کد خبر: ۱۲۴۸۲۸
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
روزهای پر اضطراب در تامین اجتماعی

مستمری بگیران با آتیه لرزان می لرزند

سروران گرانقدر و فرزانه در تامین اجتماعی؛آیا شما فاطمه و فاطمه های تهیدست و مستضعف مستمری بگیر در تامین اجتماعی را می شناسید که برای دریافت یک وام ساده یک میلیون تومانی،از همه چیز خودشان می گذرند تا بگذرانند این روزگار را؟!
افشین اورکی: با نزدیک شدن به واپسین روزهای سال 1391 ، مهم ترین پرسش ایجاد شده در اذهان بیش از دو میلیون نفر مستمری بگیر سازمان تامین اجتماعی که تنها درآمد ناچیزی برای گذران روزگار سخت و پر مشقت خود دارند این است که آیا در سازمان تامین اجتماعی که این روزها حال و روزگار ناخوشی دارد گوشی برای شنیدن فریادهای اعتراض آمیز و چشمی برای دیدن رنج ها و سختی های این اقشار تهیدست و کم درآمد وجود دارد یا اینکه آنها باید مانند سال های قبل در این وضعیت ناگوار همچنان با تورم و گرانی دست و پنجه نرم کرده و پاسخی برای اعضای خانواده خود جز حسرت و افسوس و شرمساری نداشته باشند.به طور حتم تاریخ مصرف بسیاری از شعارهای مسوولان سازمان تامین اجتماعی به پایان رسیده است .شعارهایی مانند تحقق عدالت اجتماعی،ایجاد رفاه، آسایش و تضمین آتیه وغیره نمی توانند و قادر نیستند تا شکم های خالی و باورهای سست جامعه کارگری و حدود 36 میلیون بیمه شده اصلی و تبعی را با تناقض گویی های آشکار کسانی آشتی دهد که تمنای قدرت دارند و میل ریاست.برای این دسته از مسوولان تامین اجتماعی که حقوق های بالای 5 میلیون تومان،انواع و اقسام مزایای مدیریتی مانند کارانه، بهره وری،حق مدیریت و ... دریافت می کنند و بیشتر آنها مشاغل خطیر و البته پر درآمد دیگری هم دارند واژگان فقر و نداری؛ معنایی ندارد و تنها کاربرد مصرفی آن استفاده تبلیغاتی در سخنرانی ها،همایش ها و در برابر خبرنگاران و گزارشگران رسانه های مکتوب،دیداری و شنیداری است.

به گزارش بولتن نیوز، در چنین شرایط سخت و دشوار اقتصادی سخن گفتن از کسانیکه با کمترین مستمری دریافتی از تامین اجتماعی باید با زدن سیلی،صورتشان را سرخ نگاه دارند کاری سهل و آسان نبوده و نیست. اما در همین شرایط شنیدن خبر برگزاری یک نشست ساده اداری با حضور حدود 30 نفر از مسوولان در یکی از جزایر تفریحی،گردشگری و سیاحتی جنوب ایران و هزینه کردن میلیون ها تومان از پول کارگران،بیمه شدگان و مستمری بگیران که لابد و به طور حتم برای رتق و فتق امور لاینحل آنها در روزهای واپسین سال بوده است،هر انسان دردمندی را آزرده خاطر می سازد جزء آنها که این روزها به جنگ و جدال قدرتمندانه با یکدیگر مشغول شده اند! این پرسش اما،در اذهان شکل می گیرد که چرا با اینکه معمار فرزانه انقلاب اسلامی،حضرت امام(ره)فرمودند:«در نظام جمهوری اسلامی مردم ولی نعمتان مسوولان هستند»،اینک باید شاهد باشیم که مسوولان اربابی می کنند و مردم همچنان رعیت باقی مانده اند؟!

