كشاورزاني كه عمري روي زمين خدا كار كرده بودند، يكباره گرفتار خشم همين زمين شدند. قامت مردان تنومندي كه تا ديروز تكيهگاه اهل آباديشان بودند، حالا ميان كهنه پتوها و زيراندازهاي پاره و نمور پيچيده شده است و تماشاي غروب شب قدر، آخرين حسرت مادراني شد كه بنا داشتند نيمههاي شب، دختركان كمسال خود را براي احياي اين شب بيدار كنند تا نيايش را كه ميراث مادرانشان بود، تحويل نسل بعدي بدهند.
به گزارش خبرنگار «اجتماعي» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، آرامش از ميان اهالي 133 آبادي و روستاي شمالغرب كشورمان درست از ساعت 16:53:15 ديروز، شنبه، رخت بربست و اين روز هم شبيه پنجم ديماه 1385 هجري خورشيدي (سالروز زلزله بم)، به تلخي جاودانه شد در خاطر ايرانيان.
آنها كه بر اثر زلزله ديروز جان باختهاند شايد سومين شب قدر امسال را هم درك كرده باشند، در سياهيهاي زير آوار، شايد فريادهاي الغوث، الغوث را گوشه جايي كه قبلا خانه بود، زمزمه كرده باشند.
چه حساب و كتاب عجيبي دارد اين دنيا؛ حالا ميشود معناي تقدير را لمس كرد. يك سال پيش در چنين شبهايي، پايان زندگي عدهاي از اهالي اهر و ورزقان رقم خورد، در شبي كه بهتر است از هزار ماه. و عدهاي ديگر اگرچه زندگيشان آوار شد، اما مقدر اين بود كه جانشان از قهر طبيعت در امان بماند.
و عددها چه مهم شدهاند اين ساعتها. آمارهاي لحظه به لحظه از جان باختگان، مجروحان و آوارگان، خبر ويژه خبرگزاريهاست. سگها آوارگردي ميكنند و آدمها را ميجويند. آدمها اميدوارند به سگها و خدا خدا ميكنند كه گذر تيمهاي زندهياب به تل خاك و آجري كه اسيرش شدهاند هم بيفتد. رييس سازمان امداد و نجات اعلام كرده كه آماري از زيرآوار ماندگان ندارد. اما اين را هم گفته كه دستگاههاي زندهياب هم به كمك سگها آمدهاند.
عددها مهم شدهاند؛ 250 كشته، دوهزار و شش مجروح، 45 سگ زندهياب، 836 امدادگر، 71 دستگاه آمبولانس، 40 خودروي عملياتي و مهمتر از اينها، آمار پتو و چادر و كنسرو تن ماهي است كه ميان زلزلهزدگان توزيع ميشود.
سفر استاني در كار نيست، اما پاي وزراي دولت به روستاهاي آذربايجان شرقي باز شده دوباره. اين بار كسي انتظار وعده اشتغال و صنعتو ... ندارد؛ مردم را شايد وعده غذاي گرم آرام كند. وعده چهارديواري مستحكمي كه ديگر روي سر كسانشان آوار نشود.
آب در ورزقان بحران نيست. هنوز بحران نشده است. سرپناه هم بحران نيست. چادر به اندازهي كافي هست. و چادر، گرمترين آغوشي است كه امشب 16 هزار زلزله زده را در بر ميگيرد و چادر، مادر يتيمبچههايي است كه از ديشب داغدار شدهاند... .
بيمارستانهاي شهرها و شهرستانهاي اطراف بيشتر از هر وقت ديگري درد دارند. درد نبود بيمارستان در ورزقان بزرگ است. خدا كند درد كمبود ذخيره خوني و دارو هم به آن اضافه نشود. عددها مهم شدهاند؛ بيش از هزار و ششصد واحد خوني به منطقه ارسال شده است. همين چند روز قبل، زماني كه شهر در امن و امان بود، وزارت بهداشت مردم از كمبود ذخاير خوني گفته بود و مردم را به اهداي خون دعوت كرد. حالا و در جريان اين حادثه، خدا كند رگهاي حيات هموطنانمان تشنه جرعهاي خون نماند. چه خوب ميشود اگر قبل از اينكه «خون» بيشتر از اين حياتي بشود، روانه پايگاههاي انتقال خون بشويم، من و شما.
.... و امشب، چراغ والور به جاي ماه، بالاي سر آبادي است، و اهل آبادي به اين سادگيها كه «سهراب» گفته، به خواب نميروند.
انتهاي پيام
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
البته من به علت عملی که انجام داده بودم خونم رو قبول نکردند.