیاست خارجی فرقه ای دولت ترکیه
موجب افزایش بیشتر حساسیت های موجود اعراب علوی شده است .
او
گفت: "فیلم های شورشیان سوریه که علویان را تهدید می کنند در اردوگاه های
نظامی هاتای مکرر پخش می شود. "شایعات به سرعت بین مردم منتشر
می شود که درست در لاین روبرویی خیابان تهدید می شوند. اعضای اپوزیسیون رادیکال آزادانه
همه جا می روند ، تا این حس و حال را در مردم تقویت کنند که «ما از نزدیک شما را زیر نظر داریم
." امروز شبه نظامیان را در خیابان می بینیم و روز بعد آنها در ویدئوئی می
بینیم که در سوریه علوی ها و دیگر اقلیت ها را هدف قرار می دهند و به ضرب گلوله می
کشند. همین صحنه ها خشونت و تشویش را میان این مردم تقویت می کند."
محمدسوت، تاجر و سیاستمداری از اهالی هاتای، نیز تایید می کند که بحران سوریه ارتباطات
خویشاوندی و اختلافات فرقه ای را تقویت کرده است. او می گوید: "قبل از جنگ سوریه، هویت فرقه
ای و مذهبی هیچ کس،در اینجا بارز نبود. هیچ کس به علویت اهمیتی نمی داد."
در
سوریه، وقتی از مردم می پرسیدند که سنی هستید یا علوی، آن ها خود را سوری معرفی می
کردند. ای کاش این مردم در ترکیه نیز به همین شیوه پاسخ می دادند. سوت به
المونیتور گفت:" جنگ احساسات فرقه ای را بیدار کرده است. دوستان قدیمی من بیشتر اهل
سنت هستند، اما اکنون نمی دانم، چقدر می توان به آن ها اعتماد کرد؟ ما هرگز با
یکدیگر نزاعی نداشتیم .سنی ها در اینجا مردمان متمدنی بوده اند."
به دنبال شروع جنگ های
قومی و فرقه ای به عنوان مثال ، صحبت های نخست وزیر هم ، اهل سنت را آزار داده و محله ها
و اماکن مسکونی خاصی درگیر جنگی بسیار
کثیف شده است . اما به لطف عقل سلیم مردم محلی
، ما توانستیم به تنش ها غلبه کنیم. تصادفی نیست که علوی ها به عنوان عاملان حمله
ریحانیه
انتهاب شده اند. این نوعی
توطئه بود. ما چه سنی و
جه علوی با
هم به شدت این عمل را محکوم می کنیم."
با تغییر ماهیت بحران
سوریه، احساسات دو دستگی نیز ناگهان از ریختن به خیابان ها بازمانده است
.
به قول
سیوری: "بحران سوریه در ابتدا روابط همسایگی را میان اقوام عرب و ترک و
علوی و سنی تحت تاثیر قرار داده بود .اما حرکت آزاد ستیزه جویان مرتبط با القاعده در خیابان ها، کشته شدن 52
نفر در بمب گذاری ریحانیه در 11 ماه 2013 و بحران اقتصادی، موضع
ترک ها را نیز تغییر داده است."
ظهور احساسات هواداری
از اسد
یک قرن قدمت فرهنگ
زندگی مشترک در هاتای، از تقویت این تنش و تسری آن به درگیری های فرقه ای جلوگیری
کرده است. اما به ناچار استنباط مردم
نیز تغییر کرده است.
ترکیه همچنان به حمایت
از مخالفان از طریق سیاست "مرزهای باز" خود ادامه می دهد. گروه های مرتبط با
ترکیه حتی روستاهای علوی نشین واقع در نزدیکی لاذقیه را نیز هدف قرار داده اند.
این امر اساسا دو تاثی
متفاوت برجای گذاشته است. اول، در برخی
محافل این سوال مطرح شده که پیوستن و یکپارچگی آنها با دولت ترکیه تا چه اندازه
واقعی است؟
دوم، به طور مشابه، برای
علویان سوریه
که سرنوشت خود را با سرنوشت رئیس جمهور بشار اسد، یکی می دانند ، علویان محلی
بیشتر به دفاع از رژیم سوریه و " تبرئه " اسد تمایل دارند.
شعارهای حمایت از اسد
در جشنوارۀ فرهنگی "ندای صلح" در اوت 2012 در یسیل پینار انحراف
افرادی را نشان می دهد که مدت ها هیچ احساس همبستگی خاصی با اسد و رژیم سوریه
نداشته
اند.
علویان عرب ، اولین
واکنش جدی خود را نسبت به آشفتگی ها در سوریه، به مناسبت روز جهانی صلح، در 1 سپتامبر 2012 نشان
دادند ، . متاسفانه،
رسانه های طرفدار دولت نیز این تظاهرات را به عنوان " اتحاد با حزب بعث در
انطاکیه" به تصویر کشیدند؛ نگرشی که به
تعصبات، علیه علویان حامی سیاست سوریه دولت دامن زد . یکی دیگر از تجمعات صلح، که در 16سپتامبر
2012 در انطاکیه برگزار شد، توسط پلیس ناشی سرکوب شد. سال های بعد هم صحنه هایی مشابه در روز گرامیداشت
صلح تکرار شد.
شعارهای عربی و پرچم
سوریه، در تظاهرات شبانۀ انطاکیه در حمایت از تظاهرات پارک گزی که سال گذشته در ترکیه
برگزارشد توجه زیادی را به خود جلب کرد. این تظاهرات بر تمایلات فرقه ای دولت و به خصوص اظهارات تحریک آمیز نخست
وزیر رجب طیب اردوغان متمرکز بود. پنج معترض در تظاهرات گزی کشته شدند که همگی
علوی(ازجمله علویان قومی ترکیه) و سه تن از آن ها اهل انطاکیه بودند. این امر، شکاف بحران
سوریه را بیشتردر معرض بازشدن قرار می دهد.
در همین حال، گزارش ها از پیوستن علویان انطاکیه
به واحد
های دفاع محبوب در سوریه ، به تنش در محله های سنی دامن زده است
.
به گفتۀ
سوت ، این مبارزان علویانی هستند که از ترکیه گریخته و دو یا سه دهه پیش و به دلیل
ارتباط با سازمان های چپ گرا در سوریه سکنا گزیده اند. او می گوید:" جرف زدن از افرادی که از
انطاکیه برای شرکت در جنگ سوریه رفته اند کارساده ای نیست.
بیداری هویت عرب و علوی
سیوری
برای المونیتور از رنج و عذاب درونی علوی ها می گوید، حس و حالی که کمتر کسی بطور
آشکار درموردش حرف می زند. با آشکار شدن بحران سوریه ، دولت دیگر گوش شنوایی برای شنیدن
فریاد های علویان نداشت. ژاندارم ها به روستاییان می گفتند که خودشان باید
' در برابر سرقت و حوادث دیگر از خود محافظت کنند . " در نتیجه، علویان نسبت به نوع ارتباط
خود با دولت دچار تردید شدند.
در
واقع ، عرب های علوی که تا آن زمان احساس یکی بودن داشتند، تردید در دلشان رخنه
کرد و از خود می پرسیدند" ما ترک هستیم یا عرب ؟
به گفتۀ
سیوری:" این امر به ویژه در مورد
دانشجویان عرب خارج از منطقه صادق بود "ما فرهنگ مان را در آغوش گرفتیم
، به خصوص زبان مادری عربی که آنها طی 80 سال گذشته سعی در محو آن داشتند.
اکنون بنرهای تظاهراتی خود
را به زبان عربی می نویسیم و در شهرستانهای خارج از منطقه به نمایش می گذاریم. دوستان ما در استانبول
، به عنوان مثال ، نمایشنامه هایی را به زبان عربی ، برای اجرا آماده می کنند.
علاقه به رشته های زبان
عربی و تحقیقات انتقادی تاریخی در حال افزایش است . طی این فرایند ، ما متوجه شدیم که مسیحیان عرب
تبار نیز احساسات و تجربۀ یکسانی داشته
اند . آنها
هم ، بستگانی در سرتاسر این مرز دارند ،
که مانند اقوام ما تنها به خطر اعتقادات خود قتل عام شده اند. .
"
و اما حرف آخر از محمد علی ادیب
اوغلو ، نمایندۀ هاتای در مجلس ترکیه و از مخالفان اصلی حزب جمهوری خواه خلق(CHP): "بعد از هر گزارشی که از خونریزی
ها دریافت می کنیم به شدت غمگین می شویم، مهم نیست که این مصیبت از سوی کدام جناح
صورت می گیرد . ما همه نوع قتل عام را محکوم می
کنیم ، بدون در نظر گرفتن اینکه چه کسی مرتکب این جنایات می شود . ما می خواهیم در کوتاه ترین زمان ممکن، خونریزی ها
پایان یابد و صلح برقرار شود."
نشان زير پای مزدوران خود خالی کردند کشته شدند و به گوانتانامو اعزام شدند هم همين است آنها در سوريه شکست خورده به عراق و در ادامه به مناطق ديگر می فرستند و آدم کشی ها در منطقه ادامه خواهد يُافت تا مسير نفت بی دغدغه هموار شود انشالله مردم منطقه به خود بيايند به دام ديوصفتها نيفتند