گروه سیاسی: سجادی پناه:جناب آقای عارف!مقام معظم رهبری با دقت و حکمت در ابتدای دولت به آقای پزشکیان فرمودند: «۱۰۰ مدیر در تراز انقلاب تربیت کنید».
به گزارش بولتن نیوز،نه ۹۹ نفر، نه ۱۰۱ نفر، نه هزار نفر؛ دقیقاً صد نفر!چون میدانستند اگر کمیت جای کیفیت را بگیرد، دیگر آن مدیر «در تراز انقلاب» نخواهد بود؛ فقط یک کارمندِ آمارگیر میشود.
دولت هم این مأموریت حیاتی و مقدس را به معاونت راهبردی ریاستجمهوری سپرد؛ جایی که قرار بود با جدیت و سرعت، صد مدیر واقعی و گرهگشا تربیت کند.
اما شما چه کردید؟
با یک قلم، این پروژهٔ راهبردی و مستقیماً مورد تأکید رهبری را از معاونت راهبردی گرفتید و انداختید گردن سازمان اداری و استخدامی؛ همان سازمانی که همهٔ عمرش با کاغذبازی، آگهی استخدام و سهمیهبازی سر و کله زده!
و بعد دقیقاً همان بلایی را سرِ این فرمان آوردید که چینیها با دو پروژهٔ اصلیشان آوردند:
اول: «طرح هزار استعداد» (از ۲۰۰۸ به بعد) که ۱۰۰ نفرِ نخبه را تبدیل به چند ده هزار نفرِ «جایزهبگیر و بودجهخوار» کرد و آخرش حتی آمریکاییها گفتند بیشترش جاسوسی شده تا نخبهپروری!
دوم: برنامهٔ ملی ۲۰۲۳-۲۰۲۷ کمیته مرکزی حزب کمونیست چین که دقیقاً از سال ۲۰۲۳ شروع شد و هدفش تربیت «هزاران کادر جوان و میانسال» با اردوهای بوتکمپمانند در آکادمی یانآن (Yan'an) است؛ جایی که صبح تا شب ایدئولوژی «شی جینپینگ» و «حلوفصل ریسکها» درس میدهند و بعد این کادرها را مثل نوار نقاله به پستهای حزبی و دولتی میفرستند!
شما هم دقیقاً همین مسیر را رفتید:
۱۰۰ نفرِ دستچینشده و در تراز انقلاب را تبدیل کردید به ۱۰۰۰ نفرِ «استخدامی با آزمون و مصاحبه و دورهٔ ۱۸ ماههٔ فرمالیته»!
مگر خود رهبری نمیتوانست بگوید «۱۰۰۰ نفر» یا «۱۰ هزار نفر»؟
چرا باید شما بهتر از رهبری بدانید که کشور به چند مدیر نیاز دارد؟
شما فقط خواستید مثل چین عدد بزرگ بزنید، اردوهای ایدئولوژیک و بوتکمپ راه بیندازید، آمار بدهید و اصلِ مأموریت را گم کنید!
آقای عارف!
این انتقال، نه اصلاح اداری بود، نه صرفهجویی؛
این کمکاری آشکار، وقتکُشی، چینیسازیِ کمیتگرایانه و به حاشیه راندن یکی از مهمترین فرامین رهبری بود.
شما با این کار، پروژهٔ مقدس تربیت «۱۰۰ مدیر در تراز انقلاب» را به یک طرح چینیِ پر سر و صدا، نوار نقالهای، بیکیفیت و بیارزش تبدیل کردید.
ما همچنان مطالبه میکنیم:
۱. فوراً و شفاف توضیح دهید چرا این پروژهٔ حساس از معاونت راهبردی گرفته شد و به سازمان کاغذبازی سپرده شد؟
۲. اعلام کنید در این ۱۶ ماه دقیقاً چه اتفاقی برای آن ۱۰۰ مدیر افتاده؟ چند نفر انتخاب شدهاند؟ چند نفر دوره دیدهاند؟ حتی نام یک نفرشان را بگویید!
۳. اگر سازمان اداری و استخدامی توان و تخصص ادارهٔ این مأموریت خطیر را ندارد، همین امروز پروژه را به همان شکلِ اولیه و با همان عددِ مقدس ۱۰۰ نفر برگردانید به معاونت راهبردی یا نهادی که واقعاً دغدغهٔ «مدیر در تراز انقلاب» دارد، نه تولید انبوه کادرِ حزبیِ چینی!
ملت ایران دیگر عدد و آمار نمیخواهد؛
۱۰۰ مدیر واقعی در تراز رهبری میخواهد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
آقای ریاست جمهور و آقای عارف از دولت خودشان شروع کنند به کوچک سازی وحذف بودجه خواران بی خاصیت که هرچه مصداق بریز و بپاش هست در دستگاه ها و شرکت ها و سازمانهای دولتی میتوان پیدا کرد.
این تورم را دولت درست میکند و کشور را نابود کرده است!
