کد خبر: ۱۲۰۰۹۰
تاریخ انتشار:
حجت الاسلام دکتر مجید رضایی عضو هیئت علمی دانشگاه

ارتباط خمس و زکات با مالیات و بیکاری

باید مسئولین امور مالیاتی با مجموعه ای که به عنوان نماینده حوزه علمیه هستند در مورد نحوه پرداخت خمس و زکات و رابطه آن بامالیات ها مشورت کنند .حتی من می گویم اصلا لازم هم نیست با نمایندگان حوزه با همه مراجع ابتدا بلکه با یک نفر کار را شروع کنند تا رابطه مناسبی بین خمس و زکات و مالیات و انجام امور کسبه واصناف و صاحبان درآمد و دارایی بیابند..
گروه اقتصادی - در مورد رابطه خمس و زکات با مالیات در دولت اسلامی، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. برخی می گویند هر دو باید پرداخت شود زیرا با هم تفاوت دارند و موارد مصرف آنها نیز در مواردی مشترک و در مواردی متفاوت است.




به گزارش بولتن نیوز، عده ای نیز معتقدند که یا باید خمس و زکات داده شودیا باید مالیات داده شود. زیرا در بسیاری مواردبخشی ازدرآمد باید برای امور عمومی پرداخت شود و فرقی نمی کند که چگونه پرداخت شودو اگر کسی خمس و زکات می دهد دیگر نباید مالیات بدهد.
در این مورد که خمس و زکات کارایی و بهره وری بیشتری دارد و بهتر خرج می شود یا مالیات ها نیز دیدگاه های مختلفی وجود دارد.
اما نکته اساسی این است که چگونه می توان کارایی پرداخت خمس و زکات و مالیات ها را افزایش داد. یکی از راهکارهای مطرح شده این است که دولت در مواردی که افراد خمس و زکات را در جنبه های عمومی مانند ساختن بیمارستان یا جاده یا ایجاد کار به کار گرفته اند، باید جنبه حمایت از نیروهای کارآفرین و صاحبان کسب وکار را حفظ کند و اگر افراد خمس و زکات را به خوبی از طریق مراجع خرج کرده اند  باید در پرونده مالیاتی آنها لحاظ شود تاهم خمس و زکات اسلامی تداوم داشته باشد و کارایی آن از طریق مراجع بیشتر باشد و برای کشور و مردم بهتر خرج شود و هم مردم تشویق شوند و مطمئن باشند که در پرونده مالیاتی آنها اجحاف نخواهد شد و فشار مضاعف بر آنها اعمال نخواهد شد.
در این زمینه از جهت بررسی موضوع و بازشدن باب گفت وگو و بحث، نظرات یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه مفید با سایت شریان را در ادامه می خوانید.
شباهت ها و تفاوت های مالیات اسلامی مانند خمس و زکات با مالیات های مرسوم از جمله مباحثی است که در بین اندیشمندان مسلمان همیشه وجود داشته است. برخی معتقدند این دو با یکدیگر کاملا متفاوت بوده و برخی دیگر این دو را یکی می دانند. برای روشن شدن ابعاد این موضوع به سراغ حجت الاسلام والمسلمین رضایی عضو هیئت علمی دانشگاه مفید رفتیم تا نظر وی در این باره را جویا شویم. وی معتقد است کارایی دفاتر مراجع تقلید در مصارف عمومی مالیات های اسلامی بیشتر از وزارت امور و اقتصاد دارایی است.

 

به عنوان اولین سوال بفرمایید تفاوت ها و شباهت های مالیاتی اسلامی مثل خمس و زکات با مالیاتی که الان در کشور ما گرفته می شود در چه موضوعاتی است؟

این موضوع از دو دیدگاه شاید جعل شده باشد؛ گرچه مشترکاتی هم با هم دارند. مالیات های مرسوم به عنوان تامین هزینه های دولت از طریق آحاد عمومی مردم و شرکت ها و واحدها است. همه این ها باید به نحوی در تامین هزینه های عمومی شرکت کنند. البته هزینه های عمومی آن مواردی که معمولا در کشورها مورد پذیرش قرار گرفتند مثل امنیت و بحث های اجتماعی که گاه نیاز است مثل ایجاد جاده های داخلی شهر یا برون شهری؛ یک سری از این امور زیربنایی کلی که برای کشور است یا در یک سطحی پرداخت می شود برای آموزش برای بهداشت که این ها را باید دولت مکلف آن باشد.

 بدون این هم راهی ندارد و از آن طرف تامین هزینه های این امر را باید متحمل شود چون دولت خودش کار اقتصادی جداگانه ای انجام نمی دهد این از مردم گرفته می شود خب از این حیث جنبه اجباری هم دارد و مسئولیت مردم در قبال دولت است و جامعه که البته به نفع خودشان هم حتما هست. اما مالیات های اسلامی چون در لسان دین مورد بحث قرار گرفته و تایید شده، یک مسئله ارتباط بین بنده و خدا هم هست.

بنابراین فرد یک مسئولیت دینی و شرعی پیدا می کند و در قبال او در آخرت هم باید جوابگو باشد و در دنیا هم باید جوابگو باشد؛ معمولا مالیات های حکومتی براساس شرایطی که پیش می آید معلوم می شود که این ها را باید کجا خرج کنند. ممکن است یک سال در بخش آموزش خرج کنند یک سال در بخش امور دفاعی و یک سال هم بخش بهداشتی خرج کنند. براساس نظر نمایندگان و تنظیم آن ها این مسئله نهایی می شود

اما در بحث مالیات های دینی این جهت وجود دارد که یک بخش قابل توجهی از مصارف را خود دین بیان می کند و دین در این مورد نظر می دهد الان مثلا در موضوع زکات آیات قرآن آیه 60 سوره توبه هشت مورد مصرف را بیان کرده است یا در خمس همچنین یا در موارد دیگر از طریق احادیث و ... این ها بیان شده است؛ البته گاه در خود مالیات های اسلامی مواردی را به صورت منعطف و براساس شرایط زمانی و مکانی اجازه داده اند که در مورد آن ها تصمیم گرفته شود و آن مسئول اخذ مالیات و خمس و زکات تصمیم بگیرد مسائل را در نظر بگیرد و مهم ترین راه را انتخاب کند ولی به صورت خیلی کلی گفتند مسائل جامع یا گفتند فی سبیل الله یعنی اموری باشد که جنبه خوبی و نفع اجتماعی آن و نفع دینی آن و نفع مردمی آن تضمین باشد و باید در آن مورد اجرا کنند.

این دو نوع مالیات چه تفاوت هایی با هم دارند؟

از جهاتی این دو نوع مالیات با هم اشتراک دارند ولی تفاوت هایی هم با هم دارند. دربرخی موضوعات، یک امری فراتر از این مسئولیت هایی است که مد نظر ما است.

ممکن است در یک موردی نمایندگان تشخیص دهند مالیات ها را الان باید کم کنند یا باید حذف کنند اما در مالیات های دینی این کار اصلا وجود ندارد، مثل نماز است که همیشه واجب است و ما باید همیشه نماز را بخوانیم. ممکن است در شرایط مختلف نحوه نماز خواندن ما فرق کند ولی ترک نمی شود بنابراین خمس و زکات هیچ وقت ترک نمی شود پس هم میتوان گفت که مصرف آن ها با همدیگر یک مشترکاتی دارند ولی تفاوت های قابل توجهی  نیزبا هم دارند. جنبه دینی بودن این و ارتباط با خدا یک مسئله اساسی است که فرد فقط مردم و حاکم را مدنظر قرار نمی دهد بلکه خدا را هم در نظر می گیرد که از این حیث به جهت ایمانی ارتباط پیدا می کند شاید همین جهت هم در تضمین پرداخت مالیات اثر بگذارد که به نظر می آید اثر می گذارد.

مردم این گونه هستند وقتی مردم برای یک امری رابطه دینی قائل می شوند خودشان را در مقابل خدا جوابگو می دانند و باید به او جواب دهند به همین علت مامور مالیاتی باشد یا نباشد اگر کسی به دینش ایمان داشته باشد آن کار را انجام می دهد و دیگر منتظر نمی ماند که مامور مالیاتی بیاید حتی خودش دو دستی خمس را به شخصی که قبول دارد می دهد.

 در دوران ما و در فقه ما خدمت مراجع، مرجعیت شیعه می رسند و خودش اظهار می کند که من این قدر درآمد داشتم و این مقدار خمس من می شود یا این مقدار زکات من می شود و شما لطف کنید کمک در مصرف آن کنید و به افرادی که ذیصلاح هستند رسانده شود. بنابراین در این جهت هم دینی بودن با غیر دینی بودن اهمیت دارد.

فرار مالیاتی در کدام یک از این مالیات ها بیشتر است؟

در مالیات های حکومتی این اصل بین مردم وجود دارد که متاسفانه افراد دوست دارند از زیر آن فرار کنند جز افراد بسیار نازلی که از نظر فکری و از نظر علمی به جایگاهی رسیده اند که واقعا خودش راضی است که مالیات بدهد ولی معمولا افراد اگر دولت سراغ آن ها نیاید به این سادگی سراغ دولت نمی روند به شرطی که از دولت هم ترسی نداشته باشد به این سادگی سراغ دولت نمی روند.

این هم یک تفاوت است. ما در مالیات های اسلامی و مالیات های حکومتی یک تفاوت دیگر هم داریم .

 نرخ مالیات های اسلامی به نسبت نرخ های کمی است. مثلا نرخ های زکات در بحث طلا و نقره 2.5 درصد و کمتر است اگر افراد درآمد داشته باشند مثلا گاو گوسفند و شتر که به عنوان انعام ثلاثه است زکات آن ها از صفردرصد شروع می شود تا یک الی یک و خورده ای درصد است این هم خیلی پایین است. زکات بخش کشاورزی که بخش زیادی از آن به خاطر زمین است و دیمی و آبی این جا مطرح است حداکثر 10 درصد است .

 بیشترین مالیاتی که شاید داشته باشیم در مورد پس انداز است که پس انداز سالیانه 20 درصد است گرچه این پس انداز را به نسبت درآمد حساب کنیم کمتر از 10 درصد می شود حدودا 6 الی 7 درصد می شود. اما اگر مالیات هایی که در دنیا وجود دارد مورد بررسی قرار دهید.

در مورد مالیات ها مثلا میگویند10 درصد بده یا مثلا کمتر از 5 درصد دیگر حساب نمی کند و بعد این مقدار افزایش پیدا می کند 20، 25، 30، 35 درصد در سال های قبل که اصلاحات مالیاتی در دنیا انجام شد گاه این مالیات ها تا 70 الی 80 گاه بالاتر هم می رفت. حالا با همه اصلاحات مالیاتی که صورت گرفته مثلا در ایران بالاترین نرخ را 35 درصد گذاشتند هنوز این مقدار خیلی با مالیات اسلامی از نظر نرخ فاصله دارد. بنابراین نرخ آن ها هم یک مسئله ای است که این ها با هم تفاوت دارند.

هم در منشأ این قانون و هم نحوه تضمین پرداخت آن با هم تفاوت دارند نرخ ها با هم تفاوت دارند مصارف با یکدیگر تفاوت هایی دارند. یکی هم بحث متعلقه های مالیاتی است. معمولا مالیات های اسلامی یا به ثروت خورده یا به درآمد خورده است ولی در مالیات های امروزی کمی گسترده تر نگاه می شود نمی توانم بگویم این خوب تر است یا نه؛ هم به انتقال دارایی به ثروت و انواع و اقسام ثروت که این ها تعلق می گیرند بعد وارد انواع درآمد و مشاغل می شود و بعد وارد بخش مصرف می شود که ما در مورد مالیات بر مصرف در اسلام چندان مالیاتی نداریم.

مالیات های ارزش افزوده که مطرح شده نمونه ای در همه مالیات های اسلامی نمی توانیم پیدا کنیم و این جا در بخش مصرف رفته است و اثرگذار بر قیمت بازار است و قیمت بازار را تغییر می دهد گرچه یک ارزش افزوده یک مالیات پر درآمدی برای دولت ها است که البته با سختی اعمال می شود ولی بسیار پر درآمد است ولی اثر چندانی مالیات های اسلامی نمی بینیم و ندیدیم از این رو از این جهت هم بین مالیات های اسلامی و مالیات های مرسوم یک تفاوتی هست در واقع در آن پایه های مالیاتی شان هم با همدیگر تفاوت هایی دارند تفاوت های دیگری هم هست که به تفصیل در کتاب ها ذکر شده.

ما دو نوع مالیات پرداخت می کنیم، این به ضرر مسلمانان نیست که هم مالیات اسلامی را پرداخت می کنند و هم مالیاتی که قانون وضع می کند را پرداخت می کنند؟

من جواب نهایی را آخر کار می گویم. الان کسانی که مالیات های معمولی را می دهند ماشین می خرد یک نوع مالیات می دهد از ماشین درآمد کسب می کند یک نوع مالیات می دهد ماشین را به کسی منتقل می کند یک نوع مالیات می دهد ماشین را به کسی اجاره می دهد یک نوع مالیات می دهد بنابراین قیمت ماشین را در دنیا تغییر می دهد. البته در کشور ما هنوز این سیستم وجود ندارد و عایدی سرمایه یک نوع مالیات می دهد. بنابراین ممکن است چیزی داشته باشد اما در قبال کارکردهایی که دارد مالیات های متعددی بدهد. یک جواب این است که آنچه که مالیات های اسلامی به آن تعلق می گیرد با آنچه که مالیات های دولتی به آن تعلق می گیرد مختلف هستند مثلا آن به دارایی دام تعلق می گیرد مالیات حکومتی به دارایی دام تعلق نمی گیرد. مالیات های اسلامی به در آمد ماهانه تعلق می گیرد او به مازاد درآمد سالانه تعلق می گیرد. این گونه تفاوت با هم دارند.

از نظر شما ایراد برخی که می گویند ما دو نوع مالیات پرداخت می کنیم پس وارد نیست؟

این یک جواب است که ما خدمت خیلی از مراجع استفتاء کردیم و در مورد مالیات های حکومتی که بحث بود ببینند می توانند آن را در کشور اجرایی کنند یا نه چون با خمس شباهت های زیادی دارد آن ها می گفتند در هر صورت این ها با هم تفاوت دارند و این که می گفتند درست است ولی الان وقتی که مجموعه قضیه را با همدیگر نگاه می کنی الان در کشور یک عده ای هستند نه اهل خمس و زکات هستند و نه اهل مالیات به دولت هستند فرار مالیاتی آن ها بسیار گسترده است و فساد مالی دارند این ها یک گروه هستند و یک گروه هستند که حداکثر مالیات های دولتی را می دهند و یک گروه سومی هستند که علاوه بر این که مالیات دولتی را متضمن هستند خمس و زکات هم می دهند حالا ممکن است کسی بگوید کسی نماز بخواند کسی نماز نخواند. خمس و زکات به صورت یک نوع مالیات در می آید همان کارکردی که مالیات از حیث مصرف بر کشور دارد مصارفی دارد مثلا جاده ساخته می شود یا با خمس و زکات هم در شرایطی مدرسه می سازند جاده می سازند بیمارستان می سازند. پول از مراجع می گیرند مثلا جایی مدرسه لازم دارند یا پل یک روستایی مشکل پیدا کرده یا حمام روستا مشکل پیدا کرده مشکل شان را حل می کنند.

 این ها در کتاب های فقهی هم آمده است برای امروز و دیروز نیست بنابراین یک گروهی در تامین هزینه های عمومی کشور از نوع مالیات کمک می کنند و یک گروهی هم در این امر کمک می کنند و هم از راه دیگر کمک می کنند و آن مالیات ها هم از نظر دینی اجباری است. بنابراین شخص مسلمان متعهد که به قوانین کشور وفادار است به هر دو نحو تن می دهد و عمل می کند و شرعا هم مراجع می گویند هم باید مالیات تان را بدهید هم باید خمس و زکات تان را بدهید. از آن جایی که مصرف خمس و زکات هم در کل یا به مسائل فرهنگی کشور برمی گردد یا به مسائل عمرانی و آبادی و بهداشت و آموزشی کشور برمی گردد این ها هم امور عمومی هستند که مالیات هم با این ها خرج می شود این ها هم خرج می شود. بنابراین بعضی ها در این ها دو سهم دارند و بعضی ها هم یک سهم دارند. اندیشمندان اسلامی و اهل تحقیق باید این را حل کنند. اول رابطه دولت اسلامی را با مالیات اسلامی حل کنند. ما الان ادعا داریم که چارچوب کلی نظام اسلامی است و قانون اساسی ما مبتنی بر این امر شکل گرفته است بنا هم است به لحاظ اجرایی در همان راستا قرار بگیرند. حالا این دولتی که می خواهد به عنوان دولت اسلامی قرار بگیرد از مردم می خواهد که در امور عمومی کشور کمک کنند. خمس و زکات و مالیات همه این ها در امور کشور خرج می شود یعنی این طور نیست که کسی خمس و زکات را با خودش به آخرت ببرد جواب آن را به آخرت می برد ولی خودش همین جا خرج می شود برای فقیری که این جا هست به جای این که اداره بهزیستی خرج کند این فردی که اجازه دارد این پول را در آن راه خرج می کند به جای این که اداره وزارت خانه بهداشت در یک منطقه محروم بیمارستان بسازد مردم با خمس و زکات بیمارستان در منطقه محروم می سازند. خب یک مقدار بار دولت را کم می کند

 این جاست که یک مسئله مطرح می شود که بعضی از اقشار جامعه چند برابر در تامین این هزینه ها مشارکت می کنند بعضی ها کمتر مشارکت می کنند این فکر دولت است که باید به یک جمع بندی برسد. اگر کسانی از طریق صحیحی و تام و تمام مصارفی در مورد امور عمومی که از طریق خمس و زکات تامین می شود و با اجازه مراجع انجام می دهند این ها را باید به عنوان مالیات های سالانه شان پذیرفت. یعنی باید بگویند شما هم مالیات دادی آن آقا هم مالیات داده است. ممیز مالیاتی از آن آقا به اجبار مالیات گرفته ولی شما خودتان مالیات را دو دستی به مراجع داده اید و به او گفته اید در فلان بیمارستان خرجش کنید. با یک دفتر مفصلی پول از آن آقا گرفته شده و دست دولت چرخیده و بودجه بندی شده و آخر به وزارت بهداشت داده است و وزیر بهداشت هم بیمارستان ساخته است. هر دوی این ها به یک هدف رسیدند او با یک گردش پولی بسیار ساده تر و کم هزینه تر این با گردش مالی خیلی وسیع تر این کار را انجام داده است. حالا که من هزار تومان برای ساخت بیمارستان در جایی که خمس و زکات انجام می شود دادم و آقای دیگر هزارتومان دیگر داد خب چرا هزار تومان من را مالیات حساب نکنند. این جاست که برمی گردد که دولت یعنی مجموعه سازمان امور مالیاتی باید راه پیدا کند.

یعنی مکانیزمی ایجاد کند که این هم جزو مالیاتی که پرداخت می شود بیاید.

لازم نیست دولت به مراجع دین بگوید که به من بدهید. ما دیدیم مراجع بهتر از دولت خرج می کنند.

کارایی آن ها بالاتر است.

بله کارایی آن ها بالاتر است. هزینه های کمتری دارند سرعت کار بالاتر است. بعد تشخیص مورد چون کسی که در آن محل زندگی می کند با آن ها هست به او می گوید این پول را به فلانی برسان و داد و هوار هم نمی کنند که ما به یک فقیر کمک کردیم. نه در آن ها ادعا و ریا است که گاهی اوقات در امور رسمی چنین حالت قرار می گیرد نه فیلم برداری هست نه چیز دیگر به بسیاری از افراد به این صورت کمک می شود و زندگی می کنند و احدی هم جز خدا خبر ندارد خب دولت که این را می بیند یعنی جامعه اسلامی به این توجه دارد بنابراین باید به کسانی که از این طریق در کارهای عمومی شرکت می کنند و کمک می کنند تشویق شوند.

 اتفاقا یکی از نکات جالب این است که اگردر مورد عملکرد وزارت اقتصاد نمایندگان مردم بتوانند به آن برسند و در بودجه ها تنظیم کنند.

یعنی اگر کسی خمس و زکات داده و در شهری خرج کرده، نمایندگان مردم به دولت اطلاع دهند تا در مورد پرداخت مالیات وی حساب شود و خمس و زکات او را در پرونده مالیاتی اشخاص حساب کنند.

در موردخمس و زکات چون سریع عمل می شود اگر مسئله ای پیش بیاید اطلاع می دهند خب آن هم سیستم کار خودش را دارد. این سیستم جا دارد. این انتظار انتظار بایسته ای است این انتظار انتظار معقولی است. این انتظار انتظار متناسبی است که فردی که از دو طریق کمک می کند حداقل در بعضی از شرایط بگوید که من که این جا کمک کردم این را جای آن حساب کنید الان گاهی وقت ها دولت حداکثر مالیات ها را به عنوان هزینه حساب می کند نه باید آن را مالیات حساب کند.باید مسئولین امور مالیاتی با مجموعه ای که به عنوان نماینده حوزه علمیه  هستند در مورد نحوه پرداخت خمس و زکات و رابطه آن بامالیات ها مشورت کنند .حتی من می گویم اصلا لازم هم نیست با نمایندگان حوزه با همه مراجع ابتدا بلکه با یک نفر کار را شروع کنند تا رابطه مناسبی بین خمس و زکات و مالیات و انجام امور کسبه واصناف و صاحبان درآمد و دارایی بیابند..

شاید سهل الوصول ترین فرد برای این ها خود رهبری است که در زمان امام که یک ویژگی داشت و بعد از امام هم این شرایط هست. کسانی هستند که رهبری را تقلید می کنند خمس و زکات شان را به ایشان می رسانند و ایشان باید از یک مکانیزم دیگر این ها را صرف کند. البته وزارت امور اقتصاد و دارایی انحصاری نباید برخورد کند چون اگر انحصاری برخورد کند همه کار را خراب می کند نباید بگوید فقط کسانی که از فلان طریق می رسانند من قبول می کنم باید این را مراقبت کند در این صورت من حقیر حتما می گویم اگر قرار باشد دولت بگوید من فقط این فرد یا آن فرد را قبول دارم دیگر همه چیز زیر سوال می رود حیثیت حوزه و جایگاه حوزه باید حفظ شود و آن ها باید قضیه را شبیه سازی کنند یعنی ببینند با مکانیزم آن کاری انجام دهند یا با یکی از مراجعی که مقلدین زیادی دارد و یا یک موردی را امتحان کنند بررسی کنند و یک سازماندهی دیده شود به نظر می آید خوب است و متناسب است و حق هم به حق دار می رسد.

*دکتر مجید رضایی عضو هیئت علمی دانشگاه


برای مشاهده مطالب اقتصادی ما را در کانال بولتن اقتصادی دنبال کنیدbultaneghtsadi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین