کد خبر: ۹۲۲۲۶
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار:

نقدی بر فیلم "آزمایشگاه"

ریتم بالا و سریع حرف اول و آخر را در "آزمایشگاه" می زند. تمهیدی که بیش از آن که به منظور یکدستی و انسجام فیلم به کار گرفته شده باشد ، همچون پدال گاز می خواهد فیلم را از شرِّ خودش خلاص کند!
بولتن نیوز: با فرو کردن انگشت در سوراخ گوش و بینی و بیرون آوردن زبان از دهان می شود بچه های پیش دبستانی را خنداند. گاهی اگر کمی صدایمان را کلفت و نازک کنیم یا هنگام قدم برداشتن، بلنگیم آن ها از خنده روده بُر می شوند ، اما آیا با این لودگی ها می شود فیلمی کُمدی برای بزرگسالان هم ساخت؟ فیلم آزمایشگاه نمونه خوبی است از این تجربه ناموفق. "آزمایشگاه" در همه سطوح ، از فیلم نامه و کارگردانی گرفته تا بازی ها و تدوین وَ هر چیزی که دریک فیلم رخ می دهد و به فیلم وسینما مربوط می شود به کلاسیک ترین شکل ممکن می لنگد وَ با این همه لنگ زدن به هیچ وجه خنده دار نیست.

"آزمایشگاه" داستان جوانی شهرستانی و دست و پا چلفتی (فرهادِ قهرمان) است که ازقضا شاگرداول رشته علوم آزمایشگاهی است که پس از اتمام موفقیت آمیز دانشگاه، برای استخدام و آغاز فعالیت کاری وَ به پیشنهاد یکی از همکلاسی های دوران دانشگاه(نیلوفر) به آزمایشگاه پدرِ نیلوفر آمده تا از تنها رقیبش که تنبل ترین همکلاسی دانشگاهش نیز هست، بهتر باشد و شغلِ کار در آزمایشگاه را تصاحب کند.

در عدم تَوفق فیلم هیچ شکی نیست. این را می توان هم از آمار فروش فیلم فهمید و هم با نگاهی به نقدهایی که بر روی این فیلم نوشته شده است. با این همه فیلم به لحاظ ریتم اثری است متفاوت از غالب آثار سینمایی ایران. در "آزمایشگاه" اتفاقات با سرعتی جنون آمیز ورق می خورند تاجائیکه هنوز اتفاق قبلی جایش را در ذهن مخاطب پیدا نکرده، یک یا چند ماجرای (اغلب فیزیکی) از راه می رسند و داستان را به دنبال خود می کشانند. به این بهانه بد نیست با نگاهی کوتاه به جایگاه این اصل(ریتم) درهنر وَ سینما، به ریتم فیلم آزمایشگاه بپردازیم.

ریتم در هنر و سینما

ریتم یکی از اصول(principles) اساسی همۀ هنرهاست. همۀ هنرها از هنرهای تجسمی چون نقاشی، گرافیک، عکس، مجسمه و تصویرسازی تا هنرهای نمایشی ای چون تئاتر و سینما و انیمشن؛  نیز موسیقی و ادبیات ذاتاً ریتمیک اند. ریتم را در همۀ این گونه ها و در بررسی آن ها در همۀ ادوار تاریخ می توان بازشناخت. اگر موسیقی به بیانِ عام بدون ریتم فاقدِ حضور و معناست که هست؛ هنری همچون عکاسی یا ادبیات نیز بسیار وابسته به این اصلِ زیبایی شناختی است. می توان ادعا کرد که هیچ ابژه ای در جهان (هنری یا غیرهنری) که فاقد ریتم باشد، پیدا نخواهد شد؛ چراکه ریتم در نسبتی پَسینی با هر ابژه ای قرار دارد. درواقع هردوچیزی که در کنار هم با هر شناخت و نسبتی از هم قرار بگیرند، میان وَ بیرون خود ریتم می سازند وَ هنرمندان در طول تاریخ با پذیرفتن این اصل و هدفمند نمودن آن در آثارشان دست به خلق آثار هنری متفاوتی زده اند که دامنۀ گسترده ای از سمفونی های بتهون تا نگارۀ عروج سلطان محمد وَ غزلیات سعدی تا کیل بیل یک و دو را دربرمی گیرد.
 

ویژگی مشترک اصولی اینچنینی در هنر این است که کیفیتِ این اصول نسبی و فارغ از قضاوت ورزی است. هیچ هنرمندی نمی تواند فی المثل بافت زمخت را به طور کلی به بافت نرم رجحان دهد و هیچ فیلسوف هنری نیز نمی تواند رنگ های گرم را مثلاً به دلیلی ذاتِ شادترشان، برای خلق آثارِ زیباتر تجویز کند. این اصول بنابه محتوای مدنظرِهنرمند جابه جا می شوند اما آنچه در این خصوص ثابت می ماند، حضور قطعی این اصول درهمۀ هنرها و ارزش تعیین کنندۀ آن ها در چگونگیِ بیانِ محتواست.

به عنوان یک نمونۀ خوب سینمایی می شود به فیلم "ران لولا؛ران" (بدو لولا؛ بدو) ساختۀ تام تیکور اشاره کرد که در آن قهرمان های فیلم تنها بیست دقیقه برای انجام عملیات تعقیب ُگریز وَ تهیه ده هزارفرانک فرصت دارند وَتیکور با انتخاب ریتم بسیار بالا برای فیلمش به نتیجۀ مناسب درروایت داستان دست یافته است. و یا می شود از فیلم "شبکۀ اجتماعی" از فیلم های چندسال اخیر دیوید فینچر، استاد سینمای حادثه ای یادکرد که او نیز با استفاده از ریتم سریع و نیز تمپو(ریتم درونی) بالا برای روایت فیلمش، به خوبی توانسته پیچیدگی و سرعت مافوق تصوُّر ارتباطات مجازی و انتقالِ سریع اطلاعات اینترنتی را نمایش داده و حسُّ درک درستی از این فضا برای مخاطب ایجاد کند. همچنین از دیگرسو می شود به سینمای شاعرانه استاد روس سینما، تارکوفسکی استناد کرد که با استفاده از ریتمی بسیار کُند و کش دار، به نوعی خلسۀ عارفانه در شاهکارهایی چون "استاکر" و" ایثار" دست یافته است.

ریتم در آزمایشگاه

کمدی-رمانتیکِ "آزمایشگاه" با بازی افشین هاشمی فیلمی است متشکل از انبوه موقعیت ها اتفاقات و ارتباطات انسانیِ لوده که به صورت خطی و با سرعتی انفجاری درپی هم ردیف شده اند. ریتم بالای فیلم که گمان می رود به منظور ایجاد فضای خنده دار – آن گونه که در کمدی های اسلپ استیک به یاد داریم – بر فیلم سوار شده، بیش از آن که بخواهد وَ بتواند وزن مناسب را در اثر ایجاد کند، توانسته موقعیت ها و داستانک های درون "آزمایشگاه" را از شرِّ خودشان خلاص کند. نمونۀ این شتاب زدگی را می شود در تمامی واحدهای کوچک و بزرگ فیلم مثال زد. مثلاً این شتاب زدگی را می شود در روایت فیلم نامه از گذشتۀ دو شخصیت اصلی زن و مرد آن جا که هنگام خوردن نهار در غذاخوری آزمایشگاه از اولین آشنایی شان با هم حرف می زنند وَ ماجرایی را که هردو درآن حضور داشته اند را با شتاب برای هم تعریف می کنند، مشاهده کرد. در واقع فیلم نامه به جای این که به خودش فرصت دهد و ظرافت یک آشنایی را بازگو کند، دو طرفِ این آشنایی را در یک قابِ ثابت فرو کرده و در دهانشان دیالوگ هایی چپانده که شرح ماوقع ایست از نهار خوردن این دونفر در سال های اول دانشگاه. دو شخصیت که با اعتماد به نفس و بی لکنت برجایگاه دانای کل تکیه زده اند به همه چیز واقف اند مگر این که اساساً چرا این داستان را برای هم تعریف می کنند. حال باید چه کرد که از شرِّ این موقعیت اشتباه خلاص شد؟ سازندۀ فیلم تمهیدی اندیشیده به این ترتیب: گازش را بگیر، بزنیم به چاک !

این شتاب زدگی همان طور که اشاره شد در واحدهای کوچک تری چون بازی ها نیز به چشم می آید. برای مثال هاشمی هم در کلّیت بازی ای که ارائه داده شتاب می کند ، هم در بیان تک تک دیالوگ هایش ، هم در جزئیات بازیِ بدنش و حتی هم در ریزترین میمیک های صورتش. او یکبند در حال جست و خیز و جاخالی دادن است. توگویی او و دیگر بازیگران "آزمایشگاه" پابرهنه روی تیزی خطِّ استوا ایستاده اند!

 حرف پایانی

بر خلاف باور رایج مالک یک اثر سینمایی نه نویسنده، نه کارگردان وَ نه بازیگران و سایر عوامل آن است. سینمای حرفه ای مالکِ فیلم ها را تهیه کنندگان و سرمایه گذاران فیلم برمی شناسد. مالک و صاحب آزمایشگاه هم پیش از امجد و هاشمی وحتی کیانیانِ معروف، یک شرکت بزرگ تبلغاتی است که بسیاری از تیزرهای تلوزیونی و آگهی های تبلیغاتی چندسال اخیر را تهیه و تولید کرده و فارغ از مسئلۀ کیفیت، به لحاظ انبوه کمّی رتبۀ اول یا دوم را در اختیار دارد.

آزمایشگاه اولین تجربۀ این گروه تبلیغاتی درعرصۀ ساخت فیلم بلند داستانی است. اتفاقی که اگرچه کلاً فرخنده ومیمون است ولیکن در اجرای این تجربه به دلائل گوناگون مورد انتقاد می باشد. انتخاب یک فیلم سینمایی کمدی-رومانتیک برای شروع این فعالیت نشان از آن دارد که متاسفانه برخلاف ادعای این دوستان مبنی بر ادای دین به فرهنگ و هنر، هدف صرفاً بازگشتِ مالی و اقتصادی بوده است. بماند که آزمایشگاه درواقع نه کمدی است و نه ملودرام.

جالب تر این که این موسسه با وجود امکانات سینمایی فراوانی که در اختیار دارد، کمدی-رمانتیکی ساخته که حتی کمی هم پرخرج نیست. گویی "آزمایشگاه" و اعتبار تئاتری حمید امجد و افشین هاشمی و دیگران به بازی گرفته شده تا موسسۀ باز هم  بیلبردی تبیلغاتی، این بار برای خودش علم کند!

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۴
4
3
----

هنوز که متن را نخواندم ولی این کثیف ترین فیلم ایرانی بود که دیدم .
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۴
4
4
----

اتفاقا ادعای این دوستان مبنی بر ادای دین به فرهنگ ، کاملا موفق است .

این فیلم شیطان پرستی ، تبلیغ میکروب ، ادرار ، خون ، کثافت و زباله بیمارستانی است .

یعنی مثل همیشه جنگ با خدا و ارزشهای دینی .

باران کوثری اول با دست کش در سطل زباله دنبال کاغذی که مربوط به پسر مورد علاقه اش است می گردد و در آخر دستکش را توی صورت خود می تکاند . و بعد از آن کارگر با سر می رود توی سطلی دیگر تا کاغذ را پیدا کند .

رامبد جوان ( یا شاید اون یکی ) با ذوق زیادی بسته محتوی ادرار را از داخل کیسه در آورده و با آن ذوق می کند .

فرهاد قهرمان ( شخصیت مثبت ) هم دستمال هایی که روی میز آزمایشگاه افتاده هستند را مدام روی زخم صورت خود می گذارد و دستمال های خونی را روی میزی که ارباب رجوع با آن سر و کار دارد ، رها می کند .
ناشناس
|
-
|
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۵/۰۲
3
1
باید نظارت بر تولید اینگونه فیلمها بیشتر شود و برخورد گردد.
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۵/۰۶
3
1
کلا میگم در مورد سینمای ایران : هنر از کف ایرانیان رفت و بس
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۶:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۷
2
0
کوکب خانم غیربهداشتی بود ولی این بهداشتی هست؟
سید عماد رضوی
|
FRANCE
|
۰۳:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۸
0
3
با تمام احترامی که برای منتقد محترم قائلم ولی باید بگم که بر خلاف خیلی از فیلم های کمدی ایرانی، این فیلم از لحاظ ساخت قوی بود و من به نسبت از این فیلم در سینما لذت بردم
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۷
0
0
با تاسف مردم ما خیلی زود قضاوت میکنن اول باید معنی فیلم رو بفهمن و حرف بزنن.

همون خانم یا آقایی که میگه فیلم شیطان پرستی آیا ادرار ،خون،میکروب آیا خود شما در بدنتون خون ندارید.
فقط جای تاسف داره. البته میگید که اون با اون دستکش زد به صورتش اگه توجه کنید اونجا همش کاغذ بود
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین