گروه اجتماعی: یک قرن پس از آنکه بریتانیا و فرانسه در پیمان سور (۱۹۲۰) برای نخستین بار ایده تشکیل یک دولت مستقل برای کردها را مطرح کردند، رویای "کردستان بزرگ" همچنان به عنوان یکی از پیچیدهترین و حساسترین مسائل خاورمیانه باقی مانده است. این رویا که مبتنی بر اتحاد مناطق کردنشین در چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه است، در نگاه اول، تبلور حق تعیین سرنوشت یک قوم بزرگ و ریشهدار به نظر میرسد. اما تحلیلی عمیقتر، بهویژه از منظر ژئوپولیتیک، نشان میدهد که این آرمان تاریخی ممکن است در عمل به یک "نفرین ابدی" برای خود کردها تبدیل شود.
به گزارش بولتن نیوز اولین و بزرگترین چالش برای یک کردستان مستقل، موقعیت جغرافیایی آن است. با نگاهی به نقشه درمییابیم که این کشور فرضی، یک سرزمین کاملاً کوهستانی و محصور در خشکی (Landlocked) خواهد بود. بدون دسترسی حتی به یک کیلومتر ساحل، این کشور برای واردات و صادرات هر کالایی، از گندم و دارو گرفته تا سوخت و قطعات صنعتی، کاملاً به همسایگان خود یعنی ایران، ترکیه، عراق و سوریه وابسته خواهد بود.
این وابستگی مطلق، استقلال سیاسی را بیمعنا کرده و کشور نوپا را به یک "مستعمره اقتصادی" برای همسایگانش تبدیل میکند. هرگونه تنش سیاسی با هر یک از این کشورها میتواند به بسته شدن مرزها و "خفگی ژئوپولیتیک" منجر شود. نمونههای واقعی این معضل در جهان کم نیست؛ افغانستان، کشوری محصور در خشکی که برای بقای اقتصادی خود همواره به ایران و پاکستان وابسته است، مثالی روشن از این آسیبپذیری است.
در برابر این واقعیت تلخ جغرافیایی، یک کردستان مستقل تنها دو راه پیش روی خود خواهد داشت که هر دو به بنبست ختم میشوند:
۱. پذیرش واقعیت و انزوای اقتصادی: سناریوی اول، پذیرش همین جغرافیای محدود و تلاش برای بقا است. نتیجه این انتخاب، قرار گرفتن در یک محاصره دائمی اقتصادی است. در این حالت، دولت کردستان برای تأمین نیازهای اولیه مردم خود ناچار به التماس و دادن امتیازهای پیدرپی به چهار کشوری خواهد بود که خود از شکلگیری آن ناخشنود هستند.
۲. جنگ برای دسترسی به دریا: سناریوی دوم، تلاشی نظامی برای شکستن محاصره و رسیدن به آبهای آزاد است. این مسیر نیز خود به دو شاخه تقسیم میشود: جنگ با ترکیه برای رسیدن به دریای مدیترانه یا دریای سیاه، که به معنای رویارویی مستقیم با دومین ارتش بزرگ ناتو است؛ یا جنگ با ایران برای رسیدن به خلیج فارس، که عملاً به معنای آغاز یک جنگ تمامعیار منطقهای خواهد بود. هر دو گزینه، با توجه به توان نظامی و ساختار سیاسی منطقه، چشماندازی جز شکست و ویرانی نخواهند داشت.
واقعیت انکارناپذیر جهان امروز این است که "جغرافیا" بر "قومیت" برتری دارد. هویت قومی و آرمانهای ملی تا زمانی ارزشمند هستند که در یک بستر جغرافیایی قابلدفاع و پایدار قرار گیرند. کشوری که به آبهای آزاد و مسیرهای تجارت جهانی دسترسی ندارد، در عمل استقلالی ندارد و همواره محکوم به وابستگی و بهرهکشی توسط قدرتهای همسایه خواهد بود.
در نهایت، این پرسش اساسی مطرح است که آیا رویای کردستان بزرگ که توسط قدرتهای غربی پس از جنگ جهانی اول طراحی و سپس به عمد ناکام گذاشته شد، بیش از آنکه یک راه حل باشد، یک تله ژئوپولیتیک نیست؟ تلهای که در آن، ملتی بزرگ به نام استقلال، در حصار کوهستانها و مرزهای همسایگان، برای همیشه زندانی خواهد شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com