کد خبر: ۸۷۸۳۵۷
تاریخ انتشار:
دو تصویر، دو قضاوت، یک حقیقت پنهان

ایران را با سقوط‌ها می‌کوبند، اما با ایستادن‌هایش نمی‌شناسند + فیلم

سقوط یک هواپیمای کوچک روی یک خودروی سواری در ایالت فلوریدای آمریکا؛ حادثه‌ای که در چند ساعت نخست، با تیترهایی خنثی و لحنی فنی در رسانه‌های غربی منتشر شد.
ایران را با سقوط‌ها می‌کوبند، اما با ایستادن‌هایش نمی‌شناسند + فیلم

گروه بین الملل: سقوط یک هواپیمای کوچک روی یک خودروی سواری در ایالت فلوریدای آمریکا؛ حادثه‌ای که در چند ساعت نخست، با تیترهایی خنثی و لحنی فنی در رسانه‌های غربی منتشر شد: «حادثه»، «نقص فنی»، «تحقیقات در جریان است». نه پرسشی درباره ایمنی صنعت هوانوردی آمریکا، نه هشتگی برای فروپاشی اعتماد عمومی، نه لشکر تحلیل‌گران مجازی که حیثیت یک سیستم را به محاکمه بکشند.

به گزارش بولتن نیوز، اما کافی‌ست تصور کنیم همین صحنه ــ سقوط یک هواپیمای کوچک روی یک خودرو ــ در ایران رخ داده بود. چه می‌شد؟ احتمالاً پیش از خاموش شدن آتش، آتش دیگری در شبکه‌های اجتماعی شعله می‌کشید: «فاجعه مدیریتی»، «بی‌کفایتی مطلق»، «صنعت هوانوردی ایران نابود است»، «جان مردم بازیچه است». نه حادثه، که «نماد فروپاشی» می‌شد. نه خطا، که «ذات سیستم».

این دوگانگی در روایت، اتفاقی نیست؛ محصول یک ذهنیت جاافتاده است:
ایران = بحران ساختاری
غرب = خطای موردی

اما حالا قاب را عوض کنیم.

جاده فیروزکوه. یک کامیون حامل بار مرکبات واژگون می‌شود. حادثه‌ای که در بسیاری از نقاط جهان، به غارت بار، نزاع، سوءاستفاده و حتی رها کردن راننده ختم می‌شود. اما این‌بار، دوربین تلفن‌های همراه صحنه‌ای دیگر را ثبت می‌کند: مردم، رهگذران، رانندگان عبوری؛ نه برای برداشتن پرتقال، که برای نجات نانِ یک راننده. کمک می‌کنند بار جمع شود، خسارت کمتر شود، راننده از شوک خارج شود. نه قهرمان‌سازی می‌کنند، نه دنبال تشویق‌اند. کاری «طبیعی» انجام می‌دهند.

تعداد بازدید : 3

و اینجاست که یک سؤال اساسی سر برمی‌آورد: چرا این تصویر، تصویر غالب ایران نیست؟

واقعیت جامعه ایرانی، نه آن بهشتی‌ست که تبلیغات رسمی می‌خواهد بسازد، و نه آن جهنمی که ماشین تحقیر رسانه‌ای ترسیم می‌کند. ایران، سرزمین تناقض‌هاست؛ اما تناقضی عمیقاً انسانی. سیستمی پر از اشکال، بله. مدیریتی مسئله‌دار، تردیدی نیست. اما جامعه‌ای که هنوز «دیگری» را رها نکرده است.

ایرانی‌ها شاید به سیستم اعتماد نداشته باشند، اما به همدیگر هنوز چرا. شاید از نهادها گلایه‌مند باشند، اما در لحظه بحران، «انسان» را فراموش نمی‌کنند. این همان نکته‌ای‌ست که در تحلیل‌های شتاب‌زده گم می‌شود.

مسئله این نیست که چرا در آمریکا هواپیما سقوط می‌کند و در ایران کامیون چپ می‌کند. مسئله این است که چه کسی روایت می‌کند و با چه نیتی. وقتی حادثه در غرب رخ می‌دهد، رسانه‌ها به دنبال «علت فنی» می‌گردند. وقتی در ایران اتفاق می‌افتد، برخی به دنبال «علت هویتی» هستند. گویی مشکل، نه پیچ و مهره، که «ایرانی بودن» است.

تعداد بازدید : 2

اما صحنه فیروزکوه، یک پاسخ صریح است به این تحقیر پنهان: جامعه‌ای که زیر فشار اقتصادی، ناامنی شغلی و فرسایش روانی له شده، هنوز می‌ایستد، کمک می‌کند، شریک درد می‌شود. این نجابت، نه اتفاقی است و نه نمایشی. ریشه در فرهنگی دارد که «نان حرام» را بدتر از فقر می‌داند، و «زمین‌خوردن دیگری» را فرصت سود نمی‌بیند.

شاید وقت آن رسیده که در کنار نقدهای ضروری به ساختارها، کمی هم منصف باشیم با مردمی که هر روز، بی‌سر و صدا، بار اخلاق را به دوش می‌کشند. ایران را نمی‌شود فقط با سقوط‌ها سنجید؛ گاهی باید دید در لحظه واژگونی، چه کسی خم می‌شود تا دیگری دوباره بایستد. و این، واقعیتی است که با هیچ تیتر تخریبی فرو نمی‌ریزد.

برچسب ها: سقوط ، حقیقت پنهان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین