گروه بین الملل- سجادی پناه. 1.جنگ دیپلماسی چیست؟جنگ دیپلماسی، نبردی است که در آن کلمات جای گلوله را میگیرند، قطعنامهها جای توپ و تانک را، و روایتها جای خطوط دفاعی را. در این میدان، هر حرکت، هر واژه و هر سکوت، هزینه و مشروعیت میسازد یا ویران میکند. هدف آن، نه فتح خاک، بلکه محاصره سیاسی، اقتصادی و روانی حریف و تحمیل فشار از طریق اجماع و روایت جهانی است.
۲. چارچوب تحولات اخیر
ماهیت نبرد
به گزارش بولتن نیوز بازگشت تحریمها پس از رد پیشنویس روسیه و چین، نشان داد که دیپلماسی ایران وارد مرحلهای حساس و فرسایشی شده است. تهران اکنون در موضع دفاعی است و غرب با ابزار حقوقی و ائتلافسازی، تحریمها را بازگردانده است؛ این نبرد، حقوقی، رسانهای، اقتصادی و روانی است و هر جبههای، میدان رقابت جداگانهای برای اجماعسازی و روایتسازی شده است.
ابزارهای طرفها
غرب: قطعنامه ۲۲۳۱، تحریمهای چندجانبه، برجستهسازی تهدید امنیتی ایران و همراهی متحدان منطقهای.
ایران: تهدید به توقف همکاریهای فنی با آژانس، فراخوان سفرا، اتهامزنی به اروپا، بسیج افکار عمومی داخلی و منطقهای.
روسیه و چین: روایتسازی علیه غرب و تلاش برای کاهش مشروعیت اقدامات تحریمی.
شیوههای عملیات
غرب با فشار حقوقی-سیاسی و همزمان نمایش آمادگی برای گفتوگو، تلاش میکند هزینه مقاومت ایران را بالا ببرد.
ایران با نمایش قاطعیت و تهدید متقابل، استفاده از اهرمهای اقتصادی و مدیریت روایتها، تلاش میکند زمین بازی را به سود خود تغییر دهد.
روسیه و چین با متهمسازی غرب و هشدار نسبت به پیامدهای منطقهای، نقش «ناقد راهبردی» را بازی میکنند؛ صدای اعتراض، اما بدون ابزار اجرایی مستقیم.
ویژگیها و پیامدها
این جنگ نامتقارن، ترکیبی و فرسایشی است؛ هیچ پیروزی فوری رخ نخواهد داد. کوتاهمدت، فشار اقتصادی و روانی ایران را میفشارد؛ میانمدت، مسیر مذاکرات هستهای را دشوارتر میکند؛ و بلندمدت، دیپلماسی را به میدان اصلی تقابل تبدیل میکند، جایی که روایت و مشروعیت، سنگینتر از تانک و توپ خواهند بود.
۳. مکانیزم برتری ایران
ایران برتری خود را در این میدان از ترکیب بازدارندگی نامتقارن و روایتمحوری به دست میآورد: استفاده همزمان از اهرمهای اقتصادی و منطقهای، اتکا به شرکای جایگزین، و بسیج افکار عمومی داخلی و منطقهای، میتواند فشار سیاسی و اقتصادی تحریمها را افزایش دهد و در عین حال، اعتبار و مشروعیت دشمن را در افکار جهانی تضعیف کند.
۴. سناریوی فصل هفتم و رفع نگرانی عمومی
در این روزها، برخی نگرانند که آمریکا و سه کشور اروپایی ایران را به زیر فصل هفتم شورای امنیت بکشانند؛ عبارتی که در ذهن افکار عمومی یادآور جنگ و بمباران است. اما باید واقعیت را روشن گفت: فصل هفتم منشور سازمان ملل (مواد ۳۹ تا ۵۱) به شورای امنیت اختیار میدهد که در برابر تهدیدات صلح جهانی اقدام کند، و تنها زمانی که عبارت «تمام اقدامات لازم» در قطعنامه بیاید، مجوز استفاده از زور نظامی صادر میشود.
تا امروز، تمام قطعنامههای ایران – از ۱۶۹۶ تا ۱۹۲۹ – ذیل فصل هفتم صادر شدهاند، اما هیچیک چراغ سبز حمله نظامی نبودهاند؛ بلکه صرفاً ابزار فشار سیاسی، اقتصادی و روانی بودهاند. بنابراین حتی اگر دوباره چنین مسیری طی شود، معنایش جنگ مستقیم نیست؛ بلکه همان ادامه جنگ دیپلماسی است، با شدت بیشتر در زمین حقوقی و اقتصادی، نه در میدان نظامی.
این یعنی مردم باید بدانند که تهدید فصل هفتم بیش از آنکه آژیر جنگ باشد، سلاح روانی برای ترساندن و فشار آوردن است. و درست در همین نقطه است که هوش دیپلماسی و انسجام ملی میتواند آن سلاح را بیاثر کند.
۵. توصیههای راهبردی عملیاتی
اهرمهای اقتصادی و منطقهای: مدیریت صادرات انرژی و مسیرهای ترانزیتی برای افزایش هزینه فشارها.
انسجام داخلی و دیپلماسی عمومی: بسیج رسانهها و افکار عمومی برای تضعیف روایت دشمن و تقویت مشروعیت داخلی.
ابزار حقوقی و فنی هوشمندانه: پیچاندن زمان در مذاکرات فنی با آژانس و ارائه جایگزینهای فنی برای کاهش فشار تحریمها.
تقویت روابط استراتژیک جایگزین: همکاری با روسیه، چین و بازیگران منطقهای برای کاهش انزوای بینالمللی و ایجاد اهرم فشار متقابل.
مدیریت روایت و ائتلافسازی منطقهای: ادامه دیپلماسی فعال با بازیگران منطقهای و سازمانهای بینالمللی برای جلوگیری از انحصار روایت غرب.
بنابراین جنگ دیپلماسی صحنهای است که در آن ترس و امید با هم معامله میشوند. دشمن تلاش میکند نام فصل هفتم را به جای گلوله به قلبها شلیک کند. اما اگر ایران با انسجام داخلی، روایت هوشمند و بازدارندگی نامتقارن پیش رود، میتواند همان گلوله را به سلاحی برگرداند که تنها به سنگینی روی شانههای دشمن مینشیند
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com