گروه بین الملل: در سالهای پرتلاطم پس از خروج آمریکا از برجام، حسن روحانی، رئیسجمهور سابق ایران، بارها از "پیروزیهای سهگانه" ایران در برابر تلاشهای ایالات متحده برای تمدید تحریمها در سازمان ملل سخن گفته است. او این رویدادها را به عنوان دستاوردهای دیپلماتیک دولت خود توصیف کرده و تأکید کرده که این شکستها برای آمریکا "بیسابقه" بودهاند. اما آیا این ادعاها واقعاً نشاندهنده یک پیروزی قاطع برای ایران هستند، یا بخشی از یک بازی روانی و سیاسی که در نهایت نتوانسته فشارهای اقتصادی را کاهش دهد؟ با نگاهی عمیقتر به وقایع سال ۱۳۹۹ شمسی (۲۰۲۰ میلادی)، و با تمرکز بر تحلیلهای منتقدانی مانند مشاوران سابق مقامات ایرانی، میتوان لایههای پنهان این ماجرا را بررسی کرد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از تسنیم، روحانی در مصاحبهها و سخنرانیهای متعدد پس از پایان دوره ریاستجمهوریاش، به سه تلاش ناکام آمریکا در سازمان ملل اشاره کرده است: دو مورد در شورای امنیت و یکی در مجمع عمومی. او این شکستها را نتیجه دیپلماسی هوشمندانه دولت خود و چارچوب برجام میداند. برای مثال، در یکی از جلسات با مشاورانش، روحانی گفته بود که آمریکا سه بار تلاش کرده تا تحریمهای جدید یا تمدید تحریمهای قبلی را از طریق سازمان ملل پیش ببرد، اما هر بار با شکست روبرو شده. این روایت، که اغلب با لحنی پیروزمندانه بیان میشود، بخشی از دفاع روحانی از عملکرد دولتش در برابر سیاست "فشار حداکثری" دونالد ترامپ است. اما منتقدان، از جمله کسانی که در حلقههای سیاسی نزدیک به محسن رضایی فعالیت میکنند، این ادعاها را زیر سؤال میبرند و میگویند که این "پیروزیها" بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند تا تأثیر واقعی.
برای درک بهتر، باید به عقب برگردیم. برجام، توافقی که در سال ۱۳۹۴ (۲۰۱۵) بین ایران و گروه ۱+۵ امضا شد، شامل مکانیسمهایی برای تعلیق تدریجی تحریمها بود. یکی از این موارد، تعلیق تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل پس از پنج سال بود، که دقیقاً در اکتبر ۲۰۲۰ (مهر ۱۳۹۹) منقضی شد. آمریکا، که در سال ۲۰۱۸ تحت رهبری ترامپ از برجام خارج شده بود، تلاش کرد تا این تعلیق را متوقف کند. اولین تلاش جدی در اوت ۲۰۲۰ بود، زمانی که ایالات متحده قطعنامهای برای تمدید نامحدود تحریمهای تسلیحاتی ایران به شورای امنیت ارائه داد. نتیجه؟ یک شکست مفتضحانه: تنها آمریکا و جمهوری دومینیکن به آن رأی مثبت دادند، در حالی که ۱۳ عضو دیگر مخالف یا ممتنع بودند. این رویداد، که روحانی آن را یکی از "شکستهای سهگانه" مینامد، نشاندهنده انزوای آمریکا در عرصه بینالمللی بود.
اما منتقدان میپرسند: آیا این واقعاً یک پیروزی برای ایران بود، یا صرفاً نتیجه طبیعی خروج آمریکا از برجام؟ یکی از تحلیلگران نزدیک به محافل اصولگرا، در توضیحی مفصل، تأکید میکند که آمریکا پس از خروج در سال ۲۰۱۸، دیگر جایگاه حقوقی برای استناد به مکانیسمهای برجام نداشت. مکانیسم "ماشه" یا اسنپبک، که قرار بود تحریمهای سازمان ملل را در صورت نقض برجام احیا کند، تنها برای اعضای باقیمانده در توافق – یعنی سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه، آلمان) و اتحادیه اروپا – قابل استفاده بود. آمریکا، با خروج رسمی، نمیتوانست به این مکانیسم استناد کند. بنابراین، تلاشهای ترامپ بیشتر شبیه به یک "بیقانونی" سیاسی بود تا یک تهدید حقوقی جدی. این تحلیلگر میگوید: "آمریکا وقتی به دنبال فشار حداکثری بود، این بیقانونی را مثل بقیه کارها انجام داد، اما اروپاییها که دنبال اهداف خود بودند، به همراه چین و روسیه، دیگر قبول نمیکردند که آمریکا اینهمه به ایران ظلم روا دارد."
دومین تلاش آمریکا در سپتامبر ۲۰۲۰ بود، زمانی که مایک پمپئو، وزیر خارجه وقت، ادعا کرد که اسنپبک را فعال کرده و تحریمهای سازمان ملل باید احیا شوند. شورای امنیت، اما، این ادعا را رد کرد. رئیس شورای امنیت در آن زمان اعلام کرد که آمریکا دیگر شرکتکننده در برجام نیست و نمیتواند مکانیسم ماشه را فعال کند. چین، روسیه و حتی اروپاییها با این موضع همسو بودند. روحانی این را دومین شکست میداند و آن را "روز پیروزی" برای ایران توصیف کرده است. اما دوباره، منتقدان میگویند که این شکست نه نتیجه دیپلماسی فعال روحانی، بلکه نتیجه طبیعی ساختار برجام بود. اگر آمریکا جایگاه حقوقی نداشت، چرا تیم روحانی "یقه این کشور را قانونا نگرفت" و بیشتر بر جو روانی تمرکز نکرد؟ این سؤال، که در توضیحات مشاوران سابق مطرح شده، نشاندهنده یک نقص احتمالی در رویکرد دولت روحانی است: تمرکز بر جشن پیروزی به جای پیگیری حقوقی بیشتر برای جلوگیری از فشارهای یکجانبه آمریکا.
سومین مورد، که روحانی به مجمع عمومی سازمان ملل نسبت میدهد، کمی مبهمتر است. مجمع عمومی معمولاً مستقیماً تحریم اعمال نمیکند، اما ممکن است روحانی به حمایت کلی کشورها یا رد ادعاهای آمریکا در جلسات عمومی اشاره کند. منتقدان این بخش را ضعیفترین قسمت ادعای روحانی میدانند و میگویند که "سهگانه" بیشتر یک روایت سیاسی است تا واقعیت دقیق. در واقع، توضیحات ارائهشده تأکید میکند که قطعنامههای زیادی ماهانه به شورای امنیت ارسال میشود – از جمله پیشنهادهای اسرائیل برای تحریم ایران – اما بیشترشان به بایگانی سپرده میشوند چون "هیچ وقع قانونی ندارند." تلاش آمریکا هم در این دسته قرار میگیرد: یک بازی روانی که تنها دومینیکن، "کشوری بیهویت" به تعبیر منتقدان، به آن پاسخ مثبت داد.
این رویدادها را نمیتوان جدا از زمینه بزرگتر دید. سیاست فشار حداکثری ترامپ، که شامل تحریمهای یکجانبه آمریکا بود، اقتصاد ایران را به شدت تحت تأثیر قرار داد. تورم، کاهش ارزش ریال و مشکلات ارزی، همه بخشی از این فشار بودند. روحانی ادعا میکند که جلوگیری از تحریمهای سازمان ملل، جلوی بدتر شدن اوضاع را گرفت، اما منتقدان میگویند که این "پیروزیها" تأثیر محدودی داشتند. آمریکا توانست تحریمهای خودش را ادامه دهد و حتی شرکتهای اروپایی را از تجارت با ایران بازدارد. علاوه بر این، ترامپ تهدیدهای عجیبی مانند دستور تخلیه تهران صادر کرد – هرچند این بیشتر بخشی از جنگ روانی بود تا یک برنامه عملی. این تهدیدها، که در اوج تنشها پس از ترور قاسم سلیمانی مطرح شدند، نشاندهنده عمق خصومت بودند، اما در نهایت به جایی نرسیدند.
از سوی دیگر، نقش اروپاییها در این ماجرا جالب توجه است. آنها، که ظاهراً متحد آمریکا بودند، در سال ۲۰۲۰ از اسنپبک حمایت نکردند چون میخواستند برجام را حفظ کنند. اما حالا، در سال ۲۰۲۵، همان اروپاییها تهدید به فعال کردن ماشه کردهاند. این تغییر موضع نشاندهنده این است که "پیروزیهای سهگانه" روحانی موقتی بودند و وابسته به شرایط سیاسی. منتقدان روحانی میگویند که تیم برجامی او باید از ابتدا محکمتر عمل میکرد و اجازه نمیداد آمریکا جو روانی ایجاد کند. برای مثال، چرا ایران بلافاصله پس از ادعای اسنپبک، شکایت رسمیتری به سازمان ملل نبرد یا کمپین دیپلماتیک گستردهتری راه نینداخت؟ این نقدها، که از سوی مشاوران مانند علیپور مطرح میشوند، بخشی از بحثهای داخلی ایران هستند که نشاندهنده شکاف بین جناحهای سیاسی است.
در نهایت، داستان "شکستهای سهگانه" آمریکا بیش از آنکه یک پیروزی مطلق باشد، نمادی از پیچیدگیهای دیپلماسی بینالمللی است. روحانی آن را به عنوان میراث دولت خود جشن میگیرد، اما منتقدان آن را بزرگنمایی میدانند. واقعیت این است که برجام، علیرغم ضعفهایش، توانست جلوی برخی فشارها را بگیرد، اما نتوانست تحریمهای آمریکایی را خنثی کند. این ماجرا درسهایی برای سیاست خارجی ایران دارد: تمرکز بر حقوق قانونی، پیگیری مداوم در عرصه بینالمللی، و اجتناب از جشنهای زودرس. در دنیایی که قدرتها مدام تغییر موضع میدهند، پیروزی واقعی نه در شکستهای موقت دشمن، بلکه در پایداری اقتصادی و سیاسی نهفته است. آیا دولتهای بعدی ایران میتوانند از این تجربیات درس بگیرند؟ زمان نشان خواهد داد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com