مگان که خودش نیز از شتاب قیمت ش حیرت کرده بود و گمان میبرد که مردم دیگر توان خردیش را ندارند و از او دل بریدهاند ابتدا از دلتنگیهایش میگوید: «دل من گرفته زينجا» و سپس از پراید میپرسد که او چرا نشسته و سفری را انجام نمیدهد و شتابی را تجربه نمیکند لذا میپرسد: «هوس سفر نداري ز غبار این بیابان؟ »
کد خبر: ۱۲۲۱۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۰۹