آیا برگزاری این نشست ساده فرمایشی نمی توانست در مکان همین اداره در تهران و بدون هدر دادن منابع و درآمدهای بیمه ای انجام می شد؟! این روزها برخی مسوولان شعار ساده زیستی سر داده ،اما در عمل میان شعارها و واقعیت های زندگی شان فاصله ای به اندازه جغرافیای شمال تا جنوب کشورمان وجود دارد! شعارهای پوپولیستی می دهند،مانیفست آنها آمیخته ای از پروپاگاندای سیاسی است،اما کاریزمای واقعی آنها پارادوکسی عجیب و غریب با زندگی سراسر رنج نامه مردم تهیدست و بینوا داشته و دارد.سونامی حاشیه های این روزگار تامین اجتماعی از نفس افتاده است.احضار و بازداشت کوتاه مدت یکی از عوامل اصلی ماجرای کهریزک به دادستانی تهران هم نتوانست گره ای از هزاران گره ناگشوده در این سازمان عریض و طویل و بی در و پیکر بگشاید و همچنان حکایت باقی مانده است.حکایت سرنوشت گنگ و مبهم میلیون ها بیمه شده و مستمری بگیری که ناامیدانه روزگار سپری می کنند و منتظرند و چشم انتظار.منتظر رسیدن روزهای آفتابی و چشم انتظار مسوول یا مسوولانی که گره از روزگار سخت آنها بگشایند.اما این برای آنها تنها یک امید و آرزو است،چرا که با وجود شنیدن شعارهای فراوان و رنگارنگ توسط مسوولان شعارگو در تامین اجتماعی،هاله ای از بیم و اضطراب زندگی بیمه شدگان و مستمری بگیران را فرا گرفته است.آنها نمی دانند که با این اوضاع سخت و دشوار اقتصادی،آیا موفق به دریافت حقوق و عیدی پایان سال خود خواهند شد؟! آیا همچنان با مشکل صف های طولانی در مقابل باجه های بانک رفاه کارگران مواجه خواهند شد و کارکنانی بی حوصله و پرخاشگر که نمک بر زخم هایشان خواهند پاشید؟امروز برای میلیون ها بیمه شده اصلی و تبعی و مستمری بگیران و مقرری بگیران تامین اجتماعی خسته از گرانی و تورم،جدال های غیر تخصصی و البته سیاسی مسوولان بر سر ماندن یا رفتن یکی از شیفتگان قدرت در سازمان تامین اجتماعی،حاصلی جز خستگی ذهن و فکر آنها نخواهد داشت.اینک برای حدود 60 هزار نفر از کارکنان بخش های بیمه ای و درمانی سازمان تامین اجتماعی در سراسر کشور که با سختی و مشقت روزگار می گذرانند تکرار نام ها و رفت و آمدهای پی در پی افراد غیر کارشناس و البته متخصص به ساختمان قدیمی و پر حاشیه تامین اجتماعی در خیابان آزادی تهران،چیزی جزء انفعال و سرخوردگی در بر نداشته و نخواهد داشت.البته این مساله برای یکی از مستمری بگیران بازمانده در شعبه 4 تامین اجتماعی تهران بزرگ(فاطمه ...) که ماهانه حدود 450 هزار تومان مستمری می گیرد و در خانه ای 50 متری با تنها دختر 29 ساله مجرد و بیکارش زندگی می کند و 400 هزار تومان هم کرایه منزل می پردازد و یک وعده غذای گرم و احتمالا مصرف یک کیلو گرم گوشت گوسفند در ماه،حالا به یکی از رویاهای شیرینش تبدیل شده است و از فرط فقر و نکبت و نداری،می رود تا تن و بدن دخترش را برای گذران و تامین هزینه های سرسام آور زندگی،از مرزهای قرمز رنگ اخلاق عبور دهد و البته در به در به دنبال یک فقره وام یک میلیون تومانی به این سو و آن سو می رود و سرانجام هم دست خالی به خانه باز می گردد،به کابوسی وحشتناک و جدی تبدیل شده است.برای او نه مرتضوی گره گشا می کند و نه هیچ مسوول شعارگوی دیگر!

فاطمه،البته نخستین و آخرین زنی نبوده و نیست که مستمری ناچیز شوهر از دست رفته اش را دریافت می دارد و روزگار با سختی می گذراند.برای او و هزاران نفر مانند او چه اهمیتی دارد که مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی چه کسی خواهد بود و یا چه کسی خواهد شد.اما یک مساله برای امثال فاطمه در خیل میلیون ها بیمه شده و مستمری بگیر سازمان تامین اجتماعی خیلی مهم و خطیر است و آن تحقق شعارهای داده شده توسط مسوولان تامین اجتماعی به مردم و البته ساده زیستی عملی آنها و اتخاذ سیاست هایی که از عمق،ژرفا و بنیادی تخصصی و بیمه ای نشات گرفته باشد است و نه سیاست هایی که رگ و پی سیاسی،غیر تخصصی و بیمه ای داشته و آمیخته با پروپاگاندای اغواگرایانه سیاست پیشگان راه یافته به تامین اجتماعی است.امروز مردم این دیار دوست دارند که مسوولان این سرزمین با تاسی از منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی(ره)،به راستی مردم را ولی نعمت خود بدانند و برای برگزاری یک نشست ساده اداری به جائی نروند که سفر به آنجا به خواب آنها هم نمی رسد.در پایان یک پرسش از مدعیان مسوول در تامین اجتماعی باقی می ماند.آقایان مسوول،راستی شما کدامیک از بازنشستگان،کارگران و بیمه شدگان تامین اجتماعی را می شناسید و سراغ دارید که می تواند با مستمری پرداختی از سوی شما،برای یک سفر ساده هوایی به جزیره کیش،مبلغ 350 هزار تومان (هزینه بلیت رفت و برگشت هواپیما) بپردازد،به یکی از هتل های این جزیره رفته،پلو میگو با سالاد فصل،دسر کیک کارامل،قهوه ترک و دلستر میوه ای خارجی از آنها که قوطی فلزی دارند بخورد و در پایان سفر از این جزیره مرجانی،کلی سوغات و پوشاک و چای احمد و محمود عطری بخرد و به دوستان و خانواده و اطرافیانش هدیه دهد؟!

سروران گرانقدر و فرزانه در تامین اجتماعی؛آیا شما فاطمه و فاطمه های تهیدست و مستضعف مستمری بگیر در تامین اجتماعی را می شناسید که برای دریافت یک وام ساده یک میلیون تومانی،از همه چیز خودشان می گذرند تا بگذرانند این روزگار تلخ تر از زهر را؟!

اگر نشانی خواستید می توانید به واحدهای مستمری بگیران در شعبه های تامین اجتماعی در تهران بزرگ سری بزنید.مطمئن باشید این مردم از بس شما را ندیده اند و چهره و تصویرتان را به یاد ندارند،برای انجام کارهایشان به شما و معاونان و مشاوران رنگارنگتان مراجعه نخواهند کرد و خطری برایتان نخواهند داشت.مطمئن باشید.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۲
zemzeme
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۰۹ - ۱۳۹۱/۱۱/۲۵
0
2
اکنون که بازار شرافت به شکل رقت انگیزی بازارش کساد است،و خط فقر یک ملیون پانصد هزار تومان،مستمری بگیران 500هزار تومانی که تعدادشان  کثیر است کجای این خط فقر قرار دارند؟
آیا امام نگفت زندگی مسولان نظام باید ساده تر از قشر فقیر جامعه باشد ، آیا اکنون این چنین است؟
یا امام زمان به دادمان برس!!!
حائری
|
UNITED STATES
|
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۱/۱۱/۲۵
0
2
با سلام
با دیدن این مطلب تعجب کردم خیلی وقته که ما از یاد رفتیم ، وگرنه با این تورم و اوضاع اجاره ها کسی هست واقعا فکر کنه که اجاره مسکن و هزار کوف و درد دیگه خیلی اوضاع بدی شده مسئولین مملکت ما به جای اینه فکر مردم باشند و مشکلات انها را رفع کنند فکر مچ گیری و خراب کردنند تو را به خدا فکر مردم باشید
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین