کد خبر: ۸۷۹۱۷۷
تاریخ انتشار:
‍‍‍ پ پ ‍‍‍
نقدی بر فرار رو به جلوی مدیران از مسئولیت‌های معیشتی

دولتِ «نداریم» و میراث‌خواری از گذشته؛ وقتی شفافیت بهانه ناکارآمدی می‌شود

در سال‌های اخیر، مفهوم «شفافیت» در گفتمان مدیریتی کشور از ابزار پاسخگویی به بهانه‌ای برای توجیه ناکارآمدی تبدیل شده است. تکرار مداوم کمبود منابع و ارجاع مشکلات به دولت‌های پیشین، نه‌تنها گرهی از معیشت مردم باز نکرده، بلکه به تشدید ناامیدی اجتماعی و تضعیف امنیت روانی جامعه دامن زده است. این یادداشت، به نقد فرار رو به جلوی مدیران از مسئولیت‌های امروز می‌پردازد.
دولتِ «نداریم» و میراث‌خواری از گذشته؛ وقتی شفافیت بهانه ناکارآمدی می‌شود

گروه سیاسی،در فضای سیاسی و مدیریتی کشور، واژه‌ای به نام «شفافیت» که روزی قرار بود میثاق صداقت میان دولت و ملت باشد، این روزها تغییر کاربری داده و به ابزاری برای توجیه «نتوانستن» و «نداشتن» تبدیل شده است.

به گزارش بولتن نیوز، مدیریتِ ارشد اجرایی، به جای ارائه نقشه‌راه برای برون‌رفت از بحران، در قامت یک گزارشگرِ ناامیدی ظاهر شده و با تکرار ترجیع‌بند «آب نداریم، برق نداریم، گاز نداریم»، عملاً تیر خلاصی به امنیت روانی جامعه شلیک می‌کند.

 

یکی از آفت‌های دیرینه دولت‌های ما، پناه بردن به سایه سنگین «دولت قبلی» است. گویی هر مدیری که بر صندلی قدرت تکیه می‌زند، وظیفه‌اش نه اصلاح امور، بلکه بازخوانی مداوم پرونده‌های سیاه گذشتگان است. استناد به تورم‌های نجومی و ناترازی‌های انرژی در ادوار قبل، اگرچه واقعیتی انکارناپذیر است، اما برای سفره‌ای که هر روز کوچک‌تر می‌شود و نانی که هر روز گران‌تر، نه‌تنها نان نمی‌شود، بلکه نمکی است بر زخم عمیق معیشت مردم.

تعداد بازدید : 3

باید از مدیران پرسید: اگر وضعیت دولت قبلی تا این حد فاجعه‌بار بوده که بوده مگر شما با علم به همین وضعیت، پا به میدان نگذاشتید؟ اگر قرار بود صرفاً اعلام کنید «اوضاع خراب است»، چه نیازی به تغییر دولت و جابه‌جایی مهره‌ها بود؟ مردم، دولت را برای «تغییر» برمی‌گزینند، نه برای شنیدنِ نوحه‌سرایی بر سر مزار فرصت‌های سوخته.

 

مرز باریکی میان «صداقت با مردم» و «پاشیدن بذر ناامیدی» وجود دارد. اینکه هر لحظه به جامعه یادآوری شود که در زیرساخت‌های حیاتی (آب، برق، گاز) دچار فروپاشی هستیم، بدون آنکه چشم‌اندازی برای حل آن ارائه گردد، نامش شفافیت نیست؛ این یک «فلج مدیریتی» است که به لباسِ صراحت درآمده است.

 

مسئله اصلی اینجاست که در شاخص‌های کلان اقتصادی، آنچه برای مردم ملموس است، «عدد» و «درصد» نیست؛ بلکه سفره‌ای است که حتی در دوران جنگ تحمیلی و زیر موشک‌باران، با این حجم از نوسان و ناپایداری روزانه در اقلام اساسی مواجه نبود. امروز، گرانیِ روزانه نه یک اتفاق، بلکه به یک رویه تبدیل شده است.

 

اگر قرار است هر دولتی که بر سر کار می‌آید، بگوید «گذشته خراب بوده و ما هم اکنون چیزی نداریم»، پس اساساً فلسفه وجودی نهاد اجرایی زیر سوال می‌رود. دولت، پیمانکارِ حل بحران است، نه تماشاگرِ ویژه‌خوارِ بحران.

 

نمی‌توان با فرافکنی و ارجاعِ همه ناتوانی‌ها به میراثِ شوم گذشتگان، از پاسخگویی در قبال «امروز» گریخت. مردم ایران که هشت سال جنگ را با سربلندی پشت سر گذاشتند، شایسته آن نیستند که در زمان صلح، مدام با پیامِ «نداریم» و «نمی‌توانیم» بمباران شوند. مدیریت اجرایی باید بداند که اعتبارش در گروی «تغییر شاخص‌ها»ست، نه «توجیه کمبودها».

 

وقت آن رسیده است که مدیران به جای تکیه بر آمارهای سیاهِ گذشته، پاسخی برای سفره‌های خالیِ امروز پیدا کنند؛ چرا که در پیشگاه تاریخ، هیچ دولتی با «تقصیرِ قبلی‌ها بود» تطهیر نشده است.

برچسب ها: دولت ، معیشت

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین