رمزگشایی از «فتنهی گرانی»؛ چرا بانیان وضع موجود و شاگردان سوروس ناگهان سینه چاکِ پزشکیان شدند؟
گروه سیاسی: در حالی که فضای سیاسی کشور به روزهای حساس و سرنوشتساز انتخابات نزدیک میشود، شاهد تغییر رفتارهای ناگهانی و معنادار از سوی چهرههایی هستیم که پیش از این، حتی اصل نظام و جایگاه ولایت را نشانه رفته بودند. محمد خاتمی، که سوابق او در فتنه ۸۸ و ارتباطات فکریاش با تئوریهای «انقلاب رنگی» و «جورج سوروس» بر کسی پوشیده نیست، پس از آنکه در دورههای قبل ژست تحریم انتخابات و عدم مقبولیت نظام را گرفته بود، این بار با چرخشی آشکار به میدان آمده و اعلام میکند: «من به دکتر پزشکیان رأی میدهم.»
به گزاش بولتن نیوز این تغییر تاکتیک ناگهانی، نه از سر دلسوزی برای مردم، بلکه زنگ خطری است که نشان میدهد اتاق فکرهای جریان غربگرا، نقشهای جدید برای کشور تدارک دیدهاند. سوالی که ذهن هر ایرانی بصیر را درگیر میکند این است: چرا جریانی که حتی رهبری و ساختار نظام را قبول ندارد و پیشتر به دنبال «عبور از حاکمیت» بود، اکنون تمامقد پشت سر یک نامزد خاص ایستاده است؟ پاسخ در یک واژه خلاصه میشود: «فتنهی اقتصادی».
آدرس غلطِ «رئیسجمهور هیچکاره است»؛ بزرگترین دروغ تاریخ سیاسی ایران
سالهاست که یک خط خبری مسموم توسط رسانههای بیگانه و دنبالههای داخلی آنها پمپاژ میشود: «رئیسجمهور اختیاری ندارد و همه چیز دست رهبری است.» این گزاره، اسم رمزِ عملیاتی است که هدفش تبرئه مدیران ناکارآمد و مقصر جلوه دادن عمود خیمه انقلاب است. اما واقعیتِ قانون اساسی و آمارهای رسمی چه میگویند؟
طبق اصول مصرح قانون اساسی و ساختار بودجهریزی کشور، بیش از ۹۴ تا ۹۵ درصد از ثروت، بودجه و اختیارات اجرایی کشور مستقیماً در دستان قوه مجریه و شخص رئیسجمهور است. تمام شریانهای اقتصادی، از فروش نفت و مدیریت خزانه گرفته تا تعیین نرخ ارز و سیاستهای پولی و بانکی، در اختیار دولت است. رهبر معظم انقلاب بارها به صراحت و بر اساس قانون تأکید کردهاند که «رهبری حق دخالت در امور اجرایی، اقتصادی و تصمیمگیریهای موردی دستگاههای دولتی را ندارد» و وظیفه ایشان حفظ جهتگیری کلی نظام و حراست از امنیت کشور در برابر دشمنان خارجی است.
ویدیوهای منتشر شده از اظهارات رهبر انقلاب به وضوح نشان میدهد که ایشان حتی در جزئیات اجرایی نیز قانوناً دستبسته هستند و مسئولیت آبادانی یا ویرانی اقتصاد، مستقیماً متوجه رأی مردم و دولت منتخب آنهاست. با این حال، جریان نفوذ با وقاحت تمام، ناکارآمدیهای عمدی خود را به پای رهبری مینویسد تا دیوار بیاعتمادی میان مردم و ولایت را بلندتر کند.
اعتراف تکاندهنده حسن روحانی: «میتوانیم، اما نمیکنیم!»
شاید هیچ سندی گویاتر از سخنان خودِ «حسن روحانی» (یا همان خسرو فریدون) نباشد که به عنوان تقیزادهِ معاصر، پرده از نیت واقعی جریان تکنوکرات برداشت. او در کلیپی که اخیراً بازنشر شده، با صراحت و شاید ناخواسته اعتراف میکند: «ما میتوانیم همین الان قیمت دلار را پایین بیاوریم.»
این جمله، یک اعتراف ساده نیست؛ بلکه سند خیانت است. وقتی رئیسجمهور وقت و تیم اقتصادی او (که امروز در ستادهای انتخاباتی پزشکیان فعال شدهاند) میگویند «میتوانیم» قیمت ارز را کاهش دهیم اما در عمل شاهد پرواز قیمت دلار و سکه هستیم، معنای آن چیست؟ معنای آن این است که گرانیها نه یک پدیده طبیعی اقتصادی، بلکه یک پروژه امنیتی-سیاسی است.
ظریف، روحانی و اصلاحطلبانی که امروز خود را برای پیروزی پزشکیان به آب و آتش میزنند و تبلیغات میلیاردی به راه انداختهاند، همان کسانی هستند که «ارز» و «قیمتگذاری» را ابزار گروگانگیری معیشت مردم قرار دادند. آنها میخواهند با فشار اقتصادی، مردم را به نقطهی جوش برسانند.
مثلث شوم سرویسهای جاسوسی و پروژه «ناراضیسازی عمومی»
تحلیل دقیق شرایط کنونی نشان میدهد که کشور در یک موقعیت حیاتی و استراتژیک قرار دارد. دشمنان قسمخورده نظام، یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی، پس از شکست در گزینههای نظامی مستقیم، به استراتژی «جنگ ترکیبی» روی آوردهاند. هدف نهایی این استراتژی، کشاندن مردم به کف خیابانهاست.
طبق اطلاعات و تحلیلهای موجود، افزایش بیرویه و جنونآمیز قیمت طلا، سکه و ارز، دستور کاری است که توسط نفوذیهای سرویسهای اطلاعاتی موساد (Mossad)، سیا (CIA) و امآیسیکس (MI6) در بدنه گلوگاههای اقتصادی و بانک مرکزی دنبال میشود. آنها با ایجاد تورم مصنوعی در کالاهای اساسی—از گوشت مرغ و گوجهفرنگی گرفته تا پوشک بچه—سعی دارند اعصاب و روان جامعه را فرسوده کنند.
همانطور که در کلیپ اشاره شد، هدف این است که هر اتفاقی در کشور—حتی ترافیک خیابان—به پای نظام و رهبری نوشته شود. آنها میخواهند مردم را به این نتیجه برسانند که «فساد سیستماتیک است» و «سر تا پای نظام مشکل دارد»، در حالی که بانیان اصلی این فساد، همان تکنوکراتهایی هستند که اختیار ۹۵ درصد اقتصاد را در دست دارند اما آدرس بیت رهبری را به مردم میدهند.
فتنهی بازاریان و زمینهسازی برای حمله نظامی
آنچه دیروز در بازار تهران و برخی تجمعات مشاهده شد—که بازاریان نجیب را وادار به بستن مغازه و شعار علیه ارکان نظام کردند—تمرینی برای اجرای فاز نهایی این سناریو است. دشمن میداند که تا زمانی که مردم پشتیبان ولایت فقیه هستند، حمله نظامی به ایران غیرممکن است. بنابراین، «فتنه اقتصادی» با هدف جدا کردن مردم از حاکمیت طراحی شده است.
آنها میخواهند با ایجاد آشوب داخلی و نمایش چهرهای از هم پاشیده از ایران، به دنیا سیگنال دهند که اکنون زمان مناسبی برای مداخله خارجی و حمله نظامی است. حمایت چهرههایی نظیر خاتمی و روحانی از یک کاندیدای خاص، در واقع تلاش برای بازپسگیری اهرمهای قدرت جهت تکمیل این پازل خطرناک است.
کلام آخر: تقابل حق و باطل و وظیفه انقلابی
در این کارزار، مسئله فراتر از یک انتخاب سیاسی بین چپ و راست است. تقابل امروز، تقابل جریان اصیل انقلاب که ریشه در توحید و ولایت دارد، با جریانی است که سر در آخور غرب داشته و مجری سیاستهای استعماری است. مخالفت با رهبری که نایب بر حق امام زمان (عج) است، در حقیقت مخالفت با الله، معصومین و حضرت زهرا (س) است؛ چرا که این انقلاب ثمره خون هزاران شهید و مجاهدت خالصانه در راه خداست.
اما خبر خوش این است که دست خدا بالاتر از همه دستهاست. جرقه های بیداری در میان مردم و نیروهای انقلابی در حال روشن شدن است. ماهیتِ فریبکارانه «بانیان وضع موجود» که با اشک تمساح و تبلیغات میلیاردی به میدان آمدهاند، برای مردم در حال آشکار شدن است. وظیفه امروز هر ایرانی وطندوست و هر مسلمان انقلابی، روشنگری در برابر این «کودتای اقتصادی» و بر هم زدن بازی کثیفی است که میخواهد با گرسنگی دادن به مردم، استقلال و امنیت کشور را حراج کند. حق پیروز است، اگر ما بیدار باشیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com


