کد خبر: ۸۷۸۲۳۹
تاریخ انتشار:

«از جام جهان‌نما تا انقلابهای پلتفرمی و میان حوزه ای تو در تو»؛ نوشتاری از مریم سلیمی

یک دکترای علوم ارتباطات نوشت: تحولات شتابان فناوری در یک دهه اخیر، ساختار رسانه‌ها را دگرگون کرده و جهانی را پدید آورده است که در آن تلویزیون دیگر یک وسیله پخش نیست
«از جام جهان‌نما تا انقلابهای پلتفرمی و میان حوزه ای تو در تو»؛ نوشتاری از مریم سلیمی

به گزارش بولتن نیوز به نقل از شفقنا،یک دکترای علوم ارتباطات نوشت: تحولات شتابان فناوری در یک دهه اخیر، ساختار رسانه‌ها را دگرگون کرده و جهانی را پدید آورده است که در آن تلویزیون دیگر یک وسیله پخش نیست؛ بلکه زیست‌بومی چندمنظوره است. آینده با مفهوم تلویزیون پلتفرمی نمایان می‌شود؛ مدلی که در آن رسانه از قالب سنتی خطی جدا شده و به پلتفرم هوشمند، چندکارکردی و چندحسی تبدیل می‌شود. حرکت ایران به سمت جامعه شبکه‌ای، لزوم حرکت صدا و سیما به این سمت را اجتناب‌ناپذیر کرده است. برخی چالش‌ها همچون کاهش مخاطب، کاهش اثرگذاری و مهاجرت توجه به سمت پلتفرم‌های خصوصی، ضرورت این تغییر همه‌جانبه را بیشتر نمایان می‌کند. این تحول از پیش‌نیازهای گریزناپذیر آینده رسانه است.

به گزارش شفقنا رسانه، مریم سلیمی دکترای علوم ارتباطات و پژوهشگر ارتباطی در مطلبی که دراختیار شفقنا قرار داد اینگونه آورده است:

تلویزیون و سایر رسانه‌ها مسیر طولانی از تغییر را پشت سر گذاشته‌اند و با سرعت گرفتن تحولات، به‌ویژه در بخش‌های فناورانه، این تغییرات شتاب بیشتری یافته است. طی همگرایی‌های مختلف پلتفرمی و میان‌حوزه‌ای – که خود بعضاَ چند لایه، هم زمان و در هم تنیده اند- رسانه‌ها با انقلاب‌هایی پی‌درپی و تو ‌در ‌تو مواجه خواهند شد که شاید تصور آنها در حال حاضر دشوار باشد. عبور از مرحله خطی و رسیدن به تلویزیون پلتفرمیِ چندخدمتی و چندحسی، از گام‌های اولیه این مسیر است و آینده، فرجامی شگرف برای تلویزیون و سایر رسانه‌ها ترسیم خواهد کرد؛ به‌گونه‌ای که نه‌تنها در ساختار و کارکرد، بلکه در نام، رسالت، وظایف و… نیز ممکن است دچار دگرگونی شوند. هم‌زمان با شکل‌گیری رسانه‌های جدید حاصل از پیوندها و همگرایی‌های یادشده، تغییر، تبدیل، ادغام یا حتی حذف برخی رسانه‌ها دور از انتظار نخواهد بود.

در این رهگذر، زیست‌بوم‌های جدیدی شکل می‌گیرند که پاسخگوی نیازهای نسلی یا حتی سازنده نیازهای جدیدند. به همان نسبت نیز بازار رقابت برای جلب، جذب و حفظ مخاطب و افزایش تأثیرگذاری، با بهره‌گیری از شیوه‌ها و تکنیک‌ها و حتی علوم مختلف – از جمله علوم شناختی- تشدید می‌شود.

با ورود به «عصر تراشه‌های مغزی»، شاهد یک شیفت پارادایمی در همه حوزه‌ها به‌ویژه در رسانه خواهیم بود؛ تا جایی که انسان سایبورگِ دارای تراشه، دیگر همان انسان یا همان مخاطب رسانه‌ایِ پیش از این عصر نخواهد بود. آن‌هم در وضعیتی که فاصله میان تصور و تصویر، ذهنیت و عینیت و همچنین مجاز و واقعیت محو می‌شود.

تلویزیون؛ زیست‌بوم چندمنظوره

تحولات شتابان فناوری در یک دهه اخیر، ساختار رسانه‌ها را دگرگون کرده و جهانی را پدید آورده است که در آن تلویزیون دیگر یک «وسیله پخش» نیست؛ بلکه «زیست‌بومی چندمنظوره» است. در این زیست‌بوم، محتوا، خدمات، تعامل، اقتصاد دیجیتال و تجربه کاربر در یک نقطه به‌هم می‌رسند. آینده با مفهوم «تلویزیون پلتفرمی» نمایان می‌شود؛ مدلی که در آن رسانه از قالب سنتیِ خطی جدا شده و به پلتفرم هوشمند، چندکارکردی و حتی چندحسی (مبتنی بر حواس پنج‌گانه) تبدیل می‌شود. در چنین شرایطی، صدا و سیما نیز خود ناگزیر است این مسیر را طی کند؛ مسیری که درواقع گام اولیه انقلاب‌های تو‌در‌توی پلتفرمی، میان‌حوزه‌ای و میان‌رشته‌ای است.

حرکت ایران به سمت جامعه شبکه‌ای، لزوم حرکت صدا و سیما به سمت تلویزیون پلتفرمی را برای پاسخ به انواع نیازهای این جامعه اجتناب‌ناپذیر کرده است. کما اینکه میدان رقابت، این مهم را ضرورت می بخشد.

برخی چالش‌ها همچون کاهش مخاطب (به دلایل مختلف)، کاهش اثرگذاری، مهاجرت توجه مردم به سمت پلتفرم‌های خصوصی، کاهش اعتماد رسانه‌ای و… نشانه‌هایی جدی‌اند که باید مورد توجه قرار گیرند؛ چراکه تداوم وضعیت فعلی، دامنه این مسائل را افزایش خواهد داد.

این تغییر، تغییری همه‌جانبه است و از پیش‌نیازهای تحولات آتی و گریزناپذیر به شمار می‌رود.

 تلویزیون‌ها در قاب آینده!

روزی تصور اینکه «جعبه جادویی» ابتدا سیاه‌وسفید سپس رنگی، جهان را در قاب کوچکی نمایش دهد، دشوار بود. اما این جعبه بعدها به نمایشگرهای مسطح تبدیل شد و به‌زودی قرار است این نمایشگر ناپدیدشونده، منعطف و حتی غوطه‌ور، بخشی از محیط زندگی شود.

در چنین فضایی، تجربه تماشای فیلم یا سریال به‌صورت غوطه‌ور بسیار جذاب خواهد بود؛ تجربه‌ای فراتر از قاب محدود که در آن محتوا در فضایی چندگانه و یکپارچه، به‌صورت چندبعدی و با بهره‌گیری از حواس پنج‌گانه، نمایشی کامل‌تر از یک خبر، فیلم، سریال و… ارائه می‌کند. نمایشی که گاه مرزهای واقعیت و مجاز را محو کرده و مخاطب را در خود غرق می‌کند. در آینده، دیگر خبری از ریموت فیزیکی نخواهد بود و کنترل‌ها با صدا، زبان بدن، نگاه، مغز، دستورهای ذهنی یا دستیارهای هوش مصنوعی انجام می‌شود. این تغییر تنها محدود به فرم تلویزیون نیست؛ محتوای تلویزیون نیز با دگرگونی‌هایی جدی همچون فراشخصی‌سازی شدن روبه‌رو می‌شود. مثلاً سریالی با پایانی دلخواه یا زاویه دوربینی انتخابی، یا اخبار و گزارش‌هایی متناسب با علایق، حالات روحی، زمان، سلامت و موقعیت مکانی کاربر، ارائه خواهد شد. حتی سریال‌هایی که با همکاری هوش مصنوعی تولید می‌شوند، با تعیین بازیگران دیجیتال و لوکیشن‌های هوش مصنوعی مورد نظر، سفارشی‌سازی شده و تجربه‌هایی فراتر فراهم می‌کنند.

در چنین شرایطی، تلویزیون خطی تقریباً حذف می‌شود و هر چیزی در هر لحظه قابل تماشا و تغییر خواهد بود. تولید محتوا دستخوش دگرگونی اساسی می‌شود: سرعت تولید، فوق‌سریع شده و هوش مصنوعی سناریو، دیالوگ، دکوپاژ، موسیقی و نسخه‌های جایگزین را خلق می‌کند و نقش انسان بیشتر به نظارت، آزمون و تصمیم‌های خلاقانه محدود می‌شود. برخی برنامه‌ها به سمت میکروبرنامه‌سازی می‌روند؛ به‌جای شبکه‌های ۲۴ ساعته، دنیایی از برنامه‌های کوتاه، هدفمند و قابل ترکیب شکل می‌گیرد: اخبار ۳۰ ثانیه‌ای، برنامه‌های با طول متغیر، مینی‌سریال‌های تعاملی و… تلویزیون از رسانه‌ای یک‌طرفه به رسانه‌ای دوسویه و چندسویه بدل می‌شود و مخاطب فعال می‌تواند روند داستان را انتخاب کند، رأی‌گیری لحظه‌ای انجام دهد، شخصیت‌ها و لباس‌ها را تغییر دهد، پشت صحنه را ببیند و تجربه‌های چندنفره یا جمعی در دنیاهای مجازی داشته باشد. همچنین با امکاناتی که همگرایی‌های پلتفرمی و میان‌حوزه‌ای فراهم می‌کنند، مخاطب به تجربیات فراتصویری دست خواهد یافت. در حالی که نقش آفرینی او نیز به عنوان یک بازیگر جدی در این معادلات افزایش می یابد.

 

هوش مصنوعی و تجربه همه‌جانبه مخاطب

ارتباط انسانی در جامعه شبکه‌ای با هوش مصنوعی تقویت می‌شود و تلویزیون پلتفرمی بستری است که این ارتباط را عملیاتی و همه‌جانبه می‌کند؛ و این فقط آغاز ماجراست. هوش مصنوعی قادر خواهد بود به بسیاری از خواسته‌های مخاطب پاسخ دهد: «برنامه‌ای پخش کن که من را آرام کند»، «خلاصه این سریال را در دو دقیقه بده»، یا فرمان‌هایی که امکان لمس و سفارش لباس بازیگر سریال، سفارش غذا از نزدیک‌ترین رستوران، یا دریافت تبلیغات کاملاً منطبق با نیاز و علایق فرد را فراهم می‌کنند.

تلویزیون‌های آینده بر اساس میزان استفاده، سلیقه و شرایط اقتصادی مخاطب، پیشنهادهای اشتراکی ارائه می‌دهند و مرز میان تلویزیون، گوشی، بازی، رسانه‌های اجتماعی و خدمات دیگر کم‌رنگ یا محو می‌شود. به این ترتیب، هوش مصنوعی به شریک نامرئی و درواقع تقویت‌کننده تجربه مخاطب تبدیل خواهد شد و در گام‌های نخست، طیف وسیعی از خدمات – از تحلیل داده و پیشنهادهای هوشمند گرفته تا تدوین خودکار و خلاصه‌سازی- در همین بستر ارائه خواهد کرد.

تحول صدا و سیما در مسیر آینده تلویزیون در همه ابعاد در حال تغییر است و این یعنی صدا و سیما نیز باید بازطراحی عمیق شود؛ نه فقط در برنامه‌ها، بلکه در نقش، ساختار، فناوری و مأموریت.

صدا و سیما باید از پخش خطی فاصله بگیرد و به پلتفرم ملی رسانه‌ایِ چندخدمتی و چندحسی تبدیل شود؛ شامل تلویزیون تعاملی، VOD، رادیوی هوشمند، اخبار شخصی‌سازی‌شده، بازی، آموزش و خدمات شهروندی و… در این میان، شخصی‌سازی باید محور اصلی باشد: ایجاد داشبورد اختصاصی برای هر مخاطب، پخش محتوای ویژه با نظام پیشنهاددهی هوشمند، مدیریت تولید محتوا با کمک هوش مصنوعی، و ایجاد ابزارهای لازم برای تولیدکنندگان در قالب پلتفرم‌های فیلمنامه‌نویسی، تدوین خودکار، صداگذاری و ساخت کاراکتر.

در عین اینکه تعامل‌ با مخاطب و مشارکت او نیز ضروری است: ساخت برنامه‌های تعاملی با امکان انتخاب روند داستان، رأی‌گیری زنده، انتخاب پایان سریال، انتخاب دوربین در مسابقات و رویدادهای ورزشی، و تبدیل تلویزیون به فضایی برای مشارکت اجتماعی، آموزشی و مهارت‌آموزی.

مسیر حرکت صدا و سیما به سمت پلتفرم ملی رسانه‌ای شامل شش محور کلیدی است: تغییر مأموریت از سازمان پخش به پلتفرم ملی، ایجاد زیرساخت فناوری پلتفرمی، تحول محتوایی و توسعه میکروبرنامه‌سازی، تحول اقتصاد رسانه، تحول سازمانی و اعتمادسازی، و شکل‌دهی پلتفرم خدمات عمومی و شهروندی. اما تغییر فناوری کافی نیست؛ اصلاح ساختار سازمانی ضروری است. کوچک‌سازی و چابک‌سازی، ایجاد اتاق فکر رسانه‌ای با حضور متخصصان آینده‌پژوهی، بهره‌گیری از نیروهای جوان و خلاق، همکاری با استارتاپ‌ها و بخش خصوصی و… از جمله گام‌های لازم برای این تحول‌اند.

 

مهم‌تر از فناوری، جلب و حفظ اعتماد مخاطب

مهم‌تر از فناوری، جلب و حفظ اعتماد مخاطب است. صدا و سیما در جریان این تحولات باید بکوشد منبعی قابل اعتماد و معتبر باشد. این مهم نیازمند شفافیت، چندصدایی، تنوع دیدگاه‌ها، پایبندی به اصول حرفه ای، تمرکز بر محتوای بومیِ باکیفیت و.. است. ایجاد شبکه‌های آنلاین و انعطاف‌پذیر، پخش چابک، محتواهای کوتاه و هوشمند و… نیز از اقدامات ضروری است.

 

لزوم تدوین استانداردها و منشورهای اخلاقیِ استفاده از هوش مصنوعی

با وجود تلاش صدا و سیما برای ورود به تولید محتوای مبتنی بر هوش مصنوعی به‌عنوان بخشی از مسیر تحول، نقدهای جدی درباره افراط در استفاده از آن مطرح است. استانداردهای جهانی و اخلاقی تأکید دارند که هوش مصنوعی باید نقش مکمل داشته باشد، نه جایگزین مطلق انسان، و استفاده از آن نباید اعتماد مخاطب را مخدوش کند.

محتواهایی مانند خبر، گزارش میدانی، مستند واقعی، برنامه‌های تحلیلی، فیلم‌ها و سریال‌های واقعیت‌محور، گفت‌وگوهای زنده و روایت بحران‌ها نباید توسط هوش مصنوعی تولید شوند. در مقابل، استفاده از هوش مصنوعی در تدوین سریع‌تر، آرشیو، زیرنویس، گرافیک، خلاصه‌سازی و نیز تولید محتوای کم‌حساسیت پذیرفته است – البته با حفظ روایت انسانی.

محتوای تولیدشده با هوش مصنوعی باید تابع استانداردها و منشورهای اخلاقی روشن باشد: حقیقت باید بر جذابیت مصنوعی اولویت داشته باشد؛ هیچ تصویر یا صدای جعلی نباید جایگزین واقعیت شود؛ روح انسانی باید در محتوا حفظ شود؛ و اعلام شود که کدام بخش توسط هوش مصنوعی ساخته شده است. همچنین حفاظت از احساسات انسانی ضروری است.

هویت، تاریخ و روایت‌های جمعی نباید قربانی سرعت یا چشم‌نوازی محتوای مصنوعی شوند. مخاطب حق دارد بداند چه چیزی واقعی است و چه‌چیزی محصول هوش مصنوعی است. رسانه موظف است درباره تکنیک‌ها، خطرات و شیوه‌های تشخیص محتوای مصنوعی، آموزش عمومی ارائه دهد و خود نیز به برچسب‌گذاری محتوای تولیدشده کمک کند.

پس هم‌زمان با تحولات فناورانه، نیاز به استانداردها، منشورهای اخلاقی و قوانین جدید وجود دارد تا این مسیر با کمترین حاشیه و ریسک و بیشترین فرصت و دستاورد طی شود.

 

تلویزیون آینده؛ تلفیقی از فناوری، خلاقیت و مشارکت

تلویزیون آینده، تلفیقی از فناوری، خلاقیت، اخلاق و مشارکت خواهد بود؛ حاصل همگرایی‌ها و پیوندهای پلتفرمی و… جایی که انسان و هوش مصنوعی در کنار هم تجربه‌ای بی‌نظیر می‌آفرینند. صدا و سیما برای حفظ جایگاه ملی خود باید هم‌زمان نوآور، چابک و اخلاق‌محور باشد و تصمیم‌های فناورانه را با معیار اعتماد، حقیقت و هویت انسانی بسنجد.

در جریان دگرگونی‌های حوزه تلویزیون – از فرم و محتوا تا برنامه‌سازی- اگر صدا و سیما نتواند آینده خود را شکل دهد، ناچار آینده‌ای را تجربه خواهد کرد که دیگران طراحی کرده‌اند. پیش از آنکه موج تغییرات آن را غافلگیر کند، باید آینده را بسازد یا دست‌کم هم‌گام با آن حرکت کند.

مسیر تبدیل شدن به تلویزیون پلتفرمی، نه یک انتخاب بلکه تنها راه بقای ملی و افزایش اثرگذاری صدا و سیما برای پاسخ به نیاز جامعه شبکه‌ایِ روبه‌توسعه امروز و فرداست.

در پایان نیز تأکید می‌شود که سوادهای نوین مخاطب باید هم‌پای تحولات ارتقا یابد و آمادگی‌های لازم برای مواجهه‌های جدید ایجاد شود؛ چراکه خود مخاطبان بناست نقش‌آفرینی بیشتری در این مسیر داشته باشند.

همچنین هموارسازی مسیر با کمک قوانین، استانداردها و منشورهای اخلاقی ضروری است تا این تحولات با کمترین ریسک و بیشترین فرصت رقم بخورد. تلویزیون و دیگر رسانه‌ها نیز باید انعطاف‌پذیر بوده و توان سازگاری با تغییرات نو‌به‌نو را داشته باشند، کما اینکه ابتکار عمل را نیز در دست داشته باشند.

برچسب ها: مریم سلیمی ، پلتفرم

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین