کد خبر: ۱۳۳۲۱۴
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار:
نقد و تحلیل سینمایی فیلم "قاعدۀ تصادف"

تئاترِ زندگی یا زندگیِ چند تئاتری؟!!

اشاره : "قاعدۀ تصادف" فیلمی است موفق و جسور در انتخاب موضوع و شایستۀ تحسین به علّت دست گذاشتن بر روی مشکلات و سختی های کارِ قشرکوچکی از جامعه (جوانان علاقمندان به تئاتر و تئاتری های جوان) که علی رغم نزدیکیِ بنیادی شان به سینما، در سینمای ما کمتر به آن ها پرداخته شده است و البته نه به هیچ عنوان کامل و موفق به عنوان فیلمی تماماً اجتماعی!
گروه فرهنگی - علیرضا کیانپور در اولین روزهای سال92 و با شروع اکران نوروزی امسال "قاعدۀ تصادف"ساختۀ بهنام بهزادی به همراه چند فیلم دیگر، تماشاگرسینما را به سینماهای کشور کشانده است. این فیلم که پس از اثر موفق "تنها دوبار زندگی می کنیم"دومین کار بلند سینمایی بهزادی است، به طور کلّی به روابط متقابل دو نسل جوان و والدینشان می پردازد. داستان فیلم دربارۀ زندگی یک گروه 8نفرۀ آماتورِ تئاتر است که با شروع فیلم، خود را آمادۀ سفری می کنند تا در جشنواره ای در خارج از کشور شرکت نموده و نمایشی اجرا کنند. اما به علّت عدم رضایت پدر بازیگر نقش اولِ این تئاتر که دختری است به نام شهرزاد با مشکلاتی در مسیر سفرشان روبه رو می شوند و حوادث و ماجراهایی که در ادامۀ این مشکل پیش می آید، مسیرِ کار این گروه تئاتر را دستخوش تغییراتی می کند.


به گزارش بولتن نیوز فرم سینمایی قاعدۀ تصادف که - بنا به متن و همچنین ادعای بهنام بهزادی، خالق این درام سینمایی - می خواهد در حاشیۀ این طرح داستانی به مشکلات و مسائل جوانان و روابط آن ها با والدینشان بپردازد، سعی می کند با وام گرفتن از موضوع داستانیِ فیلم که همان طور که اشاره شد زندگی یک گروه تئاتری آماتور است، فرمی تئاتری است! استفاده از یک لوکشین اصلی (که خانه ای ویلاییست که توسط این گروه تئاتر به پلاتویی برای تمرین نمایش درآمده) و نیز استفاده از تکنیک فیلمبرداری دوربین روی دست درکنار میزانسن های به دقت چیده شده و تئاتری، بازی های بسیار باورپذیر و واقع گرایانه با حضور بازیگران جوان عرصۀ تئاتر و ظرافت ها و ریزه کاری هایی از این دست در فیلم "قاعدۀ تصادف" جهتِ برساختن فضایی باورپذیر از حقیقتِ زندگی این گروه تئاتر به کار گرفته شده اند. از دیگر سو ظرافت های اشاره شده در ساخت فیلم همچنین می خواهند ویژگی مهم این گروه تئاتری را که همانا غیرحرفه ای بودن و یا اصطلاحاً آماتور بودن آن هاست به شکلی ملموس به مخاطب بنمایانند.

به کلامی دیگر تلاشی جسورانه و شایستۀ تقدیر در "قاعدۀ تصادف" برای نزدیک نمودن فرم و محتوای اثر به چشم می آید که شاید به بهترین شکل در نماهای متعدد تعقیبی که توسط بهزادی در این فیلم استفاده شده اند، نمایان است. تو گویی این سردرگمیِ دوربین در میان ماجراها و آدم های داستان و تعقیب آن ها از لابه لای دیوارها و دالان های خانۀ قدیمی (یا همان محل تمرین این گروه تئاتر) برای القای حس وَ وضعیّت آدم ها و کلّیت داستان به مخاطب صورت گرفته است ؛ تکنیک های تصویری ای که گاه تا سرحدِّ افراط در فیلم به کار گرفته شده اند و جسورانه بر آماتور بودن این گروه تئاتر و در لایۀ عمیق ترِ داستان به نابلدی و بی تجربگی این جوانان در روابط و مناسبات اجتماعی شان صحه می گذارد. تا آنجا که شاید این پلان های سرگیجه آور و گاه خسته کننده در فیلم حتی می توانند نمایش وضعیّت نامطمئن و بی ثبات این جوانان در جامعه شان نیز تفسیر شود. 

آنچه از برآیندِ دیالوگ ها و رفتارهای تا حدودی ناهنجار این 8جوان دستگیرمان می شود، این است که اینان چندان مقیّد به عرفیات جامعه شان نیستند و اگر بتوان از واژۀ اعتقاد دربارۀ آنان سخن گفت، باید بگوییم که بهزادی این جوانان را آدم هایی با اعتقادات و یا بهتر است بگوییم با مرام هایی شخصی ترسیم می کند که غالباً بی توجه به آنچه از نگاه جامعه صحیح یا غلط است، کار خودشان را می کنند و یا لااقل تا آخرین نفس سعی دارند که این طور عمل کنند. 


اما آنچه درپایان قاعدۀ تصادف رخ می دهد وتصمیمی که این گروه جوانِ بی ادعا درپایان داستان به آن می رسند به هیچ وجه نشان از آدم هایی بی فکر و بی اعتقاد ندارد. آن جا که کلِّ این گروه تئاتری عطای شرکت در جشنوارۀ خارجی را به لقای تنها گذاشتن دوستشان می بخشند و حاضر می شوند به تمام تلاشِ چندین ماهه شان برای آماده کردن این تئاتر پُشتِ پا زده و در عوض به دشمن شان در درام "قاعدۀ تصادف"که همانا پدرِ شهرزاد(با بازی امیرجعفری) است، درس دوستی و انسانیّت بدهند ؛ آن چنان که خانۀ قدیمی را ترک گفته و پدرِ شهرزاد را در قابی خالی تنها می گذارند و تئاتر عزیزشان را و متعاقباً فیلم "قاعدۀ تصادف" را ترک می گویند و در شبه-رِوِرانسی تئاتری از لوکیشنِ فیلمبرداری خارج می شوند.   

این است "قاعدۀ تصادف"با نگاهی خوشبین وحتی پُربیراه نیست اگربگوییم ازمنظرگاهی ساده پسند، ساده اندیش وسرخوش؛ و البته آن چنان که ازمصاحبه ها و اظهارنظرهای سازندگان "قاعدۀ تصادف"دستگیرمان می شود، بسیارنزدیک به دیدگاه بهنام بهزادی و دیگرعوامل "قاعدۀ تصادف"! عطف توجه به یکی از همین اظهارنظرها آن جا که جناب آقای بهزادی معتقد است مخاطبان فیلمش، سینما را هنر می دانند و نه سرگرمی!

با این همه واقعیت این است که "قاعدۀ تصادف"فیلمِ قابل قبولی است، تنها اگر قرار باشد آن را به عنوان یکی از فیلم های اکران نوروزی و اتفاقاً به عنوان سینمایی سرگرم کننده و برای دیدن و لذت بردن از طنازی های مارتین شمعونپور و هفت جوان سرزندۀ دیگر و نیز تماشای فضای جذاب تئاتر و تمرین تئاتر و موسیقی ببینیم. وگرنه اگر "قاعدۀ تصادف"ادعای بیانِ نقدی اجتماعی یا ایجاد و یا نمایش فضایی جدّی و انتقاد ازمعضلی جدّی در جامعه را داشته باشد، ماجرای نقد ما چیز دیگری است! 

چرا که صرف نظر از سطحی بودن شخصیّت های اصلی و فرعی "قاعدۀ تصادف"و بی منطق بودن بسیاری از اتفاقات اصلی و جانبی درام مورد بحث، که ازجمله می توان به کتک زدن بی مورد پدرِ شهرزاد در یک درگیری بی دلیل توسط دو نفر از پسرهای گروه به منظور فراری دادن شهرزاد از پدرش و اساساً فرار بیجا و بی مورد شهرزاد از پدرش که بی هیچ آینده نگری ای صورت می گیرد، اشاره کرد. لازم به ذکر است که منظور نگارنده از این آینده نگری حتی آن چیزی نیست که منطقاً می باید در مورد تک تک شخصیّت های هر داستانی لحاظ شود، تا آن ها شبیه به ما آدم های واقعی باشند! شهرزاد از پدرش که بنا به منطق و روایت "قاعدۀ تصادف"تنها عضو خانوادۀ او و تنها آدمی است که او در تمام دنیا دارد فرار می کند تا برای اجرای نمایشی به خارج برود. مشکل این جاست که شهرزادِ "قاعدۀ تصادف"نه تنها به ادامۀ زندگی خانوادگی با پدرش نمی اندیشد، بلکه حتی به فردا و یک ساعت بعد هم فکر نمی کند. 


این منطق (که بهتر است بگوییم فقدان منطق) اتفاقات بنیادی "قاعدۀ تصادف"را رقم می زند و شاید از سوی سازندگان اثر این طور توجیح شود که فیلم شان از سوی نگارنده خوب درک نشده و آن چه که کلّیت فیلم شان را برساخته به عنوان ایراد منطقیِ درام عنوان گردیده است و احتمالاً خود را ملزم به پاسخ گویی در این موارد ندانند. اما سوال اساسی این جاست که آیا قرار بوده "قاعدۀ تصادف" ، کمدی اشتباهات باشد یا درامی اجتماعی؟!! 