کاری ندارد اگر کسی یک نفر را معرفی کند شما راضی می شوید ؟>
بسمه الله
دکتری تازه فارغ التحصیل از دانشگاه آزاد اسلامی
جناب دکتر سید کامل تقوی نژاد
عدد آقا نمادین است نه ۱۰۰ نفر بامحاسبه کامل مطرح شده ونه۱۰۰۰ نفر
البته مهم تربیت نیرو ومدیر درابعادقابل توجه است وتلاش جدی دراین راه
پاسخ اینجانب
با سلام
رهبری در موارد نمادین معمولاً بدون عدد صحبت میکنند:
«مدیر تراز انقلاب»، «نیروی تراز انقلاب»، «جوان مؤمن انقلابی».
اما اینبار عدد را مشخص کردند:
۱۰۰ مدیر.
در ادبیات حکمرانی این تفاوت، معنا دارد:
وقتی «محدوده» مشخص میشود، یعنی سیاستگذار قصد دارد تأکید بر تمرکز و کیفیت باشد.
مضافاً به این که تربیت هر «یک نفر» در این ۱۰۰ نفر، انرژی عظیم از نظام اداری میگیرد
پروژهای که ما با آقای ظریف و آقای محلوجی پایه گذاشتیم، یک طرح اداریِ معمول نبود؛
بلکه یک سرمایهگذاری سنگین ساختار حاکمیتی بود.
در این مدل،
افزودن حتی یک نفر به این ۱۰۰ نفر، مثل وصلکردن یک سرور جدید به شاهراه برق کشور است:
نیازمند دادهکاوی عمیق است
غربال تخصصی چندمرحلهای دارد
ارزیابی شخصیت، تحلیل رفتاری، و سنجش توان حکمرانی میخواهد
هزینه انسانی و سازمانی بسیار بالا دارد
و مهمتر از همه، ظرفیت راهبری و مربیگری محدود میطلبد
این نظام برای ۱۰۰ نفر طراحی شده بود، نه برای انبوهسازی ۱۰۰۰ نفره.
۲. مثال دقیق و بسیار مهم: «هوش مصنوعی ۲۵ درصد برق آمریکا را میبلعد»
در حوزه فناوری میگویند:
«هوش مصنوعی در آینده نزدیک ۲۵ درصد برق ایالات متحده را مصرف خواهد کرد.»
این جمله یعنی چیزهای هوشمند انرژی زیاد میخواهند.
مدلهای هوشمند، تودهوار نیستند؛
غولهای انرژیاند.
مدیران هوشمند هم دقیقاً همیناند.
یک مدیر واقعاً در تراز انقلاب،
نه یک کارمند تکراری است،
نه محصول آزمون عمومی.
برای خلق چنین مدیرانی، نظام اداری باید حجم عظیمی از انرژی، زمان، تمرکز و ظرفیت راهبری را روی «هر فرد» هزینه کند.
۳. ظرفیت تربیت مدیر محدود است؛ مثل ظرفیت مربیگری در آکادمیهای نخبهپروری
مگر آکادمی بارسلونا چند بازیکن نخبه همزمان تربیت میکند؟
مگر ناسا هر سال چند فضانورد میسازد؟
مگر Harvard Kennedy School چند «رهبر سطح بالا» در یک دوره بیرون میدهد؟
همه اینها یک اصل طلایی دارند:
«تربیت نخبه ظرفیتپذیر است، نه کمیتپذیر.»
زیرا هر فرد نخبه:
مربی اختصاصی میخواهد
مأموریتهای میدانی میخواهد
فضای تجربه واقعی میخواهد
طراحی رشد فردی میخواهد
شبکهسازی کیفیتمحور میخواهد
وقتی این ظرفیت محدود است،
افزودن ۱۰۰۰ نفر یعنی:
تضعیف کیفیت
فروپاشی سازوکار تربیت
انحراف از فرمان اصلی رهبری
۴. پس چرا عدد ۱۰۰ تبدیل به ۱۰۰۰ شد؟
وقتی یک فرمان کیفی را به سازمانی کاغذباز و آزمونمحور میدهید،
طبیعی است که نتیجهاش بشود:
آزمون
مصاحبه
دوره ۱۸ ماهه
جذب انبوه
تولید کارمند، نه مدیر
یعنی انحراف کامل مأموریت.
سیستمی که برای تصفیهخانه ۱۰۰ نفره طراحی شده بود،
به کارخانه ۱۰۰۰ نفره تبدیل شد.
این یک خطای راهبردی بود، نه توسعه مأموریت.
۵. عدد ۱۰۰ دقیقاً به همین خاطر انتخاب شده بود: ظرفیت تربیت!
رهبر انقلاب عدد ۱۰۰ را برای این انتخاب نکردند که «کم» باشد؛
بلکه برای این انتخاب کردند که قابل مدیریت، قابل تربیت و قابل هدایت باشد.
وقتی تربیت هر فرد، انرژی یک سازمان را میگیرد،
تبدیل ۱۰۰ نفر به ۱۰۰۰ نفر یعنی پاشیدن انرژی، نه خلق ظرفیت ملی.