گروه بین الملل: دلیل دوم سه کشور اروپایی (E3) برای فعالسازی مکانیسم ماشه، نه فقط حجم کل ذخایر، بلکه سطح غنیسازی اورانیوم بود. بر اساس اطلاعات موجود، اروپاییها به تولید چند صد کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد توسط ایران اشاره کردند. این موضوع یک خط قرمز فنی و سیاسی را زیر پا گذاشت و هسته اصلی استدلال آنها برای «نقض فاحش» برجام شد.
به گزارش بولتن نیوزاین مقاله، تقابل استدلالها بر سر این آستانه حساس (غنیسازی ۶۰ درصد) و پاسخ دفاعی ایران بر اساس مکانیسمهای جبرانی خود توافق را تحلیل میکند.
۱. اتهام اروپا: عبور از آستانه، کاهش زمان گریز
برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) ایران را متعهد میکرد که سطح غنیسازی اورانیوم خود را به حداکثر ۳.۶۷ درصد محدود کند. این سقف، یک تضمین کلیدی برای طولانی کردن «زمان گریز هستهای» (زمانی که ایران برای تولید مواد کافی برای یک سلاح هستهای نیاز دارد) بود.
خط قرمز فنی: افزایش غنیسازی به ۶۰ درصد، از نظر فنی یک گام بزرگ و نگرانکننده است، زیرا فاصله بسیار کمتری با سطح ۹۰ درصدی مورد نیاز برای سلاح هستهای دارد.
استدلال حقوقی و امنیتی اروپا
برای پاریس، برلین و لندن، عبور ایران از سقف ۳.۶۷ درصد و رسیدن به ۶۰ درصد، به معنای تضعیف شدید هدف اصلی برجام است. استدلال آنها این است که این اقدام:
اعتماد را از بین میبرد: حسن نیت ایران در برنامه صلحآمیز را زیر سؤال میبرد.
زمان گریز را کاهش میدهد: امنیت منطقهای و بینالمللی را به خطر میاندازد، زیرا ایران میتواند در مدت زمان کوتاهی به مواد لازم برای ساخت سلاح نزدیک شود.
از دیدگاه اروپا، این اقدام غیرقابل تحمل است و فعالسازی مکانیسم ماشه تنها راه جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک کشور در آستانه هستهای است.
۲. پاسخ ایران و حمایت چین/روسیه: دفاع از «بند ۲۶» و «بند ۳۶»
ایران، با حمایت قاطع چین و روسیه، این افزایش غنیسازی را نقض غیرقانونی برجام نمیداند، بلکه آن را یک پاسخ قانونی و پیشبینیشده در چارچوب خود توافق (به ویژه بندهای ۲۶ و ۳۶) تلقی میکند.
بازگشت به نقطه آغاز: نقض اولیه آمریکا
استدلال محوری ایران و متحدانش بر این پایه استوار است:
نقض اولیه آمریکا: خروج آمریکا در سال ۲۰۱۸ و اعمال مجدد تحریمهای فلجکننده، نقض فاحش بند ۲۶ برجام بود که میگوید «ایالات متحده از تحمیل تحریمهای جدید مرتبط با هستهای... خودداری خواهد کرد».
بند ۳۶ به عنوان راهحل: وقتی این نقض اولیه رخ داد و اروپا نتوانست آن را جبران کند، بند ۳۶ به ایران این حق را داد که به صورت متناسب، تعهدات خود را کاهش دهد.
غنیسازی ۶۰ درصد: اهرم دیپلماتیک یا بازدارندگی؟
از دیدگاه تهران، افزایش غنیسازی به ۶۰ درصد نه به معنای تلاش برای ساخت سلاح، بلکه ابزاری برای:
اعمال فشار متقابل: نشان دادن این مسئله به طرفهای اروپایی که «اجرای ناقص برجام» (یعنی گرفتن تعهدات هستهای بدون دادن منافع اقتصادی) قابل ادامه نیست.
واکنش به تهدیدات: ایران این اقدام را پاسخی ضروری به حملات و خرابکاریهای ادعایی (همانطور که متن به «حملات اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هستهای ایران در ماه ژوئن» اشاره میکند) و فشارهای سیاسی میداند.
چین و روسیه نیز با تکرار این موضع، تأکید میکنند که بحران هستهای کنونی توسط کسانی آغاز شد که اول از همه برجام را نقض کردند. به زعم آنها، اروپا به جای پاسخ به ریشه مشکل، به سراغ معلول (یعنی واکنش ایران) رفته و از یک سازوکار حیاتی برای احیای تحریمها سوء استفاده کرده است.
۳. پیامد نهایی: خشم در برابر حق
در نهایت، در این منازعه، غنیسازی ۶۰ درصدی ایران از یک اقدام فنی به نمادی از «حق حاکمیت ملی برای پاسخگویی به نقض پیمان» تبدیل شد، در حالی که از دیدگاه اروپا نماد «یک تهدید امنیتی بینالمللی» بود.
با شکست قطعنامه چین و روسیه در شورای امنیت، استدلال اروپاییها برای ممانعت از یک تهدید فزاینده پیروز شد و غنیسازی بالا، تبدیل به میخ آخر بر تابوت لغو تحریمها شد؛ با بازگشت تحریمهای سازمان ملل، فضای دیپلماتیک بهشدت محدودتر خواهد شد، مگر آنکه مذاکرات در دوره پساماشه بتواند مسیری جدید برای کاهش تنش بر سر این سطح حساس غنیسازی بیابد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com