با این همه، صرف نظر از این فقدان منطقِ کلّی در روایت "قاعدۀ تصادف"، بسیاری نکات ریز و درشت ازجمله جزئیات رفتارهای این گروه تئاتری در روز قبل از عزیمت (مثلاً این که بازیگران هنوز با متن در دست تمرین می کردند) و اساساً نوع تئاتری که گروه قصد اجرای آن را در خارج از کشور داشت (تئاتری دیالوگ- محور) و مسائلی از این دست نشان از عدم شناخت دُرست و دقیقِ گروه سازندگان "قاعدۀ تصادف"از روند کار یک گروه تئاتری دارد.  

به هر وصف "قاعدۀ تصادف" فیلمی است موفق و جسور در انتخاب موضوع و شایستۀ تحسین به علّت دست گذاشتن بر روی مشکلات و سختی های کارِ قشرکوچکی از جامعه (جوانان علاقمندان به تئاتر و تئاتری های جوان)که علی رغم نزدیکیِ بنیادی شان به سینما، در سینمای ما کمتر به آن ها پرداخته شده است و البته نه به هیچ عنوان کامل و موفق به عنوان فیلمی تماماً اجتماعی! 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
احسان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۴
3
0
این تقریبا اولین جاییه که من دیدم از این فیلم تقدیر شده باشه که واقعا از رسانه ارزشی مانند بولتن نیوز بعیده.در این نقد هیچ اشاره ای به اشکالات اساسی و محتوایی فیلم اعم از رابطه آزاد و کاملا بدون قید وشرط دختر وپسرها،مشکلات اساسی این چند جوان با والدین خود و القای مفاهیمی چون خودکشی و جایگزینی دوست به جای خانواده و بدینی صریح که در فیلم موج می زند،و سوای این مساله کلیدی که چند دختر جوان و مجرد چگونه قرار است بدون اجازه نامه محضری از کشور خارج شوند.آیا مشکل چند جوان پولدار و بالاشهری برای اجرای یک تاتر در خارج کشور،مشکل جوانان ماست؟؟؟
کیانپور
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۳:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۵
0
1
باتشکر از توجه شما آقای احسان عزیز.
آن چه بنده دربارۀ مسئلۀ خودکشی در فیلم قاعدۀ تصادف درک کردم، تنها اشاره ای سرسری به این معضل بود و اتفاقاً نپرداختن دُرست به این مسئله، علی رغم صحبتی سطحی از آن یکی دیگر از ضعف های فیلمنامۀ قاعدۀ تصادف بود که استثناً مغفول ماند. با این همه با دقت در متن بالا درخواهید یافت که اینجانب نه تنها فیلم را تایید ننمودم، بلکه سعی کردم با رعایت ادب و تواضع و بدون غرض ورزیِ بیهوده،اشکالات و ایرادات فیلم را بازگو نمایم. ناگفته نماند که دلیل نپرداختن به مسائل شرعی(همچون رابطۀ دختر و پسر) نیازمند تخصص و دانشی درخور در این زمینه است و با وجود این که می شود به این موضوع از منظر فرهنگی نیز نگاه کرد، پرداختن به مباحثِ حاشیه ای، نیازمند نوشته ای مجزا و مفصل است و در مقالِ کوتاهی که بنده برای نوشتن نقدسینمایی دربارۀ یک فیلم سینمایی داشتم، نمی گنجید!
در پایان ضمن تشکر دوباره از شما دوست عزیز از پیشنهاد شما استقبال نموده و سعی خواهم کرد به زودی در مطلبی مجزا به این دست معضلات در فیلم مورد بحث و اساساً سینمای کشور بپردازم.
احسان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۵
2
0
با تشکر از شما آقای کیانپور عزیز
صحبت من درباره این فیلم از نظر محتوایی بود نه فنی.بنده خود اذعان دارم که این فیلم از لحاظ فنی فیلم قابل قبولی بود،ولی تمام صحبت من این بود که اگر مشتی لجن و کثافات را در ظرفی از طلا بریزیم،کل این مجموعه خوب است یابد.
تماشاگر معمولی بیشتر به داستان و محتوای فیلم نگاه می کند تا به نحوه دکوپاژ و دوربین روی دست و...
از طرف دیگر پرداختن به این مسئله شرعی ویژه( رابطه دختر و پسر)نیاز زیادی به تخصص و دانشی درخور!ندارد.
کما اینکه در احادیث و روایات بسیاری این امر مذموم واقع شده و حدیث معروفی که حتما شما هم شنیده اید"اگر دختر و پسر نا محرمی زیر یک سقف تنها باشند نفر سوم شیطان است"
چگونه قابل قبول است که چندین دختر و پسر نامحرم ماه ها در یک خانه مشغول تمرین باشند با اسم کوچک و با پسوند جان و عزیز یکدیگر را صدا بزنند.
به نظر شما این نوعی عادی سازی روابط دختر و پسر در یک جامعه اسلامی و برای مخاطب عام نیست؟
زهره
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۶
0
3
من خودم به عنوان یک دختر محجبه و متدین معتقدم که این ایرادها دیگه زیادی سختگیرانه است و با واقعیت جامعه ما مغایرت داره... به هرحال از توجه تون به سینمای کشور و تحلیل سینماییِ فیلم ها متشکرم.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین