گروه بین الملل: در سالهای اخیر، جایزه صلح نوبل به طور فزایندهای به جای اینکه نماد راستین تلاش برای کاهش درگیریها و ترویج برادری ملتها باشد، به کانون بحثها و انتقادات شدید تبدیل شده است. دیدگاهی که در متن شما مطرح شده ("اصولا این جایزه بنام صلح ولی در واقع به افراد جنگ طلب و همراه آمریکا داده میشود")، بازتابدهنده همین نگاه انتقادی و بدبینی فزاینده به ماهیت سیاسی این جایزه است.
به گزارش بولتن نیوز، آخرین نمونهای که این اتهامات را قوت بخشیده، انتخاب ماریا کورینا ماچادو، سیاستمدار اپوزیسیون ونزوئلا، به عنوان برنده صلح نوبل در سال ۲۰۲۵ است. ماچادو نه تنها یک چهره جنجالی در کشور خود است، بلکه اظهارات و مواضع او به شدت با روح صلحطلبی در تضاد به نظر میرسد:
تقدیم جایزه به حامیان جنگ: ماچادو بلافاصله پس از دریافت این جایزه، آن را به دونالد ترامپ و مردم آمریکا تقدیم کرد؛ ترامپی که منتقدان او را به ترویج سیاستهای جنگطلبانه و اعمال فشار حداکثری بر کشورهای مخالف متهم میکنند. او همچنین علناً از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و سیاستهای آن رژیم حمایت کرده است.
دعوت به مداخله نظامی: بحثبرانگیزتر، تقاضای صریح ماچادو برای حمله نظامی از سوی آمریکا به ونزوئلا با هدف برکناری رئیسجمهور کنونی نیکلاس مادورو است. درخواستی که عملاً به معنای دعوت به جنگ و تجاوز نظامی به خاک کشور خود است. او همچنین خواستار تشدید تحریمها علیه ونزوئلا شده است.
تاریخچه تکرار پارادوکس
انتخاب ماچادو، یک بار دیگر این پرسش اساسی را مطرح میکند که آیا کمیته نوبل، صرفاً بر اساس اصول بشردوستانه و صلحطلبانه تصمیم میگیرد یا تحت تأثیر بازیهای ژئوپلیتیک و منافع قدرتهای بزرگ است؟
هنری کیسینجر: وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی آمریکا، در سال ۱۹۷۳ به خاطر مذاکره برای پایان جنگ ویتنام برنده نوبل شد، در حالی که بسیاری او را به دلیل هدایت عملیات بمبارانهای شدید و پنهانی در کامبوج و لائوس و همچنین دخالت در کودتاها، به جنایت جنگی متهم میکردند.
باراک اوباما: رئیسجمهور آمریکا، در سال ۲۰۰۹ و تنها پس از چند ماه از آغاز دوران ریاست جمهوری خود و بدون دستاورد صلحآمیز مشخص، این جایزه را دریافت کرد. او بعدها فرماندهی عملیات نظامی در لیبی را بر عهده گرفت و بر گسترش حملات پهپادی در مناطقی مانند پاکستان و یمن نظارت داشت.
اسحاق رابین، شیمون پرز و یاسر عرفات: اهدای جایزه به این سه نفر در سال ۱۹۹۴ پس از پیمان اسلو، در حالی که رابین و پرز کارنامه سیاهی در جنگ و خونریزی داشتند، نیز با اعتراضات گستردهای روبرو شد.
نتیجهگیری: صلح نوبل، پاداشی برای همسویی؟
با توجه به این شواهد تاریخی و انتخابهای اخیر، به نظر میرسد که جایزه صلح نوبل از هدف اولیه خود که "بیشترین گام را در جهت کاهش و انحلال جنگها و ترویج صلح" برداشته باشد، فاصله گرفته است. این جایزه، گاه به ابزاری برای مشروعیتبخشی به چهرههای سیاسی مخالف دولتهای غیر همسو با غرب و بهویژه آمریکا تبدیل شده و به جای پاداش به صلح، پاداش به همسویی با سیاستهای واشنگتن را میدهد؛ حتی اگر این همسویی با دعوت مستقیم به جنگ و تحریم همراه باشد. این روند، اعتبار جهانی جایزه صلح نوبل را بیش از پیش مخدوش کرده و آن را به یک ابزار سیاسی در دست قدرتهای بزرگ تبدیل میکند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com