کد خبر: ۱۷۸۰۲۲
تاریخ انتشار:
نشست بررسي سريال كلاه‌پهلوي با حضور دري، فرهنگ، ابراهيميان و شريفي‌نيا در«وطن‌امروز»

حكايت كلاه‌پهلوي و جك استراو

زهرا قزيلي: هر هفته جمعه‌شب‌ها ساعت 10 از شبكه اول سیما شاهد سریالی تلویزیونی به نام «كلاه‌پهلوی» ساخته سيدضیاءالدین دری بودیم، درباره این سریال تاكنون حرف‌های زیادی زده‌اند و نقدهای بسیاری نیز بر آن نوشته‌اند اما در میان تمام مطالبی که منتشر شده است در هیچ یک به نوع ساختار، شخصیت‌پردازی، قصه‌های فرعی و قصه اصلی، فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس، بازیگری و یکدستی بازی‌ها و... اشاره نشده است. فرآیند تولید یك سریال تلویزیونی که علاوه بر تهران در شهرستان و خارج از کشور پی‌گرفته شد با دیگر سریال‌های تلویزیونی که در آپارتمان یا شهر می‌گذرد و این روزها شاهد آن هستیم بسیار متفاوت است. مقطعی از تاریخ در سریال روایت می‌شود که نیاز به تامل و تعمق دارد که متاسفانه در نقدهای نوشته شده بر سریال به هیچ وجه دیده نشد. حال سوال اینجاست: آیا درباره این سریال آنگونه که باید قضاوت شد؟ یکی از اهداف طراحی شده برای سریال كلاه پهلوی همانگونه که از نام آن پیداست به نقد كشیدن جریان مدرنیزاسیون در دوران خاندان پهلوی است. کلاه پهلوی در ایران علاوه بر بار فرهنگی، رشد اقتصادی را برای کشورهای اروپایی به همراه داشت که به خوبی توسط سازنده اثر دیده شد، تجددطلبی در ایران به خوبی به نمایش گذاشته شد، دستان بیگانگان و اهداف سوء ایشان نسبت به منابع استراتژیك ایران به‌طور از پیش طراحی شده به خوبی به نمایش درآمده است. ایادی مزدور داخلی و تحصیلكردگان خارجی در قالب روشنفكری نیز به عنوان ابزار دست بیگانگان و مجریان خواسته‌های ایشان تمام تلاش خود را مصروف داشتند تا به این شیوه به مملكت خیانت کنند و خود را از سودهای مادی گوناگون بهره‌مند سازند، تمام این موارد در سریال به خوبی دیده شد اما این مجموعه با توجه به موضوع ملتهبی که مطرح می‌کند مورد هجمه قرار گرفت. سید ضیاءالدین دری (نویسنده و کارگردان)، محمدرضا شریفی نیا، فرشید ابراهیمیان و داریوش فرهنگ در روزنامه «وطن امروز»، درباره سریال «کلاه پهلوی»، چگونگی شکل‌گیری و علت تنش‌هایی که برای سريال به وجود آمده است به بحث نشستند که از نظرتان می‌گذرد.



سریال «کلاه‌پهلوی» در میان اقشار مردم به خوبی دیده شد و مورد توجه قرار گرفت اما متاسفانه عده‌ای از همان قسمت‌های اول سریال نقد سریالی که برای 54 قسمت آماده شده بود را آغاز کردند. برای اینکه بتوانیم بحث را به‌خوبی آغاز کنیم از آقای فرهنگ که خود کارگردان هستند و سریالی تاریخی با نام «سلطان و شبان» را ساختند می‌خواهم تا بحث را آغاز کنند و آقای «دری» به سوالات ایشان پاسخ دهند.

فرهنگ: من یک افسانه ساختم، کار تاریخی به آن معنا نکردم. افسانه مغایر با تاریخ است. تاریخ را پیروزشدگان می‌نویسند، افسانه را مردمان گمنام. لطف و زیبایی افسانه در این است که حسرت‌ها، آرزوها و امیدها توسط مردمان گمنام نوشته می‌شود که در طول زمان این را به تناسب نیازهایشان گسترش و تغییر می‌دهند و تکمیل می‌کنند و جاری می‌شود به همین دلیل است که سینه به سینه توسط افراد نقل می‌شود. به نظرم کار خوبی است ضیاء که این تصور عمومی را از بین ببریم که وقتی درباره تاریخ فیلمی ساخته می‌شود حتما باید به گفتن تاریخ محدود شود در حالی که کار هنر این نیست. فکر می‌کنم این بحث آغاز خوبی برای گفت‌وگو باشد.

دری: بله ما هم همین کار را حدود 80 درصد در «کلاه‌پهلوی» انجام دادیم و در حال حاضر با تبعات آن مواجه می‌شویم. نمی‌دانم به چه علت اما بابی به نام سینما حقیقت یا سینمای ناب راه‌اندازي شد به این مفهوم که ما هرآنچه می‌خواهیم بگوییم باید عین واقعیت باشد. این تعابیر را برای برخی گونه‌های فیلمسازی به راه انداختند و بعد همین را به مسائل اجتماعی روز تسری می‌دهند یا به کار تاریخی هم تسری می‌دهند. اگر کسی در حوزه تاریخ فیلم بسازد گویا باید تعهد بدهد که هرآنچه بیان می‌کند عین واقعیت باشد، چنین چیزی نیست و نمی‌تواند باشد.

فرهنگ: نیازی به این نوع نگاه در کار تاریخی نیست.

دری: بله، اما چون کشور ما در شرایط فعلی در شرایط خاص سیاسی است و ریشه این شرایط سیاسی خاص بازمی‌گردد به انقلاب. تنها 35 سال از عمر انقلاب می‌گذرد و هنوز ناگفته‌های زیادی از زمان گذشته دارد و ریشه مشکلات امروز جامعه را در یک غفلت 200 یا 300 ساله می‌دانند و می‌گویند اگر انقلاب در ایران اتفاق افتاده برای یک عقب‌ماندگی 200 یا 300 ساله بوده و این کشور پهناور و بزرگ که دارای تاریخ کهن و تاریخ اسلام به مدت 14 قرن و تشیع بوده است. بر این اساس ما اگر فیلم تاریخی قرار است بسازیم یا کار تاریخی بخواهیم انجام دهیم باید به سمت افشاگری‌های تاریخ برویم. این حرف درست است. شاید برای جامعه امروز ما و انقلابی که نوپا و جوان است چنین نگاهی به مقوله تاریخ و بحث تاریخ ضرورت به شمار‌ آید زیرا نسل جوان ما که از گذشته اطلاع ندارد باید با حقایق و وقایع سیاسی آشنا شود.

فرهنگ: اینکه یک وجه تحلیل یک سریال تاریخی آشنایی برای افراد کم‌آشنا یا ناآشنا است این وجه بد نیست اما به نظرم کار هنر فراتر از اینهاست و این را باید یادآور شوم. تاریخ‌گویی کار سینما نیست، باید دید نگاه یک فیلمساز به تاریخ چگونه است و چگونه می‌تواند گذشته را با زمان حال و آینده به‌گونه‌ای بیان کند که باعث رشد و تکامل نگاه مخاطب شود و نگاهش را در کار جاری و ساری کند. سریال «کلاه‌پهلوی» از همان ابتدا با ترکیب شهري فرضی به نام سامان خودش را از تاریخ‌گویی مبرا می‌کند. چرا فیلمساز وارد تهران نشده؟ فیلمساز و نویسنده با این کار حتما نگاه خاصی را دنبال می‌کند تا بتواند بسترهای مستند تاریخ معاصر را با ویژگی‌های رازگونه هنرمندانه خود ترکیب کند. نعل به نعل تاریخ‌گویی کار هنرمند نیست، هنرمند می‌تواند تاریخ را تعدیل یا تحریف کند كه اين بستگي به نگاهی دارد که دنبال می‌کند.

ابراهیمیان: کلاه‌پهلوی استناد تاریخی ندارد

ابراهیمیان: ما از تاریخ یک کورنوگرافی داریم که کار مورخ است و گاه یک ژورنالیست کار یک مورخ را هم انجام می‌دهد. بیان لحظه به لحظه تاریخ همانگونه که رخ داده در این کار صورت می‌گیرد و روزشمار حوادث می‌شود که روزنامه‌ها و کتاب‌ها این کار را می‌کنند که گاهی برخی از مورخین مثل هرودوت هم این کار را انجام نمی‌دهند. اما هنر بنا ندارد که تاریخ را به شکل کورنوگرافی بیان کند. ضمن اینکه تاریخ به سه بخش تقسیم می‌شود؛ تاریخ اسطوره‌ای، افسانه‌ای (که آمیخته به وهم و اوهام است) و مستند. در کنار تاریخ مستند، مستند تاریخی هم داریم که این دو از هم قابل تفکیک هستند و یک اثر مستند تاریخی لزوما همان اثر تاریخی مستند نیست و تفاوت‌هایی از نظر دراماتیک دارند. ضمن اینکه ما یک متن داریم که برآمده از ذهن فیلمساز هنرمند است، هیچ متنی هم بالقوه نیست. حتما یک پیشامتن داریم. مطالبی که نوشته شده یک برداشت کلی از تاریخ است بدون آنکه از نظر علمی یا هنرمندانه تفکیک کنند و بگویند ما با چه تاریخی روبه‌رو هستیم. هنرمند بخشی ازتاریخ را منعکس و تبیین کرده، این کار حاصل ذهن هنرمند است یا استناد تاریخی دارد. به عقیده من «کلاه‌پهلوی» یقینا استناد تاریخی ندارد. این یک برداشت ذهن است. ذهن هم انعکاس جهان خارج از مغز است. واقعیت از صافی ذهن هنرمند عبور می‌کند. یکسری اتفاقات در این کشور افتاده است که بر ذهن هنرمند تاثیر گذاشته است. هنرمند یا برخورد عینی با واقعیت داشته یا براساس مطالعه دارای تصویر ذهنی شده است. حال باید دید این ذهنیت را چگونه بیان می‌کند و با چه زوایه دیدی به آن نزدیک می‌شود.

فرهنگ: معتقدم افسانه‌ها از تاریخ واقعی‌تر هستند. برخی ایرادات به تاریخ‌گویی کلاه‌پهلوی است. به نظرم موضوع مهم و جذابي نیست. مهم این است که نویسنده و کارگردان چه نگاه و دورنمایی از طریق کلاه‌پهلوی که در تاریخ معاصر روایت می‌شود، منعكس مي‌كند. بسیاری از افراد آن زمان زنده هستند و تاریخ و فیلم و عکس از آن زمان وجود دارد. به عقیده من کار هنرمند جوابگویی نه به تاریخ است و نه به تماشاگر. هیچ هنری نمی‌تواند همه افراد را راضی کند، قرار هم نیست این کار را انجام دهد. در جهان فیلم یا سریالی نداریم که بتواند نظر همه را به خود جلب کند. هنر زوایای پنهان و ابعاد پیچیده‌ای دارد. به نظرم این سریال را از زاویه دیگری هم می‌توانیم بررسی کنیم. در کنار بیان تاریخی که از سال 1309 تا 1320 را روایت می‌کند وجه نگاه هنرمندانه بايد بیان شود که بیننده علاوه بر دریافت اطلاعاتی که می‌تواند از منابع تاریخی و روزنامه‌ها استخراج کند با یک جریان زنده که با ورود تجددخواهی تغيير مي‌كند و در زندگی افراد اتفاقاتی را باعث می‌شود و تقابل مدرنیزم و سنت را به تصویر می‌کشد، آشنا شود.

دری: صحبت‌ دوستان کار مرا راحت کرد. نمی‌دانم این مباحث که مطرح می‌شود چقدر به گوش افرادی می‌رسد که در طول پخش مجموعه (همزمان یا پس از آن) اظهارنظر کرده یا می‌کنند اما برای کسانی که جدی‌تر قضایا را دنبال می‌کنند از طریق مطبوعات و رسانه‌ها امیدوارم روشنگر باشد.

یک حرف غیرکارشناسی و بیشتر من‌درآوردی در عرصه هنر مملکت بویژه هنر دراماتیک رایج شده، شکستن آن در شرایطی که سالیان سال رسانه‌ها افراد را قهرمان این عرصه می‌کنند کار سختی است. ما یک مجموعه ساختیم در یک شهر فرضی و در ابتدا نوشتیم این شهر فرضی است اما دیدیم ظاهرا دوستان نمی‌خوانند. بعد به کمک گفتار متن توضیح دادیم که اسامی مانند صمصام یا دیگران که در سریال حضور دارند هیچ ارتباطی با افرادی که شما می‌شناسید ندارند و آنها را مقایسه نکنید. این کار همان نگاهی است که نویسنده از جهان بیرونی و لابه‌لای مطالعات و برداشت‌هایی که دارد به یک مقوله نگاه می‌کند که این مقوله نمی‌تواند غیرواقعی باشد و این همان پدیده‌ای است که در طول سال‌ها گفته شده (و من رغبتی به گفتن آن ندارم) سنت و مدرنیته. مدرنیسم بد نیست. ما نمی‌توانیم بگوییم در کلاه‌پهلوی مدرنیسم را سرکوب کردیم.

فرهنگ: چنین فضایی متاسفانه پیش آمده است.

دری: نه چنین چیزی نیست، ما در سریال نه مدرنیسم را سرکوب کردیم و نه درست است که این کار را بکنیم. مدرنیسم معنای وسیعی دارد و گسترده است اما در ایران فردی که کت و شلوار بپوشد و کراوات بزند مدرن به شمار می‌آید و اگر فردی مثل میرزارضا لباس بپوشد سنتی است. درحالی که این نوع پوشش در مقطعی که ما به آن نگاه می‌کنیم می‌تواند نماد سمبلیک محسوب شود اما امروز فی نفسه اینگونه نیست. ما امروز با شتاب بیشتری نسبت به قبل از سال 57 به سمت مدرنیسم حرکت می‌کنیم. اینها محصول یک انقلاب در عرصه ایدئولوژی است. ما در قلمرو عصر دیجیتال حرکت می‌کنیم.

فرهنگ: کلاه‌پهلوی درباره پیشرفت‌ها چوب تخطئه برنداشت

فرهنگ: باسترکیتون در مقابل سینمای ناطق مقاومت کرد و معتقد بود هنر در سینمای صامت است، زمانی به سمت سینمای ناطق رفت که پیر شده بود و در پیش پاافتاده‌ترین فیلم‌ها به سمت سینمای ناطق رفت. این سازگاری محیط زندگی و پذیرفتن رشد کاملا منطقی است. نمی‌توانیم جلوی پیشرفت را بگیریم. هرگز سریال کلاه‌پهلوی درباره پیشرفت‌ها چوب تخطئه را برنداشته است زیرا نیاز بشر است. چگونه برای بیان یک دوره تاریخی به یک درام متوسل شديد؟

دری: وقتی در عرصه هنر کار می‌کنیم، این یک ضرورت است كه بخشي از تاريخ را به تصوير بكشيم. ما احساس می‌کنیم نوعی بیگانگی و نوعی دور ماندن از ضرورت‌های اجتماعی برای نسل جوانی که یک مرتبه (بویژه پس از دهه اول انقلاب و پشت سر گذاشتن 8 سال دفاع مقدس) گویی ما دچار انفجار جمعیت شديم و نسل جوان ما پا به عرصه گذاشته، به وجود آمده. نسل انقلاب آرام آرام دهه چهارم زندگی خود را پشت سر می‌گذارد. آن دورانی که ما پیش از انقلاب طی و تجربه کردیم آنها تجربه نکردند و از طریق شنیداری با آن زمان آشنا هستند. با پیشرفت تکنولوژی، خواندن جایگاه خودش را از دست داده. آمار سرانه مطالعه کتاب ما خیلی پایین است.

فرهنگ: زیر خط فقر است.

دری: احساس نیاز برای نگاه به گذشته

دری: این عوامل باعث شد به مقوله تاریخ و هویت خودمان بپردازم. اینکه اساسا ما چه هستیم و چه بودیم. حالا تعریفی که از تجدد در آن دوره ارائه می‌شد تا معادل مدرنیسم را پیدا کنند که سال‌ها هم قبل و بعد از انقلاب بحث بود، مساله‌اي است كه ما در نطق تقی‌زاده هم می‌بینیم که در دهه 30 هم بحث بشدت داغ است. ساخت «کلاه‌پهلوی» به شکل کار دراماتیک و نگاه به آنچه امروز در جامعه ما نه‌تنها درست تجزیه و تحلیل نشده بلکه به یک معضل اجتماعی تبدیل شده و به شکل بیهوده‌ای در برابر آن صف‌آرایی مي‌شود و بحث‌هایی را پیش می‌کشند لازم بود. از سوی دیگر نسل جوان آن روزها که به سمت پیری گام برمی‌دارند آنگونه که باید از قضایا اطلاع ندارند. این موارد دست به دست هم داد که من نیاز نگاه به گذشته را بیشتر حس کنم و برای اینکه ما دچار تاریخ‌‌گويي نشویم و تاریخ را شرح دهیم لزوم اینکه به وجه دراماتیک دربیاید و یک زبان رمان‌گونه پیدا کند را احساس کردم و فکر می‌کردم ما باید تاحدودی مردم را از قواره درام‌هایی که دوران آنها سپری شده، خارج کنیم. قتلی صورت گرفته و تماشاچی منتظر گرفتن انتقام است یا شبیه به آن، ظلمی اتفاق افتاده و شخصیت اول داستان باید این ظلم را از بین ببرد. تا چه زمانی ما باید در این روند درام قدم برداریم؟ ممکن است به لحاظ شکل و رنگ تغییر کند اما انبوه کارهایی که ساخته می‌شود (سینما و تلویزیون) در انتها به همین مساله ختم می‌شود و تنها حواشی قصه را تغییر می‌دهند. لازم بود ما از طریق یک رسانه فراگیر که توده‌های مردم را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد تجربه نگاه کردن به‌گونه دیگری از روایت ( در حالي که حتی ممکن است در کار ما خلل‌ها و اشکالاتی هم وجود داشته باشد) را به مردم ارائه كنيم. با دیدن سریال تماشاچي از روند همیشه شناخته شده خارج می‌شود و ممکن است فرد دیگری که پا به عرصه کارهای تصویری می‌گذارد از من و دیگران بهتر باشد، بتواند گونه دیگری از نگاه را به بیننده ارائه دهد. آنچه باعث شد به سمت درام بروم این بود که احساس کردم این کار باید دراماتیک باشد ولی در روند دراماتیک جایز ندانستم همه شخصیت‌ها به اندازه هم پرداخت شوند و اعمال نفوذ داشته باشند. هر کدام از شخصیت‌ها به اندازه خودشان بار مناسب درام دارند.

فرهنگ: ما اینجا جمع نشدیم که از کلاه‌پهلوی تعریف یا آن را تخطئه کنیم. کلاه‌پهلوی هرآنچه باید بگویيم را گفته است. اگر من به‌شخصه قرار بود تاریخ معاصر را در روند این داستان روایت کنم با یک سلیقه دیگر کار دیگری می‌ساختم. سوالی که برایم مطرح است اين است كه نگاه رمان‌گونه باعث پراکندگی کار شده بود. آنقدر شخصیت و داستانک وارد داستان اصلی می‌شود که گره اصلی داستان کمرنگ می‌شود. اگر به همه شخصیت‌ها و مسائل رخ داده از سال 1309 تا 1320بپردازیم کار بی‌فرجامی است اما به عقیده من شخصیت‌های فرعی و حاشیه‌ای مزاحم داستان اصلی می‌شود و شاید از جذابیت کار بکاهد.

به عقيده شما دوره این طرز تفکر نگذشته که ما بخواهیم برای بیان یک دوره تاریخی با بد و بیراه گفتن به آن دوره کسب وجاهت کنیم. به عنوان مثال درباره مساله کشف حجاب چه باید می‌کردم که جواب معکوس نگیرم. کشف حجاب را منع حجاب بگوییم بهتراست، این حجاب جزو اعتقادات ماست که حالا در یک‌دوره آن را به زور و تحکم منع کردند. با این عادت، رفتار و... باید مقاومت کرد یا باید راه‌حل مناسب ارائه داد.

ابراهیمیان: باید بگویم مدرنیزم با مدرنیته دو مقوله متفاوت است. مدرنیزم یعنی نو شدن و همه چیز در حال نو شدن و تازه شدن است. آنچه سبب مقاومت مردم می‌شود با پیشینه اخلاقی و فرهنگی ورود مناسبات مدرنیته است که وجوه مختلف دارد، تغییر اندیشه و فرهنگ این مردم يكي از وجوه آن است. یک زمان تغییر فرهنگ مربوط به اقلیم خاصي است و یک زمان جهانی است که تبلور آن ماتریکس است. جهانی شدن و یکسان شدن است، یک ابرقدرت قصد دارد همه مردم دنیا را مانند خود کند، قهرمان ماتریکس (نئو) به هر دلیلی مقاومت می‌کند زیرا واجد ارزش‌هایی است که در تضاد قرار می‌گیرد با یکسان شدن و نمی‌خواهد یکسان‌سازی را بپذیرد. این به معنای مقاومت در مقابل نو شدن نیست. ما نو شدن را در کلاه‌پهلوی می‌بینیم. خانه‌های خشت و گلی جای خود را به خانه‌های آجری می‌دهند اما وقتی قرار است یکسان‌سازی صورت گیرد و فرهنگ ما تغییر پیدا کند افراد با آن مقابله می‌کنند. بعد مدرنیته، بعد استعماری آن است که در کلاه‌پهلوی به‌خوبی دیده شد، کشورهای دیگر قصد دارند طرح یکسان‌سازی در کشور ایجاد کنند که کالاهایشان را به ما بفروشند. فرهنگ باید دیگرگون شود تا اقتصاد آن کشورها شکوفا شود.

دوران سینما در کشور به سر رسیده است/ اقتصاد سینما پاسخگو نیست

به نظرم آقای فرهنگ خودشان درباره سوال توضیح دادند حتما آقای فرهنگ اگر قرار بود کلاه‌پهلوی را بسازد چیز دیگری بود اما قطعا در حوزه مفاهیم از آنچه من ساختم خیلی فاصله نمی‌گرفت ولی در حوزه نحوه چگونگی ارائه و زاویه دید سبک دیگری را ارائه می‌داد یا تشخیص می‌داد که بهتر است نوع دیگری مسائل گفته شود.

دری: تلویزیون فاصله ژرف بین مخاطبان را کم کند

دری: به عقیده من باید این نوع نگاه در مخاطب شکسته شود، بیننده را باید از این عادت فیلم دیدن خارج کرد؛ ظلمی صورت گرفته و باید نتیجه و انتقام را ببیند. مردم ما به سینما نمی‌روند و دوران سینما در کشور ما بنا به دلایل مختلف به سر رسیده و نمی‌تواند به میزان لازم تاثیرگذار باشد، این کار باید در تلویزیون انجام شود. ما می‌توانیم ساعت‌ها درباره این بحث کنیم. سینما در کشور ما تاثیرگذاری لازمه را متاسفانه ندارد چون اقتصاد سینمای ما پاسخگو نیست فعلا وضعیت سینما اینگونه است. به نظرم برای اینکه سینما درست شود باید تلویزیون کمک کند. تلویزیون باید فاصله ژرفی که بین مخاطب پایتخت و شهرهای بزرگ با مخاطبانی که شاید یک دهه است با مقوله هنر و نمایش و بازی آشنایی پیدا کردند و دارای دستگاه تلویزیون هستند را کم کند. یکی از مشکلات سینما نرفتن مردم اختلاف‌سلیقه شدید میان مردم شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک است.

دری: ریتم سریال را با بیننده تلویزیون متناسب کردم

دری: یک فردی به من گفت چرا «کلاه‌پهلوی» مثل «لاست» نیست. گفتم هر زمان خواستم کمدی «کلاه‌پهلوی» را بسازم آنگونه خواهم ساخت. برخی مخاطبین به دایره افراط افتادند زیرا قصد دارند بگویند ما همراه با آمریکا سریال «لاست» نگاه می‌کنیم در حالی که زمانی می‌توانیم به درام‌های خوب در این مملکت برسیم و پیشرفت کنیم که اختلاف سطح میان خرده‌فرهنگ‌ها و مردم پایتخت را از لحاظ تماشای کار نمایشی و دراماتیک كاهش دهيم. در غیراین صورت باید یکسری فیلم بسازیم برای اهالی پایتخت و شهرهای بزرگ که تمکن مالی دارند و بعد برای افراد دیگر نوع دیگری فیلم بسازیم. تلویزیون می‌توانست این عمل را انجام بدهد. من در رسانه ملی کار کردم. ممکن است خودم کارهایی انجام داده باشم که همیشه به خاطر تلویزیون انجام دادم. این به مفهوم رعایت ممیزی در تلویزیون نیست، به خاطر مخاطب تلویزیون انجام دادم. ریتم سریال را باید متناسب با بیننده رسانه ملی هماهنگ کنم. قرار است بیننده سریال در دورافتاده‌ترین منطقه کشورم با آن همراه شود بنابراین ایده‌آل نگاه کردن در سریال درست نیست. گرچه ما در کلاه‌پهلوی سعی کردیم دقت نظر در فاصله طبقاتی بیننده هم داشته باشیم، بیننده‌ای که آشنایی با فیلم دیدن دارد هم مورد توجه ماست که بحث کاملا تخصصی دارد که باید وارد آن حوزه شویم.

دری:کلاه‌پهلوی یک رمان است/ موقعیت درام تک‌شخصیتی نیست

دری: اما در پاسخ به آقای فرهنگ؛ برای اینکه از مقوله شناخته شده برای مخاطب (انتقام) خارج شویم، باید کارهایی را انجام می‌دادم. 36 موقعیت دراماتیک وجود دارد که به قول آقای ابراهیمیان در عصر پسامدرن آن را دو برابر کنیم به 72 موقعیت می‌رسیم. از این 72موقعیت دراماتیک مخاطب ما یک موقعیت انتقام اتللویی را می‌شناسد. سریال «کلاه‌پهلوی» یک رمان است. یک فرد وارد یک شهرستانی می‌شود با 700 خانوار و یک جمعیت 3 هزار نفری که همه همدیگر را می‌شناسند، او وارد این محل می‌شود و قصد دارد تغییر و تحول به وجود بیاورد. اینجا درام ما موقعیت شناخته شده تک‌شخصیتی نیست اگر می‌خواست باشد حتی ممکن بود شخصیت صمصام هم زیادی باشد. ما فرخ را وارد شهر می‌کردیم و تدین را هم داشتیم و با هم مقابله می‌کردند. اما لایه‌های بدنه جامعه در داستان چه نقشی داشتند؟ بیکاره بودند؟ در این صورت می‌شد داستان «زاپاتا» و الگوی آن فیلم، بنابراین ما از آن دوران گذشتیم و نباید به آن بازگردیم.

در حال حاضر رمان ساراماگو که جایزه نوبل دریافت کرده را در نظر بگیریم. شخصیت به تعداد زیاد وارد داستان می‌شود. شخصیت‌ها همه داستانک هستند، برای هر کدام از اینها 4 صفحه می‌نویسد و عبور می‌کند. رمان مطول است، وقتی می‌نویسد به یادش می‌افتد شخصیت‌ها را با داستان اصلی گره بزند. به نظر شخصی بنده اگر استراکچر آقای ساراماگو درست بود این رمان را در 300 صفحه پیش می‌برد.

سریال «کلاه‌پهلوی» تک‌شخصیت نیست، همه شخصیت‌ها بیش از یک نفر هستند. صمصام دو نفر حمایت‌کننده دارد، ماشاءالله‌خان و داوودخان، میرزارضا دو حمایت‌کننده دارد و همه به گونه‌ای طراحی شده که در پیشبرد داستان موثر هستند.

فرهنگ: چند مشکل برای «کلاه‌پهلوی» به وجود آمد که یکی از آنها زمان پخش آن بود. اگر این سریال 10 سال پیش پخش می‌شد به لحاظ بازتاب و برخورد متفاوت بود.

دري: وقتی سریالی 54 هفته (نه هر شب) پخش می‌شود چه کسی می‌داند قسمت 12 یا 17 چه گذشته است و چگونه اینها را به هم متصل می‌کند و بعد از یک هفته زندگی پرتنش که همه درگیر آن هستند چه کسی پیگیری دقیق می‌کند. از سوی دیگر مشکل عمده در پیگیری سریال‌ها پرورش سلیقه عمومی است که متاسفانه در یکی، دو سال اخیر سریال‌های بنجل ترکیه‌ای که هر شب از شبكه‌هاي ماهواره‌اي پخش می‌شود و کسی نمی‌تواند منکر شود که مردم آن را دنبال می‌کنند، سطح سلیقه مردم را نازل کرده است. من کارها را برای یک روز رصد کردم و شاهد بودم سلیقه در این سریال‌ها، زیر خط فقر است. از موضوعات بسیار پیش‌پاافتاده از جمله انتقام استفاده می‌کنند و از خط قرمزهایی که در اخلاق، فرهنگ، دین و... جايی ندارد نه‌تنها عبور می‌کنند بلکه آنها را تایید می‌کنند. خیانت و... مادر که سمبل بهشت است مورد هجوم قرار گرفته و تمام مادران خیانتکار، بدجنس، در بیراهه و کج‌رفتار به تصویر کشیده شدند. این سلیقه‌های نازل با بیننده چه می‌کند؟ این سریال‌ها هر شب پخش می‌شود. بیننده به دنبال همان روش می‌رود که قبلا آقای دری اشاره کرد. نتیجه زود، فوری، دم‌دستی و سهل‌الوصول و... این جریان فرهنگی در سطح نازل در خانه‌ها روی می‌دهد که اشکال دارد. در این زمان نمی‌شود سریال «کلاه‌پهلوی» را با آن سلیقه زود به نتیجه رسیدن دید و دریافت کرد. اشکال اساسی تلویزیون ما است که به جای افزایش تولید، شبکه‌هایش را افزایش می‌دهد. نزدیک به 30 شبکه داریم که همه هم مثل یکدیگر هستند. به جای افزایش تولید تنها به فکر افزایش تعداد شبکه هستند. در كنار سریال «کلاه‌پهلوی» بايد مسير اندیشه، شور و شعور آن ادامه پیدا کند تا این سریال‌ها از سریال‌های نازل تفکیک داده ‌شود و یک سلیقه و دانش برتر جایگزین ‌شود. اگر منحصر به فرد نباشد حتما از اذهان پاک می‌شود.

اگر این سریال هر شب پخش می‌شد می‌توانست تاثیر بهتری داشته باشد.

دری: کلاه‌پهلوی تاریخ مصرف ندارد

دری: درست است 10 سال پیش صف‌آرایی نیروهای درون حاکمیت مثل امروز نبود. یکی از مشکلاتی که در حال حاضر با آن روبه‌رو هستیم صف‌آرایی نیروهای درون حاکمیت است. اگر «کلاه‌پهلوی» 15 سال گذشته پخش می‌شد در آن زمان تمام نیروهای اسلامی جامعه که با نظام همراه و همصدا هستند ممکن بود پای کار بایستند. در حال حاضر کشمکش‌های سیاسی موجود در 12 یا 13 سال گذشته به جایی رسیده که ممکن است بخشی از طیف الیت (نخبه) درون حاکمیت با این کار مخالف باشند زیرا از جاهایی به آنها برمی‌خورد، این موارد هم وجود دارد که اصلا مهم نیست زیرا «کلاه‌پهلوی» تاریخ مصرف ندارد.

دری: 70 درصد حرف‌های خود را در کلاه‌پهلوی گفتم

دری:یک متن مخالف با سریال نوشته شده و در متن آمده است آقای دری توانسته است از صدا و سیمای جمهوری اسلامی دیدگاه‌های خودش را بگوید. به جای اینکه بگوید ما خوشحالیم در این مملکت رسانه ملی به جایگاهی می‌رسد که یک فیلمساز می‌تواند با همه خط قرمزها و ممیزی‌هایی که تصور می‌کنیم داریم (که در مواردی هم داریم و اشکالی هم می‌تواند نداشته باشد) اعلام کند من 70 درصد حرف‌های خودم را گفتم که این میزان درصد کمی نیست. ایشان ناراحت است و می‌گوید چرا آقای دری توانسته این کار را انجام دهد! من اینجا فرصت را مغتنم می‌دانم و از شرایطی که ایجاد شد تا بتوانم دیدگاهم را نسبت به آنچه در «کلاه‌پهلوی» مشاهده شد اعم از اسلوب متن و شیوه‌ای که متن اتخاذ کرده است (که ممکن است حتی آن طیف از همکارانم که دارای نظر هستند با بخش‌هایی از آن مخالف یا موافق باشند) بیان کنم، تشکر می‌کنم. شیوه نگارش متن و ساخت بازمی‌گردد به مولفه فیلمساز و شرایط.

فرهنگ: انتقاد آسان‌ترین کار است/ من خودم یکی از منتقدان سریال در زمان ساخت بودم

فرهنگ: بد نیست ما نسبت به فرهنگ جاری خودمان نقد داشته باشیم، همیشه نباید از این الفاظ «سربلندترین»، «باعزت‌ترین» و «عاطفی‌ترین» به مردم اطلاق کنیم اینها همه شعار است. این فکر ناسیونالیستی و نژادپرستانه از کجا می‌آید؟ چرا این ترین‌ها به ما نسبت داده شود؟

هر وقت کسی کاری انجام می‌دهد شروع می‌کنیم به ایرادگیری و... که در سطح کلان کشور (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و...) دیده می‌شود. می‌توان هیچ کاری انجام نداد و مبرا از هر انتقادی بود و جنت مکان بود. به‌شخصه بیشترین انتقادات را در سریال و در خلال کار می‌کردم. به طور مثال مي‌گفتم خیلی شعاری است و این‌قدر مستقیم‌گويي باعث مي‌شود جواب معکوس بگيريم دوستان دیگر می‌گفتند چرا وجه تجمل‌گرایی داستان زیاد است. «اسب لاغر میان روزی به کار‌ آید به میدان، نه گاو پرواری». باید کار کرد تا متوجه شوید نقاط ضعف و قوت در کجاست و باید جامعه رو به رشد برود. کاری انجام ندادن و ایراد گرفتن آسان‌ترین کار است.

شریفی‌نیا: عده‌ای درباره وقوع انقلاب در جامعه ایران

مساله دارند

آقای شریفی‌نیا! با پخش اولین قسمت سریال و مصاحبه آقای دری با «وطن‌امروز» به نظر می‌رسد تنش‌ها آغاز شد. منشأ این تنش‌ها کجا بود در شرایطی که سریال هنوز به درستی جلو نرفته بود و قسمت‌های اولیه را سپری می‌کرد. نظر شما در این باره چیست؟

شریفی‌نیا: موضوع «کلاه‌پهلوی» موضوع ملتهبی بود و می‌طلبید که این موقعیت برای این سریال به وجود بیاید برای اینکه در مورد مساله‌ای صحبت می‌کند که هنوز روی آن حرف وجود دارد زیرا عده‌ای درباره وقوع انقلاب در جامعه ایران مساله و حرف دارند. درباره مساله رضا شاه و خاندان پهلوی هنوز در خارج از کشور بحث مي‌شود. هنوز با افرادی که در این مملکت انقلاب کردند، کار کردند و فعالیت می‌کنند سر جنگ دارند. مورد دوم موضوع «حجاب» است، این دو موضوع بسیار ملتهب است و خود به خود یکسری دشمن وجود دارد و دشمن‌ها از زمانی که مطلع شدند کاری قرار است انجام شود تمام ساز و کار خود را جمع کردند تا در زمان مناسب (زمان پخش) به سریال حمله کنند. آنها در طول این مدت آرام ننشستند. من وارد این مساله که چه نظراتی درست یا غلط است نمی‌شوم اما هر دو مساله وقوع انقلاب و سرنگونی پهلوی و مساله حجاب 2 موضوعی است که درباره آنها بحث زیادی وجود دارد. وقتی سریال آماده پخش هم نشده بود این حملات شروع شد. در آن زمان صحبت می‌شد چرا اینقدر کار طولانی شده؟ در حالی که اصلا از کار اطلاعی نداشتند اما اظهارنظر می‌کردند!

شریفی‌نیا: موضوع «کلاه‌پهلوی» ملتهب بود/ حساسیت‌های روی متن باعث 6 ماه تعطیلی کار می‌شد

شریفی‌نیا: سریال در حدود 60 قسمت بود که با جرح و تعدیل‌ها به 54 قسمت رسید. این به مفهوم ممیزی نیست. به این مفهوم است که ما صحنه‌هایی گرفتیم که بخش‌هایی لازم بود استفاده کردیم و بخش‌هایی لازم نبود و از کار درآوردیم. از سوی دیگر وقایع سریال 70 سال پیش رخ داده است و همین کار را سخت می‌کند، فراهم آوردن وسایل صحنه کار دشواری است زیرا ظروفی که افراد در این مجموعه استفاده می‌کنند باید درباره آن فکر شود. لباس، امکانات، پیدا کردن لوکیشن مناسب و... . درباره متن سریال هم سختی‌هایی وجود داشت. به دلیل التهاب‌ها تلویزیون هم حساسیت خاص خود را داشت و برخی اوقات 6 ماه کار تعطیل و متوقف می‌شد. یک سریال که در عین حال هم در تهران کار داشت هم در شهرستان و هم خارج از کشور. کار کردن در خارج از کشور، شهری مثل پاریس کار سختی است. بردن افراد پشت و جلوی دوربین به خارج از کشور، کار کردن با هنرپیشه خارجی و عوامل خارجی، همه اینها نشان می‌داد کار گسترده‌ای در حال شکل‌گیری است و زمان طولانی را می‌طلبد. اکثر بازیگران این مملکت که دارای وجهه هستند و هریک برای یک فیلم سینمایی کفایت می‌کنند در این سریال دور هم جمع شدند. آماده کردن و هماهنگ شدن آنها کار بسیار سختی بود که الحمدلله صورت گرفت. تصورم درباره هجمه‌ای که به سریال شد همین علت‌هاست که در بالا بیان کردم اما به عقیده من در بخش ابتدایی خطا داشتیم. طرح کردن یکسری مسائل بود که ابتدای سریال جای آن نبود. می‌توانستیم کمی دیرتر به طرح این مسائل برسیم ولی سازمان صدا و سيما با توجه به اتفاقاتی که در این سریال می‌خواهد رخ دهد یکسری نظر داشت زیرا قبل از اینکه شروع به انتقاد از سريال شود یکسری مسائل بايد گفته شود و جامعه را آماده کنند بعد آن مسائل مطرح شود. مثلا اگر زن بی‌حجاب با لباس خاص وارد قصه کنید باید قبلش زمینه‌سازی کنید. زیاد دستمان باز نبود تا آنگونه که لازمه یک سریال است، از ابتدا بیننده بنشیند و جذب آن شود و تا پایان همراه باشد. برخی مسائل را باید در یک قسمت طرح کنید و جوابش هم در همان قسمت باید داده شود زیرا ممکن است بیننده قسمت دوم را نبیند. این غلط است اما در تلویزیون این اتفاق می‌افتد و ما باید جواب برخی مسائل که طرح می‌شود را بدهیم به طور مثال بی‌حجاب‌ها آمدند داخل شهر بعد می‌گویند مذهبی‌ها کجا هستند اما این اجازه را نمی‌دهند که این اتفاق بیفتد یا می‌گویند همه‌اش دارید ظلم نشان می‌دهید. خب باید تماشاچی آماده واکنش در مقابل ظلم باشد. دست کارگردان و نویسنده را مي‌بندند و مي‌گويند چه‌جوری شروع کنید. همين باعث مي‌شود بحث شعاری بودن پیش بيايد و ممکن است عده‌ای موضع بگیرند اما برای یک عده اينگونه نبود.

شریفی‌نیا:کلاه‌پهلوی با التهاب شروع شد که خوب است

شریفی‌نیا: به نظرم کسانی که خیز برداشته بودند بخش اعظم جامعه نیستند. بخشی هستند که به فضای مجازی دسترسی دارند و به برخی مطبوعات دسترسی دارند و فرصت و جایگاه دارند که شلوغ کنند. عده زیادی از کار خوششان آمده است. بیشتر افرادی که مخالف هستند نظراتشان منعکس می‌شود اما افرادی که علاقه‌مند به کار بودند نظراتشان منعکس نشده است. کلاه‌پهلوی با این التهاب شروع شد و به عقیده من خوب هم هست یک موضوع بسیار ملتهبی با هجمه‌ای که صورت گرفته شروع شود.

آقای دری میان دیالوگ‌ها و نریشن‌هایی که در کلاه پهلوی رد و بدل می‌شود و مصاحبه جک استراو با بی‌بی‌سی فارسی شباهت‌های فراوانی وجود دارد نظر خود شما درباره این مساله چیست؟

بنده راجع به این مساله بعدا به صورت مفصل توضیح می‌دهم اما کافی‌است صحبت‌های جک استراو را یک بار مرور کنید، دیالوگ‌هایی که در کلاه پهلوی استفاده شده است. یقین بدانید این سریال رصد شده است که جک استراو هم کلاه‌پهلوی را تماشا می‌کرد و مطمئن باشید آنقدر که حوزه فرهنگی مارا رصد می‌کنند، ما این کار را نمی‌کنیم. دقیقا پس از اتمام کلاه پهلوی جک استراو با بی‌بی‌سی فارسی گفت‌وگویی داشت و دقیقا سخنان وی در باب ظلمی که انگلیسی‌ها در حق مردم ایران روا داشته‌اند را بیان کرد.

ادامه دارد

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین