بولتن نیوز: معلوم نیست چه خبر شده؟!! از یک سو چندسالی است که بانیان ریزُ درشت سینما از هر موقیعتی استفاده کرده به ذمُّ نکوهش سینمای(اصطلاحاً) سخیف می پردازند و از بحران ابتذال در سینمای کشورمان بحث می کنند؛از سویی با وجود نظارت ارشادی بر روی اکران فیلم ها ، بیش از نیمی از فیلم های تولیدی و به نمایش درآمده در سال را همین طیف از فیلم ها تشکیل می دهند.
این طرف هنوز پروژهٔ سینمای معناگرا حتی آن طورکه شایستهٔ لفظِ پرطمطراق معناگراست پانگرفته واجرایی نشده، پروژه های موازی ونیازمندِ بودجه ای چون سینماحقیقت و...پا به میدان می گذارند؛آن طرف رکوردهای فروش در دستان فیلم های کم مایه و بی رمق دست به دست می شوند.
یک
روز بحث حمایت از سینمای ملّی جای صبحانه و موسیقی چهارگاه از رادیو پخش می شود؛
هنوز به شامگاه نرسیده همان رادیو از اکران فوق العاده ی فیلم های روز خارجی در
سینماهای تهرانی، گزارش و گفتگوهای تحلیلی ِ زنده پخش می کند. در یک چنین فضایی
"خوابم می آد" اولین اثر سینمایی رضاعطاران با کمترین تبلیغ پیش از
اکران و تعداد محدودی سینما برای اکران فیلم، به نمایش عموم گذاشته می شود و درکمترازده
روز به رکورد چشمگیر نیم میلیارد تومان دست می یابد، حال آنکه پیش از این کمدی متوسطِ
"چک" تمام بیلبردهای تبلیغاتی شهر را به کاریکاتورهای تبلیغاتی تبدیل می
کند و نمی فروشد: درچنین شرایطی تنها چیزی که می شود با قطعیت و اطمینان بیان کرد
عدم قطعیت و سردرگمی است : معلوم نیست چه خبر شده؟!!
عطاران
؛ رضا عطاران .
متولد اردیبهشت ۱۳۷۴در مشهد و فارغ التحصیل
رشتهٔ مهندسی طراحی صنعتی از دانشگاه تهران. در دهه ی شصت و در کنارحسن حامد
پیشکسوت تئاتر خراسان ، فعالیت هنری اش را با تئاترهای جدی شروع کرد و در دههٔ
هفتاد با مهران مدیری و مجموعهٔ تلوزیونی "ساعت خوش" پا به عرصه
تصویرگذاشت . پس ازکارگردانی سریال تلوزیونی "مجید دلبندم" و چند سریال
دیگر در سال ۱۳۸۳ وارد عرصهٔ تولید سریالهای مناسبتی ماه رمضان شد وسریال
"خانه به دوش" را کارگردانی کرد.
درآثارعطاران و به خصوص درچهارسریال
مناسبتی اش(یک سریال نوروزی وسه مجوعهٔ تلوزیونی ماه مبارک رمضان) شیوه ای نو در
کمدی ایرانی دیده شد که بنابه تقریر اهل فن و در نسبت دوگانه با "کمدی کلام"
به "کمدی موقعیت" شهرت دارد که با ایجادِ موقعیتی طنز به یاری کنارهم
قراردادن شخصیت ها، رویدادها و حتی دیالوگ های نامتجانس درچیدمانی هنری به دست می آید.
نمونهٔ کلاسیک این شیوه درسینما را می توان در برخی آثار برادران مارکس و نمونه ی
معاصرش را نیز در آثار وودی آلن مشاهده کرد.
گفتنی است درگونه شناسی کمدی به ژانر
فرعی دیگری از کمدی به عنوان "کمدی سیاه" برمی خوریم که معنای آن در
تقارب با هجویه قابل فهم است وبزرگانی چون مل بروکس ، جری زوکر و بازهم وودی آلن
در بسیاری ازآثارشان این شیوه ی کمدی را به کارگرفته اند.
تلفیق این دوگونه کمدی، ایرانیزه کردن
و اجرای معمولاً قابل قبول این تلفیق ، اساس و شاکلهٔ آثار عطاران را تشکیل می دهد.
حرکت بر روی لبه ی باریک این تلفیق مهارتِ بسیار زیادی طلب می کند وعطاران دربعضی
آثارش (سریال بزنگاه) و نه همیشه این مهارت را به رخ کشیده و مخاطب را خندانده.
درچنین طنزی مخاطب که به جای توجه به گفته ها درگیرموقعیت کلّی اثرشده ، بیش از هر
چیز درواقع به خودش می خندد و مولفهٔ "همذات پنداری" علتِ اصلی
خنده های گروتسکِ اوست .
شاید بتوان "خوابم می آد"
را نمونه متوسط این شیوه ی کمدی در میان آثار عطاران و نمونه نسبتاً ضعیفِ آن در
این تلفیق هنری دانست. در"خوابم می آد"مولفه های کمدی موقیعت رامی توان
درکلّیت شخصیت رضا، روابطش باخانوادهٔ سه نفره شان ، شغلش و حتی عاشق شدنش (که
گرهٔ اصلی داستان خوابم می آد نیز هست) و مولفه های کمدی سیاه را در طبقهٔ اجتماعی
او، طراحی صحنه و شکلُ شمایلِ ظاهری اش ، دغدغه ها و گذشته ی زندگی اش و نیز
مشکلات روزمرّه اش مشاهده نمود. با این همه عدم تمرکز کارگردان و پیش از او
نویسنده بر این عوامل در سراسر فیلم ، عدم توفق در یافتن نخِ تسبیح ِاین جزئیات
جهت انسجام فیلم و فیلم نامه (باوجود بازنویسی های چندین باره) و عدم تاکید بجا در
تمام لحظات فیلم بر روی آن و به حاشیه رفتن و پرت شدن فیلم از موضوع اصلی در برخی
دقایق حساس فیلم به قیمت خنده گرفتن های سطحی و گاهاً مبتذل (شوخی بیش ازحد
با ویژگی البته طنازانه وظریفِ ترسو بودنِ شخصیت رضا که ازکودکی موجب خیس کردن
لباسش می¬شده) به ساختار اثر ضربه زده و از این منظر رضایت مخاطبِ جدی تر عطاران
را جلب نمی کند.
می شود استدلال کرد که عطاران خواسته
با جایگزین نمودن درامِ دانایکلِ اوّل شخص و سوار کردن روایتِ راوی بر روی
فیلم دست به تجربه ای دیگر (سوای آنچه تا به امروز از او دیده ایم و موفق بوده)
بزند و طرحی نو در اندازد. بااین وجود از آنجا که این روایت کمی بی منطق در محور
طولی فیلم دوپاره می شود ، این توجیح نیز چندان قابل قبول نیست و نهایتاً انتظار
مخاطب را برآورده نمی سازد.
شاید دستاورد مهم و قطعی عطاران
در"خوابم می آد"بیش از آنچه درطرح و شاکله ی متنی اثر(اعم از داستان،
موقیت های طنز و کمدی، شخصیت پردازیها و ...) ملموس باشد در روایت و ساختار بصری
فیلم به چشم بیاید. بنابه قاعده ای عرفی عیاروغنای بصری فیلم سینمایی از نمونه های
تلوزیونی آن بالاتر وبیشتر است ولی بی شک این مدعاکه اثباتش درگرو بررسی و مشاهده
ی موشکافانهٔ انبوه فیلم های سینمایی و تلوزیونی است ، به هیچ وجه در پی
اثبات این ادعا نیست که فیلم های سینمایی خوب ، فیلم های سینمای ای
هستند که لزوماً به لحاظ بصری زیباترند. توجه به زیبایی شناسیِ بصری یک فیلم همان قدرمهم
است که توفق در زیبایی شناسی متنی آن و اگر در مدیوم تلوزیون می شود به بهانه هایی چون
زمان و هزینه ازخیر توجه وسواس آمیز به کیفیات بصری اثرگذشت ، شاهدی بر این مدعا
نیست که سینما یکسرزیبایی های شکلی وکیفیات بصری است .
عبدی
؛ اکبر عبدی .
متولد شهریور ۱۳۳۹ و از هنرجویان
مدرسه هنر و ادبيات صداوسيما بوده است. نامش برای مخاطب ایرانی مترادف سینمای کمدی
و طنز است. بازیگری پرکار با صورتی که آن قدر خوب گریم می شود که می تواند هر
شخصیتی با هر سنُّ سال ، نژاد و هرطبقه ی اجتماعی (و حتی هر جنسیتی) را بازی کند.
دراین بخش می خواهم تحت عنوان بالا
علاوه بر بررسی بازی اکبرعبدی در فیلم خوابم می آد به بررسی بازی سایر بازیگران و
اساساً مقوله ٔ بازیگری در فیلم موردبحث و بیش از آن به مسئلهٔ بازیگردانی در این
فیلم بپردازم. اما پیش از همه باید از عبدی گفت . عبدی درنقش مادرِرضا. اکبرعبدی
از معدود بازیگرانی است که تجربهٔ بازی کردن شخصیت های زن را داشته است. به یاد
بیاوریم بازی و یا بهتر است بگوییم بازی دربازی او در فیلم آدم برفی ساختهٔ داوود
میرباقری را که شخصیتی ساخت که از محبوب ترین و ماندگارترین شخصیت های سینمای
ماست. اما کاری که او این بار در فیلم عطاران انجام داده اگر به لحاظ هنری
ارزشمندتر از نمونه ی یادشده نباشد به لحاظ شکستن تابو برگی است یگانه و بسیار مهم. تابویی
که اگرچه مرتضی ضرابی سال ها پیش درفیلم دستفروش شکست اما به لحاظ میزان دیده شدن
وعمق فاجعه (!)و نیز کارآمدی این تابوشکنی در فیلم عطاران نمونه ای به یادماندنی
خواهدشد و هست. کیفیت بازی عبدی و ویژگی مهمی که در این بازی باید به آن اشاره کرد
بی شک کمرنگ بودن و اصطلاحاً لوث نشدن این ترفند است که علاوه بر قدرت بازیگری عبدی
بیش از هرچیز به بازیگردانی عطاران بازمی گردد.
نکته ای که هم در دیگر آثار عطاران
(آنجا که از نابازیگر وحیوان وحتی درو تخته بازی می گیرد) و هم درخوابم می آد به
وضوح به چشم می آید و زیبا و دوست داشتنی است . شاید بازی ها در خوابم می آد بهترین
نمونه ی بازیگردانی عطاران نباشد اما باید اعتراف کرد که فیلم از این منظر درسطحی
قابل قبول قرار دارد. او می گوید لیستی هفتادُچند نفره از بازیگران مورد علاقه اش
دارد و از میان آن ها برای پروژه های هنری اش دست به انتخاب می زند. بارها گفته
ماشین ندارد و بارها دیده ایم که نتیجهٔ این پیاده روی های عطاران درکوچه پس کوچه های
شهر، کشف بازیگرانی منحصربه فرد ، دوست داشتنی و جدید برای سینما و تلوزیون بوده
است. بماند که او ازدل این گشتُ گذار داستان هایش را به چنگ می آورد. فراچنگی که
این بار در"خوابم می آد" جایش خالی است!
نامه ؛ فیلم
نامه
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com