گروه فرهنگی: یک رزمنده قدیمی که امروز در سکوت و گمنامی روزگار را میگذراند، طی یادداشتی احساسی و قابل تأمل، از تفاوت میان لحظاتی که دوربینها توانستهاند قهرمانیها را ثبت کنند و روزهایی که هیچ چشم ناظری شاهد جانفشانیهای رزمندگان نبوده، سخن گفته است
به گزارش بولتن نیوز، او با اشاره به صحنههایی مانند مهار پنالتی توسط علیرضا بیرانوند و تلاش فوتبالیستهای تیمملی که با حضور دوربینها در برابر دیدگان مردم ثبت و ماندگار شده، یادآور میشود که در سالهای دفاع مقدس نیز لحظات بسیار بزرگتری وجود داشت؛ لحظاتی که فرزندان این سرزمین به جای توپ فوتبال، «مین فسفری» را در آغوش میکشیدند و در زیر بمبهای شیمیایی دشمن میسوختند، اما هیچ دوربینی نبود تا این فداکاریها را به تصویر بکشد.

این رزمنده در روایت خود به صحنههایی اشاره میکند که در آن، جوانان بیستساله با دستان خالی در برابر لشکرهای زرهی دشمن «دیوار گوشتی» تشکیل میدادند و گردانگردان برای دفاع از وطن جان میدادند؛ صحنههایی که امروز تنها در حافظه بازماندگان باقی ماندهاند.
او همچنین با بیان گفتوگویی پرسشوپاسخگونه، فضای جبههها را چنین توصیف میکند:
رقابتها، نه برای نام و شهرت، بلکه برای نماز شب و توفیق شهادت؛
حسادتها، نه برای منافع دنیایی، بلکه برای حضور در عملیات؛
و «بخوربخورها»، نه برای غنایم، بلکه برای خوردن تیر و ترکش.

در ادامه این روایت، با زبانی نمادین از «استخر و سونا»ی جبههها، یعنی آبهای خروشان اروند و گرمای طاقتفرسای سنگرها، و حتی از «زیر ابرو برداشتن» توسط تیر قناصهچی دشمن یاد میشود. او این گفتوگو را با جملهای دردآور پایان میدهد:
«رژ لب ما، بوسه بر پیشانی خونین دوستان شهیدمان بود.»

این رزمنده در پایان یادداشت خود سکوت میکند و تنها یک خواسته را برجای میگذارد:
یاد و خاطره شهدا و رزمندگان بینام و نشان، زنده و گرامی باد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com