کد خبر: ۸۹۸۱۰
تاریخ انتشار:

بررسی فیلمنامه های طنز تلویزیونی

فاطمه فریدن

سرویس فرهنگ و هنر بولتن نیوز- آفت اصلی نگارش متن های طنز تلویزیونی شاید رسیدن به استفاده از یک شیوه تکراری در پردازش قصه ها و نوشتن کارهایی باشد که قرار است در یک مناسبت خاص از تلویزیون پخش شوند. در این صورت ایراد اصلی متوجه نویسنده نخواهد بود چون در این وضعیت خلاقیتی وجود ندارد تا شخص نویسنده یا نویسندگان طبق آن عمل کنند.می توان گفت فراوانی تولیدات تلویزیون گاهی نتیجه عکس می دهد و به جای آن که شاهد آثار فاخر در دسته سریال های تلویزیونی باشیم،با مجموعه هایی بی رمق روبرو می شویم که معمولا در پرداخت قصه و مضمون می لنگند.

با توجه به این که نگارش متن فیلمنامه رکن اساسی در هر کار تولیدی است،بنابراین آسیب ها بیش از هر قسمت دیگری در همین بخش خلاصه می شوند. در خصوص نگارش فیلمنامه ها باید گفت که ما نیازمند حضور نویسندگانی هستیم که در هر زمان حرف تازه ای برای بیننده داشته باشند و ترقند جدیدی را رو کنند. رضا عطاران و سعید آقاخانی در طول سالهای اخیر با مجموعه های خودشان برای اولین بار می آیند و موقیعت طنز را به داخل یک خانواده می برند. شخصیت هایی که در فیلمنامه های آنان شکل می گیرند همگی واقعی هستند و به همین دلیل باورپذیری بیشتری را نیز برای مخاطب به همراه دارند.

مثال بارز آن هم سریال های مثل «ترش و شیرین»،«خانه به دوش» و«متهم گریخت» است که اگر چه گاهی اوقات این آدم ها تبدیل به تیپ شده اند ولی باز هم نویسنده چاشنی نمک را به آن اضافه کرده و شخصیت دلپذیری را خلق می کند.بنابراین دو نکته اساسی یعنی تفکیک تیپ و شخصیت در سریال های نمایشی و مجموعه هایی که به صورت آیتم ارائه می شوند،مورد بحث واقع می شوند. حضور کسی که ما آن را شخصیت بنامیم و ویژگی های یک کاراکتر واقعی را داشته باشد معمولا در یک سریال نمایشی خودنمایی بیشتری دارد.  این شخصیت به طور معمول رئال و دربردارنده خصلت های آدمی است که در موقعیت های حاد گرفتار می شود و حالا برای رهایی از این مشکلات باید راه حل هایی را اتخاذ کند.هر اندازه این شخصیت برای از بین بردن سد های مقابل خود کوشش بیشتری انجام دهد،موقعیت های مختلفی نیز سر راه وی سبز می شوند.شرایط تیپ اما کمی متفاوت تر است چون تیپ فردی شناخته شده و از گروه خاص است که اعمال و رفتارهایش تقریبا برای همه آشناست. به همین دلیل تیپ در گونه کارهای آیتمی جایگاه بهتری پیدا می کند و شاید هم به زودی از خاطر همه حذف شود.این تیپ به وجود آمده به طور معمول می تواند در طنزهای شبانه که بیشتر هدف سرگرمی دارند خود را نشان بدهد. 

حالا زمانی است که می توانیم بگوییم از کمبود فیلمنامه های خوب طنز رنج می بریم و با وجود تمام مجموعه هایی که در سالهی اخیر ساخته شده اما باز هم تماشای سریال های قدیمی طنز جداب تر است.   تطابق ذهن مخاطب با سوژه هایی که دم دستی هستند و در حال حاضر حرفی برای گفتن ندارند کمی خطرناک است. نکته بعدی آشفتگی شخصیت هایی است که در درون یک سوژه دستمالی شده غوطه ور اند.داستانک هایی که در جریان اصلی داستان هر سریال جای می گیرند در اکثرمواقع به قدری تکراری هستند که لزوم پرداخت به آنها به خوبی حس نمی شود. نویسنده ممکن است هر قصه ای را در داخل وضعیتی قرار دهد که اسم آن را طنز بگذارد در صورتی که هیچ ویژگی خاصی از طنز در ان دیده نمی شود. شاید این گونه است که این داستان ها اگر وجهه اجتماعی خود را حفظ کنند،می توانند در بیان اثر و همچنین جذب مخاطب خود تا به انتها امیدوار باشند چون در غیر این صورت دلیلی برای دنبال کردن یک کار از سوی بیننده وجود ندارد.

 

به نظر می رسد طنز موقعیت طنزی است که ارتباط بیشتری با مخاطب می گیرد به این دلیل که هم رئال تر است و هم غلو شده نیست.این گونه در اصل به دور از حرکت های آنی و شوخی های کلامی و رفتاری صرف جلو می رود.تعریف در پشت اثر که شامل شکل گیری موقعیت ها،شخصیت ها و ماجراهاست،بیش از هر مورد دیگری اهمیت دارد.این نکات ظریف است که طبع نوشتن یک نویسنده را نسبت به نویسنده دیگر که فقط در پی خلق یک موقعیت خنده آور و بدون مفهوم است،آشکار می کند.    شگرد نویسندگان و کارگردان های سریال های تلویزیونی حالا شاید بیش از همه به سمت و سوی ایجاد طنز موقعیت متمایل شده است. به طور مثال سریال هایی مثل «نقطه سرخط» و «خانه اجاره ای» که در آخرین روزهای سال 90 از تلویزیون پخش شدند،دارای چنین ویژگی هایی بودند.نویسنده سریال «نقطه سرخط» سعید جلالی بود که چند سالی است با سعید آقاخانی در زمینه کارهای طنز همکاری می کند.او در این سریال به خوبی از موقعیت های طنز آن هم در بستر اجتماع بهره می گیرد و با این شیوه به نوعی به زندگی روزمره مردم نزدیک می شود. ترکیب واقعیت های اجتماعی و در کنار آن استفاده از طنز اکنون به یک شیوه مرسوم تبدیل شده که در نهایت مسیر تکرار را دنبال می کند. نویسندگان در این نوع داستان ها تلاش می کنند تا توسط شخصیت ها ارتباط  بهتری با مخاطب خود برقرار کنند.اشکال اصلی کار در این است که این اشخاص ویژگی های خود را تا به انتهای کار حفظ نمی کنند.نویسنده در سریال هایی مثل «خانه به دوش» ویژگی های رفتاری و گفتاری بسیاری به شخصیت اصلی می بخشد و به این وسیله او را در شرایطی که درد آور و خطر آفرین است اسیر می کند تا زهرخند آن درد اجتماعی به خوبی احساس شود.    

استفاده از این شیوه اگر چه گاهی اوقات یک امتیاز به حساب می آید اما در پاره ای مواقع جریانی تکرار شده را بر اثر حاکم می کند به طوری که همه شبکه ها همزمان در حال پخش سریال هایی هستند که تقریبا از یک شیوه معمول برای نوشتن استفاده کرده اند.نوشتن در این شرایط به هر حال دشوار است و ملال و خستگی و از دست دادن مخاطب اولین نتیجه ای است که از در این مرحله به دست می آید.    آن هم در شرایطی که هر شبکه معمولا سریالی با گونه طنز را برای خود در نوبت پخش دارد در واقع کار دشواری است و ملال و خستگی برای هر نوع مخاطبی ایجاد می کند. ایراد اصلی وارد بر این سریال ها شاید نه به دلیل بهره گیری از این شیوه بلکه در پایان بندی و به سرانجام رساندن داستان هر سریال است.قصه هایی که در طول این مدت شاهد آن هستیم شاید ممکن است تا حد امکان دربردارنده پتانسیل های بسیاری برای تبدیل به یک ماجرای جذاب باشند ولی این نکته دلیل مناسبی برای کامل بودن یک اثر نخواهد بود.تکمیل قصه و در پی آن تاثیری که اثر،ناخودگاه بر روی مخاطب می گذارد از صفاتی است که یک مجموعه را از سایر مجموعه های دیگر متمایز می کند. پایان بندی های پوچ و فاقد معنا و رها شدن شخصیت ها از دست نویسنده،از مواردی است که موجب می شود تا احساس کنیم برای ساخت و نگارش یک کار طنز از ابتدا فقط یک طرح وجود داشته و هیچ تلاشی برای سر و سامان دادن قصه ها انجام نشده است.وقتی نویسنده تعریف صحیحی از شخصیت و در کتار آن تیپ نداشته باشد،وضعیتی پیش می آید که همه به سمت بداهه گویی و بیان تکیه کلام ها قدم بردارند.

شاید شنیدن این جمله کلیشه ای و تکراری که ما با کمبود فیلمنامه های خوب روبرو هستیم، از مواردی باشد که بیان آن شکلی رایج دارد اما معضل واقعی شاید فقط مربوط به این بخش نباشد.در این باره به طور معمول گله و شکایت هایی را از زبان نویسندگان مختلف می شنویم که در واقع سندی است که موجب نافرم شدن یک اثر در زمان تولید خود شده است. با توجه به این که طنز دارای خصلت هایی است که خواه ناخواه حساسیت ها را بر می انگیزد،بنابراین کار نگارش فیلمنامه را برای نویسندگان کمی دشوار می کند.   

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین