همكار متواري نشريات زنجيره اي معتقد است فتنه سبز منقرض شده اما يك
طيف از گروه هاي مخالف مشغول پوزه بند زدن به اپوزيسيون و برج سازي و
خوشگذراني هستند و طيف ديگر دون كيشوت وار آب در هاون توهمات خود مي كوبد.
امين
بزرگيان در وبسايت راديو زمانه با بيان اينكه «جنبش سبز به خاطره تبديل
شده و به موزه رفته و در واقع منقرض شده» نوشت: «چه بايد كرد؟ پاسخ خلاصه
اين است؛ هيچ! تفاوت مهمي بين هيچ كاري كردن و هيچ كاري نكردن وجود دارد[!]
يك مدل هنوز به دنبال كاري كردن است. اينها در انتخابات به دنبال بازي
سياسي اند، فكر مي كنند مي توانند امتيازي بگيرند، منتظر نرمش حاكميت
هستند، مدل دوم كساني اند كه معتقدند هيچ كاري نبايد كرد. مبناي فكري آنها
اين است كه «نگاه كن! مگه مغز خر خوردم كه بخواهم كاري كنم.» اين مدل صداي
چنداني توليد نمي كند اما عملا بسيار فربه تر از گروه اول است و در وضعيت
كنوني حاميان بيشتري دارد. يك مدل حاشيه اي هم وجود دارد كه متوهم هايند.
مي توان نامشان را دون كيشوت ها گذاشت. از نظر آنها فردا حكومت در ايران
عوض خواهد شد. به اين مدل چندان نمي توان كاري داشت.
وي در اين تحليل
آميخته به نبوغ مي نويسد: «مدل اول قائلان به اين اند كه بايد كاري كرد.
مدل دوم كساني اند كه مي گويند هيچ كاري نبايد كرد. ذهن ما عملا بين اين دو
روايت كلان منگنه شده است. شايد بتوان به مدل ديگري انديشيد؛ هيچ كردن».
[!]
نامبرده كه در پاريس اقامت دارد در تشريح مدعاي خود اضافه مي كند:
مدل اول را مي توان «پوزه بند» نام گذاري كرد. تاكتيك حاميان اين مدل اين
است كه «تند نرويد تا ما بتوانيم مفري باز كنيم. غير از اين راهي نيست.»
وقتي هم مي گويند تند نرويد چون اساسا رفتني ممكن نيست منظورشان بيشتر
ناظر بر اين است كه راديكال فكر نكنيد. در فكر و بيان افكار تند نرويد.
پوزه بند بزنيد تا به سكوت شما غمزه اي نشان دهند و بازي تان دهند. براي
جلوگيري از دعواي حيدري- نعمتي از نام تئوريسين هاي پوزه بند نامي برده نمي
شود. اين ايده عملا در وضعيتي كه اكنون قرار دارد نه كمكي به گسترش
اميدهاي ما براي تغيير مي كند (چون نمي تواند چيزي را تغيير دهد، چون دليلي
ندارد حكومت دوباره او را كه با زحمت از بازي بيرون انداخته دوباره بازي
دهد، چون كه همبستگي سال هاي گذشته را از دست داده، چون كه اساسا كس قابل
اعتنايي را بيرون از زندان و تبعيد ندارد كه بخواهد بوسيله آنها بازي كند،
چون كه....» و نه عملا مي تواند كاري انجام دهد. در واقع نه انتقادي است
نه پراتيك. هيچي نيست.
بزرگيان مدل دوم را مشغول برج سازي و خوشگذراني
توصيف كرد و نوشت: مدل دوم هم مي گويد چون هيچ كاري ممكن نيست و همه كارها
سركوب مي شود، زندگي خودتان را بكنيد. برجتان را بسازيد و تا مي توانيد
شمال برويد. ذهن و زبانتان را اخته كنيد تا به سرتان كاري نيايد كه دودمان
تان را بر باد دهد. از سويي ديگر مدل اول يا همان پوزه بندها عملا آب در
هاون توهماتش مي كوبد؛ چيزي شبيه همان دون كيشوت ها به گونه اي برعكس.
«هخا»هاي پوزيسيون، در وضعيت جديد تنها تكنيك هاي پوزه بندي را ارتقا مي
دهند.
در ادامه اين تحليل غامض آمده است: هيچ كاري كردن خطابش به
قائلين هيچ كاري نكردن و حمله به آنها و نگه داشتن اميد تغيير است. اين
مدل البته زير چشمي به دون كيشوت ها هم تلخند مي زند. اين مدل خطابش از
يكسو به شبه كنش هاست. كساني كه فكر مي كنند دارند كاري انجام مي دهند، چه
آنها كه مقدمات انقلاب در هفته آينده را دارند تدارك مي بينند و چه آنهايي
كه فرستادن علي مطهري و كواكبيان را به مجلس تضعيف قدرت حاكم ارزيابي مي
كنند. از سويي ديگر خطاب اين مدل به آنهايي است كه مي گويند هيچ كاري نبايد
كرد.
وي سرانجام نوشته است: هيچ كردن، حفظ خواب ديدن در بيداري و روياپردازي است.[!]
کیهان: