کد خبر: ۱۱۹۹۰۶
تاریخ انتشار:
گــدار:

شش سؤال روشن از بازتاب

به گزارش گروه خاکریز سایبری بولتن نیوز؛ نویسنده وبلاگ godaar نوشت:

در روزهای گذشته، نگاهی به چند مقالة سایت «بازتاب امروز» داشتم و با این که تعدادشان زیاد نبود و فقط مربوط به هفتة اخیر بودند، چندین سؤال اساسی در چند موضوع مختلف برایم ایجاد شد، که می­خواهم آن­ها را مطرح کنم.
بازتاب امروز صرفاً یک مثال است، اما مشکل مهم کسانی که تریبونی را در اختیار دارند، از خبرگزاری­ها تا سخنرانان این است که راجع به همه چیز و همه کس خود را محق به اظهار نظر می­دانند ولی خودشان جز چند تذکر (و در مورد بازتاب البته فیلتر شدن)، هیچ وقت به طور جدی و پایه­ای نقد نمی­شوند.

سایت­هایی که علیه نظام و کشور و اعتقادات مردم قلم می­زنند و هوادار فتنه و ضد انقلاب هستند، جای خود دارند اما سایت بازتاب تلاش دارد در چارچوب نظام و ولایت و قانون فعالیت کند و اگر غیر از این را احساس می­کردم ثانیه­ای را بیهوده صرف نوشتن کلمه­ای برای یادآوری چیزی نمی­کردم، ولی به نظر می­آید ارزشش را دارد چند سؤال ساده را از سایت بازتاب بپرسم:

baztab

۱٫ چرا وقتی به وجود انتخابات آزاد در ایران اعتقاد ندارید، برای استدلال­هایتان مدام به رهبری پناه می­برید و از او استفاده می­کنید؟

جالب این که از خود رهبری هم برای ادامة سخن از انتخابات آزاد استفاده می­کنند: «ممنوع کردن سخن گفتن از انتخابات آزاد در رسانه­های رسمی، به نوعی به کاهش مشارکت و نشاط انتخاباتی در جامعه منجر می­شود که در همین سخنرانی، مهمترین خطری است که رهبری نسبت به آن هشدار داده­اند.» رهبری زمانی به چنین موضوعی ورود می­کنند که افرادی بر خط غلطی که پی گرفته­اند اصرار ورزیده­اند، به تذکرات و هشدارها بی­اعتنا بوده­اند و کار را برای خود و دیگران می­خواهند به جاهای باریک بکشانند. یعنی این حرف که: «نمی توان افرادی که قبل از اظهار نظر رهبر انقلاب سخنی را بیان کردند را بعد از آن که نظر ایشان اعلام شد، به مخالفت با رهبری متهم کرد.» توجیه خوبی برای شما نیست. و سؤال مهم این جاست: آیا با وجود تذکرات و هشدارها، همین مسیر را همچنان می­خواهید ادامه دهید؟

۲٫ اگر اعتقاد دارید مدیریت جریان منتقد داخلی در حال افتادن به دست جریان بر انداز است، چرا از اظهارات «فوق انتقادی» خود نمی­کاهید و یکدیگر را به احتیاط توصیه نمی­کنید؟

می­گویید: «فروپاشی و سقوط یک نظام زمانی فرا می­رسد که نیروهای خواهان اصلاح و تغییرات جزیی در داخل چارچوب­های فعلی به بن بست می­رسند و تمامی پتانسیل تغییر و نارضایتی از وضعیت موجود، در مدیریت جریانی قرار می­گیرد که خواهان براندازی و تغییر ساختار و چارچوب هاست. بنابراین به نظر می­رسد نگرانی رهبر انقلاب از اتحاد شعار انتخابات آزاد میان اپوزیسیون برانداز و منتقدین داخلی، نگرانی بجایی است.» که این نگرانی، البته به حال افرادی است که در حال تن دادن به رفتارهای نادرستی هستند و مسلماً در زمان خطاهای بی بازگشتشان، بلافاصله همچون قبلی­هایشان، به نفرین و طرد از سوی مردم دچار خواهند شد.

 

۳٫ آیا نگرانی­تان از این که طرح وحدت ملی آقای رفسنجانی در ایران، همچون طرح وحدت ملی سوریه پیاده نمی­شود از این بابت است که ایران در غیر این صورت به سرنوشت سوریه دچار می­شود؟
من ارتباط طرح آقای رفسنجانی را با طرح بشار اسد متوجه نشده­ام؛ اگر هم خودتان طبق اظهارتان که «شکی نیست اوضاع سوریه به هیچ وجه قابل مقایسه با ایران نیست» به بی­ربط بودن وضعیت ایران با سوریه اذعان دارید، چرا باز هم اصرار بر ربط دادن دو موضوع بی­ربط به هم دارید؟ از طرفی اصرار شما در مورد سوریه بر این که «امید برای برون رفت سیاسی نیز به چشم نمی­خورد» یا «بسیاری بر این باورند که تحولات سوریه به نقطة بی­بازگشت رسیده و نمی­توان به عملیاتی بودن این طرح چندان امیدوار بود» هم روشن نیست؛ این «بسیاری» دقیقاً چه کسانی هستند؟

به هر حال در مورد این که ممکن است وضع فعلی سوریه در ایران تکرار شود، پیش­نهاد می­کنم در خودتان بنگرید که آیا در فرصتش دست به کارهایی که مخالفان سوری زدند خواهید زد؟ اصلاً اگر عمل ضد امنیتی در کشور به عنوان اعتراض صورت گیرد، جز به دست مخالفان خواهد بود؟ یا قرار است در ایران هم تروریست­هایی اجیر شوند؟

 

۴٫ چرا کسی را که در زنجیرة فتنة ۸۸ نقش مهمی را ایفا کرده است و البته رفتاری طلبکارانه دارد را مظلوم می­نامید و تا حد یک ناجی معجزه­آسا بالا می­برید؟

کمترین گناه این فرد این است که قبل از اعلام آرای نهایی مردم در انتخابات، به یکی از کاندیداها پیروزی­اش را به طور رسمی تبریک می­گوید و مردم و دستگاه­های نظارتی و اجرایی را یک جا به سخره می­گیرد و آغازگر فتنة ۸۸ می­شود؛ اما شما این گونه بیان می­دارید که: «…تحریریة بازتاب جناب­عالی را که یکی از سرمایه­های داخلی و بین­المللی ایران محسوب می­شوید، از مصادیق مظلومانی می­داند که به خصوص در سال­های اخیر با ناجوانمردی مورد هتک و تخریب قرار گرفتند» لازم به یادآوری است که طرد شدن، نشانة سعه صدر جامعه در برخورد با این افراد است و نه نشانه فراموشی مردم، و این رفتار نباید برای افرادی غلط انداز شود.

 

۵٫ چر اینقدر از اسرائیل وحشت دارید؟

این اسرائیل و آمریکا در دیدگاه شما چه خدایان شگفت انگیزی می­توانند باشند که قادرند طومار سوریه را سریع بپیچند و سپس به خاطر این که انتخابات به کام شما نبوده است به پا خیزند و بیایند که وضع ایران را به سال ۱۳۲۰ بکشانند:
«دولت جدید اسرائیل و آمریکا یکی از اولین مسائلشان ایران است، چون به نظر می­رسد کار سوریه تمام شده است…. اگر ما نتوانیم در انتخابات فضا را باز کنیم و از مسیر داخلی موضوع را حل کنیم، ناگریز خواهیم بود فشار شدید اقتصادی و مسائلی را که در تاریخ معاصر فقط با بعد از ۱۳۲۰ قابل مقایسه است، تحمل کنیم.»

در عوض آن فرد محترم می تواند بیاید و کارها را زودتر راست و ریس کند که نکند اسرائیل عصبانی شود و مجبور شود خودش در مورد ایران دست به کار شود: «…جلوگیری از مشکلات شدید معیشتی مردم و تحریم­های سخت و فلج کننده که در ماه­های آینده آغاز می­شود، شاید از دست چهره­ای جز شما برنیاید که سرمایة منحصر به فرد بین­المللی هستید و در افکار عمومی جهانی و حتی در برابر دولت­های متخاصم وجهه دارید و می­توانید از این فضا استفاده کنید.»

این اسرائیل مگر همان اسرائیلی نیست که دو ماه پیش از چند گردان فلسطینی تقاضای آتش بس جنگی را که خود شروع کرده بود داشت؟ اگر از اسرائیل وحشت دارید، آن­ها هم از خشم مردم وحشت دارند. آن­ها از مقاومت وحشت دارند، چه مقاومت مردم غزه باشد و چه مقاومت اقتصادی مردم ایران.

۶٫ چرا فردی با پروندة اخلاقی را که سابقة سیاسی­اش چیز دیگری نشان می­دهد به جریان مقابلتان نسبت می­دهید و به نفع خودتان نتیجه گیری سیاسی می­کنید؟

اولاً اگر رسانه­ها به پروندة اخلاقی فردی پرداخته­اند و آن را رسانه­ای کرده­اند، جوابش این نیست که حالا که همه پرداخته­اند، ما هم به موضوع وی می­پردازیم. اگر آن کار غلطی بوده، این هم غلط است. موضوع فقط اشاعة فحشا نیست. باید همه را از بردن آبروی افراد منع کنیم و خودتان هم در صدر همه مراقب باشید. فرقی هم ندارد به طور رگباری دربارة موضوع وی مقاله بنویسید، نام او را ذکر نکنید و در کامنت­ها نام وی بیاید، یا این که در یک تک مقاله نام او را ذکر کنید.

البته جای تشکر دارد که اینقدر نگران وجهة دین­داران هستید. ولی خون خودتان را کثیف نکنید، این موضوع کم اهمیت (که فعلاً وقت بیشتر رسانه­ها را گرفته است) جای خود دارد. دین­داران در سر موضوعات مهم­تری می­آیند و هم­چون نُه دی، از آن چه باید دفاع می کنند. وجهه­شان هم به این راحتی­ها خدشه­دار نمی­شود.

حتما مستحضر هستید که رأی این فرد در سال ۸۴ اصلاً آقای رفسنجانی بوده است و تعریف این فرد از دو هنرمند اهل و حامی فتنه، آقایان شجریان و جعفر پناهی و لطف وی به آن­ها همین پارسال نُقل رسانه­ها شد. اگر موضوع انتقام گرفتن از «احمدی­نژاد» و یا «جناح سیاسی مدیریت صدا و سیما» است، مورد خوبی را انتخاب نکرده­اید؛ چون شبهة زیادی در ربط سیاسی وی موجود است و رفتارهای او بیشتر به حامیان فتنه می­خورد.

برایم هم مهم نیست بعد از این با بنده از عنوان­هایی همچون «خودعمارپندار» یا «وابستة سیاسی جریان قدرت» و لاطائلاتی از این دست استقبال شود که اگر هم بشود ذره­ای تعجب نمی­کنم و هر زمان فرصتی شد تا مطلب دیگری را مطرح کنم، لحظه­ای درنگ نخواهم کرد؛ ان­شاءالله.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین