گروه اجتماعی: شهر اهواز شاهد یکی از تلخترین رخدادهای سالهای اخیر خود بود؛ حادثهای که در آن جوانی به نام احمد بالدی در اعتراض به اقدام ماموران شهرداری برای تخلیه رستوران خانوادگیاش، خود را به آتش کشید و شعلههای آن، وجدان جامعه را سوزاند. این رویداد دلخراش، فراتر از یک اتفاق، روایتی از استیصال، بیتدبیری و نتیجه برخوردهای قهری با معیشت مردم است.
به گزارش بولتن نیوز، داستان از رستورانی کوچک در پارک زیتون اهواز آغاز میشود که بیش از بیست سال منبع درآمد و تنها ممر معاش خانواده بالدی بود. به گفته نزدیکان این خانواده، پس از پایان قرارداد اجاره، شهرداری در ابتدا به آنها قول تمدید قرارداد را داده بود. این خانواده با اتکا به همین وعده، تمام سرمایه خود را برای بازسازی و نوسازی رستوران هزینه کردند. اما ناگهان، ورق برگشت و به آنها اعلام شد که قراردادشان تمدید نخواهد شد و باید محل کسب خود را تخلیه کنند.
تلاشهای خانواده برای مذاکره بینتیجه ماند و شهرداری با دریافت حکم قضایی، برای اجرای تخلیه اقدام کرد.
در روز حادثه، ماموران اجراییات شهرداری برای پلمب و تخلیه رستوران در محل حاضر شدند. احمد بالدی، جوان این خانواده که آینده خود و خانوادهاش را در آستانه نابودی میدید، در اوج ناامیدی و فشار روانی، تهدید به خودسوزی کرد. بر اساس روایتهای تکاندهنده شاهدان عینی، این تهدید نه تنها جدی گرفته نشد، بلکه بنا بر ادعاها، یکی از ماموران با تمسخر به او فندک تعارف کرد و گفت: «اگر میخواهی، خودت را آتش بزن!»
همین جرقه کلامی کافی بود تا احمد در اقدامی هولناک، خود را به آتش بکشد.
آنچه این تراژدی را عمیقتر و دردناکتر میکند، وقایع پس از خودسوزی است. در حالی که بدن نیمهجان احمد با کمک کپسول آتشنشانی خاموش شده بود و او از شدت سوختگی به خود میپیچید، ماموران شهرداری بیتوجه به وضعیت بحرانی او، به تخلیه اموال و اثاثیه رستوران ادامه دادند.
تصاویر منتشر شده از این حادثه نشان میدهد که در اقدامی باورنکردنی، مادر و خواهر احمد نیز که در حال شیون و اعتراض بودند، توسط ماموران به زور و کشانکشان سوار وانت شهرداری شده و بازداشت میشوند. در این میان، احمد سوخته و مجروح، به جای انتقال فوری به بیمارستان، تلاش میکند خود را از دست ماموران رها کرده تا به کمک مادرش بشتابد؛ صحنهای که اوج استیصال و فروپاشی یک خانواده را در برابر یک برخورد غیرانسانی به تصویر میکشد.
این حادثه تلخ، پرسشهای جدی را درباره حدود اختیارات ماموران شهرداری، لزوم نظارت بر عملکرد آنها و ضرورت اتخاذ رویکردهای انسانی و اجتماعی در مواجهه با مسائل معیشتی شهروندان مطرح میکند. اکنون احمد بالدی با سوختگی شدید در بیمارستان بستری است و خانوادهاش علاوه بر از دست دادن تنها منبع درآمدشان، با زخمی عمیق بر روح و روان خود مواجهاند؛ زخمی که شاید هرگز التیام نیابد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
شهر اهواز، کلانشهر ایران، ادبار از سر و رویش بواسطه این شهردار می بارد!
حد یَقف قلدری بلدیه های فاسد کجاست؟
والله العظیم خیلی گنده های این مملکت
بهرمند شده اند از خدمات مفت بلدیه ها
حتی و حتی برخی شیوخ؟
که این یک ناجوانمردی است
از بودجه عمومی و دزدی است
وا اسف؟ ذیل این خدمات مُفتکی
هماره خواسته اند مؤید به تأییدات بشوند
و خودشان را بکشند بالا و حتی که بالاترها
بازهم وا اَسف؟ واویلا رسیدن به پاستورها
به تبع هم، حذف همهیِ اسناد پول پاشی ها
کجائید اِی شهیدان خدایی؟
برای شما می خوانند لالائی
گرفتن قبضه قدرت در دست
بعد، خرج اَتینا در هرجا که لازم هست
همانا مصادر قدرت،
که کاش داشتندی مشاعر و فهم سیاسی
فقط و فقط هم با تکرار مکرر واژه ناترازی
نوحکمرانی و نو اصولگرایی و قس علیهذا
آخرالامر هم، هولدینگ های فاسد بَدبو
مگر چقدر قدرت مزّه دارد؟
که برای نشستن بَر صدر و ریاست
کفِ پیاده روی مکان متعلق به آن؟
شبانه ایزوگام و سنگفرش بشود؟
«حَنای اضافه، مالیدن به ماتحت»
چی فکر می کردیم و چی شد؟