خونِ «بیادعاها» و غارتِ «باادعاها»؛ شکافی میان ایثار دیروز و چپاول امروز
کروه اجتماعی: تاریخ یک سرزمین، تنها با جوهر بر روی کاغذ نوشته نمیشود؛ گاه با خون بر پهنه خاک نگاشته میشود. ایران ما، در دهههای گذشته، گواه ظهور نسلی بود که واژه «ایثار» را از لغتنامهها بیرون کشید و در جبهههای نبرد، به آن کالبدی واقعی بخشید. مردانی که از دورافتادهترین روستاها و محرومترین لایههای جامعه برخاستند، بیآنکه در پی نام و نانی باشند، سینه در برابر گلوله سپر کردند تا «کیان نظام» و «ناموس ملت» در امان بماند. اما امروز، در پس آن سالهای حماسه، پرسشی تلخ فضای جامعه را پر کرده است: آن خلوص کجا رفت و این غارت از کجا آمد؟
ایثار؛ از نان شب تا جان شیرین
به گزارش بولتن نیوز روایتهای جبهه و جنگ، پر است از حکایتهای تکاندهندهای که امروز برای بسیاری شبیه به افسانه مینماید. رزمندگانی که حتی برای هزینه سفر به جبهه، دارایی ناچیز خانوادهشان را فدا میکردند و با پای پیاده یا با کمترین امکانات، مسیرهای طولانی را طی میکردند تا خود را به خط مقدم برسانند. فرماندهانی که حقوق ناچیز خود را وقف خانوادههای رزمندگان میکردند و مادرانی که در اوج فقر، جگرگوشههایشان را با دعای خیر راهی میدان میکردند. این «فرهنگِ گذشت»، ستون فقراتی بود که ایران را در برابر هجمههای جهانی استوار نگاه داشت.
آن روزها، سخن از «داشتن» نبود؛ سخن از «بودن» در میانه معرکهای بود که عیار مردان را با شعلههای آتش میسنجیدند. آن پیشکسوتان نبرد، همانان که نامشان لرزه بر اندام کفر میانداخت، نه با پشتوانه خزاین بانکی، که با توشه «اخلاص» قدم در راه نهادند. حکایت آن مردانی که با پای پیاده، فرسنگها راه را از میان کوههای سر به فلک کشیده و دشتهای تفتیده طی کردند تا مبادا لحظهای جبهه حق خالی بماند، فراتر از یک روایت تاریخی است؛ این یک «حماسه قدسی» است.
رزمندگانی را به یاد آورید که در اوج فقر و تنگدستی، حتی هزینه سفر به خط مقدم را نداشتند، اما غیرتشان اجازه نمیداد که گوشهای بنشینند و تماشاگر هجمه به «ناموس» و «کیان» این مرز و بوم باشند. فرماندهانی که تمام داراییشان را برای گرهگشایی از کار سربازانشان فدا میکردند و سربازانی که در لحظه وداع، تنها وصیتشان حفظ حریم ولایت و امنیت مردم بود. آنان که سر بر زمین گذاشتند تا سرِ این ملت بالا بماند؛ گمنامانی که در خاک و خون غلتیدند اما اجازه ندادند وجبی از این خاکِ قدسی، زیر چکمههای استکبار آلوده شود.
این همان میراثی است که با ایثارِ محض، از جان و مال و فرزند گذشتن بنا شد؛ شکوهی که نه با درهم و دینار، بلکه با قطره قطره خونِ سرخترین شقایقهای این سرزمین امضا شده است. مردانی که بزرگترین داراییشان «بیادعایی» بود و امروز، جای خالی آن نگاههای آسمانی، زخمی است بر پیکره خستهی زمانه.
سوداگران در کمین بیتالمال
در مقابل آن تصویر روشن و الهی، امروز با چهرهای کریه از «فساد سازمانیافته» روبرو هستیم. کسانی که نه در سنگرهای خاکی، بلکه در اتاقهای شیشهای و پشت میزهای مدیریتی، کمر به غارت بیتالمال بستهاند. اگر دیروز پیشکسوتان نبرد، جان میدادند تا خاکی از دست نرود، امروز «سوداگران مرگ و فساد» با مهندسیهای پیچیده مالی، امید را در دل این مردم ذبح میکنند.
تضاد زمانی دردناکتر میشود که میبینیم غارتگران امروز، بر سفرهای نشستهاند که با خونِ «مردان بیادعا» پهن شده است. چپاول اموال عمومی، نه تنها یک جرم اقتصادی، بلکه خیانتی آشکار به آرمانهای کسانی است که با جیب خالی و قلبی سرشار از ایمان، اجازه ندادند این مملکت زیر پای بیگانه لگدمال شود.
کجایند مردان بیادعا؟
امروز جامعه بیش از هر زمان دیگری به بازخوانی آن روحیه نیاز دارد. تهاجم امروز، نه با تانک و توپ، بلکه با «اختلاس»، «رانت» و «غارتِ سیستماتیک» صورت میگیرد. اگر دیروز دشمن در مرزها بود، امروز دشمن در چهرهی مدیرانِ فاسدی است که اعتماد عمومی را هدف گرفتهاند.
مردم نجیب ایران، که همواره قدردان ایثارگران واقعی بودهاند، امروز با حیرت به شکاف میان «فقرِ افتخارآمیزِ رزمندگان دیروز» و «ثروتهای نامشروعِ یقه سپیدان امروز» مینگرند. فریاد «کجایند مردان بیادعا» دیگر تنها یک نوحه نیست؛ بلکه یک مطالبه ملی برای بازگشت به صداقت و صیانت از حریم بیتالمال است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com


