گروه سیاسی: در روزهای اخیر، همزمان با موج گسترده شایعات در فضای مجازی و شبکههای مرتبط با جریانهای سیاسی داخلی پیرامون احتمال استعفا یا حذف مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، یک خط تحلیلی قوی در حال شکلگیری است: این زمزمهها، بیش از آنکه حاصل یک تحول واقعی باشند، نتیجه یک جنگ روانی سازمانیافته با هدف تضعیف روحیه مردم و دولت هستند. هدف، ایجاد ناامیدی و شکاف داخلی در برابر قدرت اقتصادی رو به رشد و استراتژیک کشور است.
۱. سناریوی تضعیف: از وعدههای بر زمین مانده تا شایعه میلیونی
به گزارش بولتن نیوز، اگرچه موج شایعهسازی پیرامون سرنوشت رئیسجمهور از دل مطالبهگری عمومی بابت وعدههای عملنشده (مانند رفع تحریمها، کاهش تورم یا رفع فیلترینگ) نشأت گرفته است، اما گسترش میلیونی یک ویدیوی قدیمی یا تحلیلهای پررنگ درباره «استعفا میدهید یا توضیح؟»، به سرعت توسط جریانات خارجی تبدیل به ابزار فشار شده است.
تحلیلگران معتقدند این یک خبر فوری فوری فوری ساختگی است. هدف از این پروپاگاندا، نه صرفاً نقد عملکرد دولت، بلکه تزریق حس ناامیدی مطلق در جامعه است تا توان مقاومت ملی در برابر فشارهای خارجی تحلیل رود. این تاکتیک، که همزمان با بحثهای بینالمللی مانند نمایش «مکانیزم ماشه» اروپاییها کلید خورده، عملاً یک پرده از نمایش بزرگتر است که میخواهد با روح و روان ملت ایران بازی کند.
این در حالی است که تاریخ ۴۴ ساله تحریم و انزوای ایران نشان میدهد که این کشور توانسته است از این اهرمهای فشار، که هدفشان فروش نرفتن نفت ایران بوده، جان سالم به در برد و حتی در ابعاد اقتصادی به پشتوانههایی قوی دست یابد.
۲. سنگر اقتصادی ایران: ذخایر طلا و تضمین چین
در مقابل این جنگ روانی که سعی در بزرگنمایی ضعفها و ساختن شایعه حذف یا استعفای رئیسجمهور دارد، حقایق مهمی در عرصه اقتصاد بینالمللی وجود دارد که پایداری ایران را تضمین میکند و تلاشهای غرب برای انزوای کامل را خنثی میسازد. این پشتوانهها نشان میدهند که تحریمها و فشارهای غرب نمیتوانند به سادگی به اهداف خود برسند:
الف) پشتوانه طلایی ۱۱ میلیارد دلاری
ایران با هوشمندی اقتصادی، حدود ۶.۷ تُن طلا را در قیمت تقریبی ۲۲۰۰ دلار برای هر اونس خریداری کرده است. با توجه به افزایش قیمت جهانی طلا، که اکنون به حدود ۳۷۵۰ دلار برای هر اونس رسیده، ذخیره طلای ایران اکنون ارزشی معادل ۱۱ میلیارد دلار دارد. این ذخیره عظیم یک سپر دفاعی قوی در برابر تلاطمات ارزی و مالی جهانی محسوب میشود و قدرت چانهزنی کشور را در شرایط تحریم افزایش میدهد.
ب) اهرم استراتژیک نفت و چین
ایران روزانه ۲ میلیون بشکه نفت به چین میفروشد و این معامله، یک رابطه استراتژیک دوطرفه ایجاد کرده است که به راحتی قابل قطع شدن نیست. در صورت اعمال تحریمهای ثانویه و تلاش برای قطع این جریان، تبعات آن بر چین بسیار سنگین خواهد بود:
افزایش قیمت کالاها: قیمت تمامشده کالاهای چینی در بازارهای جهانی (که مزیت رقابتی آنها است) تا ۳۵٪ افزایش مییابد. این افزایش ناشی از افزایش ۱۵٪ قیمت نفت در بازار جهانی و محروم شدن از تخفیف ۲۰٪ ایران خواهد بود.
خسارت به پکن: چین هرگز چنین خسارت بزرگی را به مزیت رقابتی خود تحمیل نخواهد کرد. این وابستگی متقابل، تضمین میکند که ایران میتواند به راحتی این تحریمها را پشت سر بگذارد.
نتیجه گیری:
در شرایطی که جنگ روانی از طریق دامن زدن به شایعات سیاسی داخلی در تلاش است تا با استفاده از اهرمهایی نظیر «مکانیزم ماشه» و بزرگنمایی عدم تحقق برخی وعدهها، فشار ساختگی را تشدید کند، ضروری است که مردم ایران هوشیار باشند.
این جوسازیهای کاذب، که هدفشان صرفاً تضعیف روانی است، در مقابل پشتوانههای مستحکم اقتصادی کشور (مانند ۱۱ میلیارد دلار ذخیره طلا و قراردادهای نفتی با چین) تأثیر چندانی در بلندمدت نخواهند داشت. دولت و ملت میتوانند با افزایش شفافیت در مورد موانع داخلی و عدم اعتنا به شایعهپراکنیهای خارجی، این حربه را خنثی کنند و اجازه ندهند تا بحران شایعه استعفا به یک بحران واقعی ملی تبدیل شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com