کد خبر: ۱۲۷۷۷۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
بررسی علل و عوامل اهدای اسکار بهترین فیلم سال به "آرگو" توسط کاخ سفید و خانم میشل اوباما

اینجا دالبی تئاتر در لس آنجلس است یا کاخ سفید در واشنگتن؟

فیلمی که شاید بیش از "آرگو" و بسیاری دیگر از رقبایش، همان طور که اشاره شد در کنار "مرشد" ساختۀ پل توماس اندرسون که پس از ساخت شاهکار عظیم "مگنولیا" به عنوان اولین فیلمش و نیز فیلم سینمایی "خون به پا خواهد شد" به عنوان آخرین اثرش، شایستۀ بردن جایزۀ بهترین فیلم سال بود.
علیرضا کیانپور: چندی پیش در قالب نوشته ای موجز که در همین سایت بولتن نیوز به طبع رسید، به برخی از ابعاد و کیفیات متنی و فرامتنی فیلم سینمایی آرگو پرداختیم و باز درهمان نوشته، متن حاضر را نیز پیشگویی کردیم تا با بررسی موشکفانه و دقیق تر "آرگو ؛ این تریلر سینمایی درجه دو" دلایل راهیابی چنین فیلمی به صدر لیست فیلم های سینمایی سال 2013 را دریابیم.



در این نوشته میخواهم به با مقایسۀ تطبیقی فیلم موردبحث با رقبای اسکاری اش قدمی در راه کشف سیاست های عمومی هالیوود و آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک (AMPAS) که به طور غیررسمی به نام تندیس و جایزۀ این آکادمی، اسکار نامیده می‌­شود، بردارم.

به گزارش بولتن نیوز، سال سینمایی 2013 را شاید بیش از هرچیز می­توان سال سینمای امریکا (دربرابر اروپا) و با تاکید بر تاریخ سیاسی این کشور نامید. از میان آثار سینمایی سال گذشته علاوه بر فیلم های "آرگو" و "لینکلن" (ساختۀ اسپیلبرگ) می توان به آخرین ساختۀ فیلمساز ناهنجار و آوانگارد امریکایی، کوئنتین تارانتینو اشاره کرد که با وسترن اسپاگاتی اش به نام "جنگوی از بند رسته" پا به میدان گذاشته بود و با وجود این که این فیلم همچون آثار پیشین تارانتینو، به هیچ وجه تمی سیاسی نداشت، این بار ماجرای زندگی یک بردۀ سیاه (با بازی ماندگار جیمی فاکس) را با شیوۀ فانتزی (و البته بهتر است بگوییم تارانتینویی) روایت می کرد که ازقضا زمان داستانی آن به 2سال پیش از لغو قانون برده داری در امریکای دهۀ 1860 و دوران ریاست جمهوری آبراهام لینکلن بازمی گشت.

از طرفی "30 دقیقه پس از نیمه شب" ساختۀ کاترین بیگلو (اولین زن برندۀ اسکار بهترین کارگردانی و همسر سابق جیمز کامرون بزرگ) نیز که به گفتۀ کریس توکی از دیلی میل، یک اکشن هالیوودی و در راستای سیاست‌های خارجی ایالات متحده آمریکاست که با پخش صداهای وحشت‌زدۀ کسانی شروع می‌شود که کمی بعد، در واقعه یازده سپتامبر کشته می‌شوند و در نهایت با انتقامی خشونت‌بار پایان می‌یابد، نیز در سال سینمایی 2013 اکران عمومی شد و در غالب فستیوال ها و جایزه های سینمایی این سال حضور داشت.
به استثنای این 4 فیلم، "زندگی پای" ساختۀ انگ لی کارگردان تایوانی الاصل، "عشق" (آمور) از میشائیل هانکه، "دفترچۀ امید" فیلمی از دیوید اُراسل (که پیش از این فیلم مهم"فایتر"را از او دیده ایم) و "هیولاهای جنوب وحشی" با بازی کوییون ژانه والیس 9ساله که جوان‌ترین هنرپیشه‌ای شناخته می‌شود که تا کنون نامزد دریافت بهترین بازیگرنقش اصلی زن اسکار شده است و به هنگام بازی در این فیلم تنها 6سال داشته، نیز هرکدام درچندین رشته نامزد دریافت اسکار بودند که هر کدام موفقیت هایی نسبی نیز به دست آورند.

 

در این میان مهمترین جایزۀ اسکار که همانا اسکار بهترین فیلم سال یعنی جایزه ای که معمولاً در انتهای مراسم اعلام می شود (The Academy Award for Best Picture) نیز به "آرگو" ساختۀ بن افلک رسید و درکنار آن، این فیلم دوجایزۀمهم دیگرآکادمی؛جایزۀ بهترین فیلمنامۀ اقتباسی ونیز اسکار تدوین را نیز ربود! و این درحالی است که "آرگو" پیش از این هر 3جایزۀ معتبرِ بهترینِ فیلمِ سال یعنی گلدن گلوب، بفتا و کرتیک چویس(نیویورک) را نیز از آن خود کرده بود و درکنار آن، جایزه های چون بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اوّل مرد و بهترین فیلنامه یا بهترین فیلنامۀ اقتباسی را نیز از محافل سینمایی یادشده در بالا دریافت کرده بود. جایزه هایی که سال به سال بیشتر اعتبار خود را از دست می دهند و بیش از پیش در راستای سیاست های هالیوود و اسکار قرار گرفته و نگاه هنری و سینمایی شان را به دیدگاهی سیاسی و امریکایی می فروشند.
از میان فیلم های مورد اشارۀ بالا که همانطور که پیشتر هم گفته شد"لینکلن"و"30دقیقه پس از نیمه شب" بیش از دیگر آثار جنبۀ سیاسی داشتند و هر دو نیز اتفاقاً همچون "آرگو" به سیاست امریکا می پرداختند، نام لینکلن در لیست نامزدهای رشته های مختلف در اسکار 13بار تکرار شده بود و از این حیث رکورددار اسکار امسال بود.
"لینکلن"(آخرین اثر سینمایی استیون اسپیلبرگ) به روایت چندماه آخر زندگی ابراهام لینکلن(رئیس حمهور سابق ایالات متحده) می پردازد که در آن، منع برده‌داری به قانون اساسی آمریکا الحاق و مقدمۀ پایان جنگ آغاز می‌شود. فیلمی در ستایش رئیس جمهور محبوب و برجستۀ امریکای میانۀ قرن 19 و بنا بر فرمول کلاسیکِ قهرمان پروری مورد علاقۀ هالیوود، روایتی دربارۀ یک نفر که با ایستادگی و ایثار و تلاش بی امان در برابر همۀ سیاهی ها قد علم می کند و با نمایش هوش و البته طنازی ظریف، در راه انسان و انسانیّت قدم برداشته و به هر نحو ممکن و نیز با تمسُّک به هر شیوۀ دور از ذهنی به هدف خود نایل  می آید. فرمولی که دربارۀ آرگو نیز علی رغم تفاوت های بسیار در جزئیات به طور کامل مصداق دارد. حال این سوال مطرح می شود که چه ویژگی مهمی در "آرگو" وجود دارد که "لینکلن" فاقد آن است؟ اما پیش از پاسخ به این سوال و بررسی این نکتۀ کلیدی و مهم، ضروری است تا نیم نگاهی به "جنگوی از بند رسته" بیاندازیم که علی رغم انتقاداتی که از سوی برخی منتقدان بر آن وارد شده، لااقل به نظر نگارندۀ این متن، اگر نگوییم بی شک بهترین اثر سینمایی سال، لااقل یکی از دو فیلم بسیار با ارزش و ماندگار 2013 در کنار "مرشد" آخرین ساختۀ نابغۀ جوان هالیوود، پل توماس اندرسون است. وسترن اسپاگتی 165دقیقه ای و نفس گیر تارانتینو با بازی ماندگار کریستوف والتز(برندۀ 2 اسکار نقش مکمل مرد در 3سال گذشته) فیلمی است در ستایش و به افتخار سینما و ژانر وسترن، توام با مفاهیم عمیق انسانی و چون عشق و آزادی و همراه با طنزی سرحال و زنده و درعین حال بُرنده و خشن که گاه و بیگاه در فیلم خودنمایی می کند.
فیلمی که شاید بیش از "آرگو" و بسیاری دیگر از رقبایش، همان طور که اشاره شد در کنار "مرشد" ساختۀ پل توماس اندرسون که پس از ساخت شاهکار عظیم "مگنولیا" به عنوان اولین فیلمش و نیز فیلم سینمایی "خون به پا خواهد شد" به عنوان آخرین اثرش، شایستۀ بردن جایزۀ بهترین فیلم سال بود. گفتنی است پس از این دو فیلم نیز دو فیلم دیگر "آمور" و "لینکلن" گزینه های بسیار مناسب تری از فیلم بی سر و ته و درجۀ دوی "آرگو" برای دریافت این جایزۀ مهم بودند. ایده ای که به هرحال محقق نشد چرا که گویا دیگر باید بپذیریم که از سال های خوش سینمای امریکا و آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک (AMPAS) بسیار دوریم و این روزها جایزۀ اسکار به تمام خاطراتش در اذهان عاشقان سینما پُشت کرده و با وقاحت تمام در دستان بانوی اوّل ایالات متحده (خانم میشل اوباما) و در کاخ سفید به لابی گران خوش قیافه و بی هنری چون جرج کلونی (یکی از تهیه کنندگان "آرگو") لبخند می زند.

با این اوصاف، به هیچ وجه جای تعجب نیست اگر آکادمی اسکار حتی حاضر نشود به خانم جسیکا چستن (بازیگر "30 دقیقه پس از نیمه شب" و نامزد ناموفق اسکار بهترین بازگیر نقش اوّل زن برای همین فیلم که خیلی زودتر از دیگر ستاره ها قدم بر روی فرش قرمز گذاشته بود و با اعتماد به نفس و اضطرابی توامان برای عکاسان فیگور می گرفت)روی خوش نشان دهد و با انتخابی بی معنی و البته بسیار محافظه کارانه این جایزۀ مهم را به بازیگر دیگری بدهد! چرا که اگر چه "30 دقیقه پس از نیمه شب" نیز همچون "آرگو" به سیاست امریکا پرداخته ؛ لکن به دروغ پردازی دراین باره دست نزده و لااقل بخشی از شکنجه های ارتش امریکا به بهانۀ مبارزه با تروریسم را به تصویر کشیده است.
در یک چنین فضای سیاسی (سیاست زده) و سیاهی تکلیف آثاری با مضامین اجتماعی، انسانی و ادبی همچون "آمور"، "دفترچۀ امید"، "هیولاهای جنوب وحشی"، موزیکالِ "بینوایان"، "آناکارنینا" و "زندگی پای" نیز روشن است وبه وضوح نیز روشن که این دست آثار به هیچ وجه شانسی برای کسب مهمترین اسکار سال (The Academy Award for Best Picture) را ندارند. نیز با این رویکرد باید بپذیریم که مهمترین رقیب آرگو در کسب جایزۀ بهترین فیلم سال، بی شک "لینکلن" بوده و شاید به دو دلیل عمده این رقابت را به آرگو واگذار کرده و به این تریلر درجه دو شکست خورده است.
دلیل اوّل به شخص استیون اسپیلبرگ برمی گردد: در1993 اسپلبرگ بعد از سه بار نامزدی در رشته بهترین کارگردان و دوبار نامزدی بهترین فیلم، برای گرفتن هر دوی این جایزه ها با "فهرست شیندلر" به صحنه رفته بود و بار بعد در1999 برای کارگردانی "نجات سرجوخه رایان" روی سن کداک تیاتر پا گذاشته است. در 14 سال اخیر اسپلبرگ "مونیخ"، "هوش مصنوعی"، "گزارش اقلیت" و "اسب جنگی" را ساخته و حتی فیلم کم ادعایی از او مثل "اگر می توانی من را بگیر" وارد فرهنگ سینمایی مخاطبان جدی سینما شده است اما چه چیز بعد از 14سال او را مدعی اصلی اسکار کارگردانی کرده است؟ آیا کیفیت سینمایی "لینکلن" تا این حد بالاتر از "هوش مصنوعی" یا "گزارش اقلیت" است که اسکار این جایزه را برای چندمین بار به او اهدا کنند و هیجان همیشگی و هرسالۀ خود را به خاطر فیلم درجه دویی چون "لینکلن" (البته به نسبت دیگر آثار اسپیلبرگ) سرکوب نمایند؟
با این حال و اگر این دلیل حرفه ای (سینمایی) را درمورد اسکار نگرفتن "لینکلن" بپذیریم؛ شاید دلیل عمده و بسیار مهم تر جایزه نگرفتن "لینکلن" در این بخش، لزوم اسکار گرفتن "آرگو" بنا به سیاست های روز امریکا و سینمای هالیوود و آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک (AMPAS) به عنوان بهترین فیلم سال باشد.
آری؛ مطمئناً بحث اقتدار امریکا و حسِّ میهن پرستی و ناسیونالیسم امریکایی از اوجب واجبات سیاست امریکایی است، اما گفتمان روز سیاست امریکا، ایران و مسائل مربوط به آن است. سیاست امریکا و سردمداران سیاسی این کشور همان طور که در مراودات و مسائل روزانۀ سیاسی خود بر این مهم صحه می گذارند که ایران و مسائل مربوط به سیاست خارجی شان در قبال ایران، مهمترین گفتمان سیاسی این کشور را تحت الشعاع قرار داده و پرداختن به آن ارجح بر هر مسئلۀ مهمی در کاخ سفید است و حال که کاخ سفید و سازمان های اطلاعاتی و امنیتی امریکا با صرف هزینه و به قیمت تحریف بی شرمانۀ تاریخ دست به ساخت چنین فیلمی زده اند و باز حالا که این قدرت را دارند که به راحتی در نتایج یک رویداد هنری و فرهنگی به نفع خواست و ارادۀ سیاسی خود دست ببرند، چه جای تعلل و تامل؟!!
آیا احمقانه نیست که ما عاشقان هنر و سینما با ساده لوحی، در کاخ سفید به دنبال دلسوزان سینما بگردیم، آنگاه که نیک می دانیم، این شیادان و دلالان انسان و انسانیّت روزانه صدها کودک و زن و مردِ پیر و جوان را در جای جای این کرۀ خاکی به چشم بر هم زدنی می کشتند و به خاک و خون می کشند و هیچ نشانه ای از پشیمانی و  پریشانی نیز از خود بروز نمی دهند؟!!

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۱۶:۳۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۸
1
1
پس از گذشت سی و اندی سال از واقعه سفارت آمریکا و با تحریف کامل فیلمی توسط یک صهیونیست یا کمک عده ای مغرض متوهم ساخته می شود ، فقط غیر از این است که این موضوع هنوز است که هنوز نشانگر شدید سوزش و عقده عمیق آنان است ؟ روح پر فتوح حضرت امام شاد.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۸
1
2
خیلی دوست دارم حالا نظر خانم معصومه ابتکار در مورد جایزه اسکاررا بدونم !!!
یادتونه تاچند وقت پیش به جایزه اصغر فرهادی افتخار میکردو جایزه اسکار را با ارزش میدونست ...
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین