گروه فرهنگی: مسابقه دوی ماراتن در جزیره کیش که میتوانست بهعنوان نمادی از نشاط اجتماعی، رونق گردشگری و ظرفیتسازی برای ورزش همگانی در ایران ثبت شود، حالا با حواشی «بیحجابی گسترده»، جدال میان فدراسیون و برگزارکنندگان، و تشکیل پرونده قضایی برای مسئولان اجرایی، به یکی از جنجالیترین رویدادهای ورزشی ماههای اخیر تبدیل شده است. آنچه در ابتدا بهعنوان یک رویداد بزرگ با حضور حدود پنجهزار دونده تبلیغ میشد، در عمل به صحنهای از آشفتگی مدیریتی، نبود نظارت مؤثر و برخوردهای پسینی و شتابزده قضایی بدل شد؛ الگویی تکراری که سالهاست بر پیکره ورزش و برنامهریزی فرهنگی کشور سایه انداخته است.
به گزارش بولتن نیوز احسان حدادی، قهرمان پیشین دوومیدانی و رئیس فدراسیون این رشته، در واکنش به حاشیههای بخش بانوان این ماراتن، مسئولیت را متوجه مسئولان منطقه آزاد کیش و برگزارکنندگان مسابقه میداند. او با لحنی انتقادی میگوید: «مسئولان منطقه آزاد کیش و افراد برگزارکننده، زیر بار هماهنگی با فدراسیون نرفتند و به هشدارهای ما در روزهای منتهی به برگزاری مسابقه توجه نکردند.»
این جملات، بیش از آنکه صرفاً یک دفاعیه باشد، تصویری روشن از شکاف ساختاری در مدیریت ورزش کشور ارائه میدهد: رویدادی با این گستره و حساسیت، بدون هماهنگی کامل با نهاد تخصصی مربوطه، و بدون ضمانت اجرا برای تذکرات و هشدارها برگزار میشود؛ سپس، پس از بروز حاشیهها، همه در مقام «مطالبهگر» و «معترض» ظاهر میشوند. حدادی در عین حال، به اهمیت چنین رویدادهایی نیز اشاره میکند: «از برگزاری رویدادهای بزرگی که پنجهزار دونده را به خود جذب میکند حمایت میکنیم، اما با نظارتهای لازم.» این جمله، نقطهی تضاد اصلی را عیان میکند: میل به نمایشهای بزرگ و پرزرقوبرق ورزشی، در مقابل ضعف مزمن در برنامهریزی، مقرراتگذاری شفاف و نظارت مؤثر.
در پی انتشار تصاویر و گزارشهای مربوط به «بیحجابی گسترده» برخی شرکتکنندگان زن در این رقابت، دادستان عمومی و انقلاب جزیره کیش از تشکیل پرونده قضایی برای مسئولان و برگزارکنندگان مسابقه خبر داد؛ پروندهای با عنوان «نقض مقررات و قانون». این تصمیم نشان میدهد که در ساختار تصمیمگیری فعلی، به جای پیشگیری، هماهنگی و شفافسازی پیش از برگزاری رویداد، همچنان «مداخله قضایی پس از بحران» بهعنوان راهحل اصلی انتخاب میشود. مسئولان محلی مجوز میدهند، برگزارکنندگان تبلیغ میکنند، نهادهای تخصصی هشدار میدهند اما ابزار الزامآور در اختیار ندارند، و نهایتاً دستگاه قضایی پس از وقوع حاشیهها وارد ماجرا میشود. نتیجه، چیزی جز تکرار چرخهی بیاعتمادی عمومی و فرسایش سرمایه اجتماعی نیست.
مسئله ماراتن بانوان کیش، صرفاً «یک حجاب نامتعارف» یا «چند تصویر جنجالی» نیست؛ نمادی است از تناقضهای حلنشده در سیاستگذاریهای فرهنگی، ورزشی و اجتماعی: - از یک سو، دستگاههای مختلف حاکمیتی و محلی، بهدنبال جذب گردشگر، نمایش چهرهای شاداب از کشور و برگزاری رویدادهای بینالمللی هستند. - از سوی دیگر، نبود دستورالعملهای شفاف، قابل اجرا و مورد اجماع درباره پوشش، حضور بانوان و نحوه برگزاری مختصات این رویدادها، هر بار زمینهساز بحران تازهای میشود.
در این میان، فدراسیونها و نهادهای تخصصی، اغلب در حد «هشداردهنده بدون ضمانت اجرا» باقی میمانند، و مسئولان محلی نیز گاه در سودای برندسازی و جلب توجه، قواعد را کماهمیت میشمارند. پرسش بنیادین این است: اگر مقرراتی وجود دارد، چرا پیش از برگزاری مسابقه بهطور روشن، مکتوب و الزامآور به همه عوامل ابلاغ و بر اجرای آن نظارت دقیق نمیشود؟ و اگر چنین مقرراتی یا امکان اجرای آن در رویدادهایی با ابعاد بزرگ و مختلط فراهم نیست، چرا همچنان بدون اصلاح قواعد، تقویت گفتوگو و شفافسازی انتظارات، مجوز برگزاری صادر میشود؟
آنچه در این میان کمترین صدا را دارد، خود ورزشکاران و شرکتکنندگان هستند؛ زنانی که بسیاری از آنها، با انگیزهای ساده و انسانی – حرکت، سلامتی، تجربه جمعی، و لذت دویدن – در ماراتن حضور یافتند، اما اکنون در میانهی دعوای نهادها و برخوردهای قضایی و رسانهای گرفتار شدهاند. برگزاری ماراتن کیش میتوانست فرصتی باشد برای: - تمرین مدیریت حرفهای یک رویداد بزرگ - ارائه الگوی قابل دفاع از حضور بانوان در ورزش همگانی - تقویت اعتماد میان نهادهای ورزشی، مناطق آزاد و حاکمیت اما حالا، به نمونه دیگری از بیاعتمادی نهادی، دوقطبیسازی رسانهای و صدور پیامهای متناقض برای جامعه تبدیل شده است.
پرونده قضایی برای برگزارکنندگان، شاید موقتاً در سطح سیاسی، بهعنوان «پاسخ» به افکار عمومی یا منتقدان معرفی شود؛ اما این برخورد، نه خلأ سیاستگذاری را پر میکند و نه جای خالی هماهنگی بین نهادها را. ماراتن بانوان کیش آینهای است که در آن، مجموعهای از مشکلات ساختاری ورزش و حکمرانی فرهنگی در ایران بازتاب یافته است: قانونهای مبهم، اجرای سلیقهای، نبود گفتوگو میان نهادهای مسئول، تعارض میان اهداف تبلیغاتی و محدودیتهای قانونی، و در نهایت، انتقال تمام بار بحران به دوش چند مدیر میانی و برگزارکننده. تا زمانی که درباره نسبت واقعی «ورزش، گردشگری، حضور اجتماعی زنان و الزامات قانونی» سیاست واحد، شفاف و قابل اجرای ملی تدوین نشود، هر رویداد بزرگ ورزشی در ایران، بالقوه میتواند به ماراتنی دیگر از حاشیهها، پروندهها و بیاعتمادیها بدل شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com