گروه سیاسی: در تازهترین پرده از نمایش سیاسی «عاملان وضع موجود»، محمدجواد ظریف و حسن روحانی، معماران اصلی توافقی که قرار بود سایه جنگ و تحریم را از سر کشور بردارد اما در نهایت به فعالسازی «مکانیسم ماشه» و بازگشت تحریمهای فلجکنندهتر منجر شد، بهجای پذیرش مسئولیت و عذرخواهی از ملت، پروژه «فرافکنی» و «سفیدنمایی گذشته» را با جدیت کلید زدهاند. این روزها، همزمان با انتقادات گسترده از عملکرد فاجعهبار دولت تدبیر و امید و سوءاستفاده طرف غربی از برجام، گردانندگان اصلی آن توافق، با طرح ادعاهای تفرقهافکنانه و دادن آدرسهای غلط، تلاش میکنند تا جایگاه «متهم» را با «مدعی» عوض کرده و حافظه تاریخی ملت را به چالش بکشند.
بنبستنمایی برای تطهیر گذشته
به گزارش بولتن نیوز ،محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین که روزگاری لبخندهای دیپلماتیکش تیتر یک رسانهها بود، اخیراً در جمعی سیاسی، بازگشت احتمالی تحریمها را نه به ذات پر از ایراد و حفرههای امنیتی برجام، بلکه به دو عامل دیگر نسبت داده است: حمایت ادعایی ایران از روسیه در جنگ اوکراین و قانون «اقدام راهبردی مجلس». او در اقدامی تأملبرانگیز، تنها راهحل را «مذاکره جامع و مستقیم با آمریکا» معرفی میکند؛ همان نسخهای که یک بار آزموده شد و نتیجهای جز «تقریباً هیچ» برای کشور به ارمغان نیاورد.
این اظهارات، یک تاکتیک نخنما برای «بنبستنمایی» است. ظریف و همفکرانش تلاش میکنند تا وضع موجود را بهگونهای تصویر کنند که گویی کشور در یک تنگنای غیرقابلحل گرفتار شده و تنها کلید رهایی، بازگشت به مسیر شکستخورده قبلی و اعتماد مجدد به طرف بدعهد غربی است. آنها عامدانه چشم بر این واقعیت میبندند که فعالسازی مکانیسم ماشه، میراث مستقیم توافقی است که خودشان آن را امضا کرده و تضمینهای لازم را از طرف مقابل اخذ نکرده بودند. مقصر دانستن مجلس یا سیاستهای کلان نظام در این میان، فراری آشکار از پذیرش مسئولیت تاریخی یک شکست بزرگ دیپلماتیک است.
تناقض بزرگ: از «فرانچسکو» تا ادعای مذاکره جامع
مواضع جدید ظریف زمانی مضحکتر میشود که آن را در کنار اعتراف تکاندهنده اخیرش قرار دهیم. او چندی پیش اذعان کرد که برخی از بندهای کلیدی و حساس برجام، بدون اطلاع و حتی مطالعه او، توسط فردی اروپایی به نام «فرانچسکو» در متن توافق گنجانده شده است! این اعتراف، بهخودیخود یک رسوایی بزرگ برای دستگاه دیپلماسی وقت محسوب میشود و این سؤال اساسی را مطرح میکند: چگونه فردی که به چنین غفلت و بیاطلاعی از جزئیات حیاتی توافقی که خود مسئول آن بوده اعتراف میکند، امروز با اعتمادبهنفس کامل نسخه «مذاکره جامع» با آمریکا را میپیچد؟ آیا قرار است در مذاکرات احتمالی آینده نیز افراد دیگری پشت پرده، منافع ملی را به حراج بگذارند و تیم مذاکرهکننده صرفاً نقش «امضاکننده» را ایفا کند؟
این تناقض آشکار نشان میدهد که هدف اصلی، نه حل مشکلات کشور، بلکه بازگشت به قدرت و احیای یک تفکر سیاسی ورشکسته است؛ تفکری که حیات خود را در گرو مذاکره به هر قیمتی و گره زدن معیشت مردم به لبخند و اخم بیگانگان میبیند.
همصدایی با پروپاگاندای غربی
بخش دیگری از پازل عملیات روانی تیم روحانی-ظریف، همصدا شدن با پروپاگاندای رسانههای غربی و ضدانقلاب است. ظریف در سخنانش با اشاره به «تأثیر منفی شدید» تحریمهای سازمان ملل بر معیشت مردم، عملاً همان خطی را دنبال میکند که دشمنان این ملت سالهاست برای ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت و القای حس ناامیدی به کار گرفتهاند.
هیچکس منکر فشارها و سختیهای ناشی از تحریمهای ظالمانه نیست، اما اشاره به این موضوع از زبان کسی که خود با یک توافق ضعیف و پر از ایراد، مسیر را برای بازگشت و تشدید همین تحریمها هموار کرده، نه از سر دلسوزی، که یک سوءاستفاده سیاسی تلخ است. این سخنان در حقیقت تکمیلکننده پازل فشار حداکثری است؛ فشاری که یک سر آن در واشنگتن و پایتختهای اروپایی و سر دیگر آن توسط عوامل داخلی و غربگرایان در داخل کشور دنبال میشود تا با گروگان گرفتن معیشت مردم، نظام را وادار به پذیرش خواستههای استکباری کنند.
در نهایت، آنچه امروز از اردوگاه سیاسی روحانی و ظریف شاهد هستیم، تلاشی مذبوحانه برای فرار از پاسخگویی و سفید کردن گذشتهای پر از اشتباهات خیانتگونه است. آنها بهجای عذرخواهی از ملتی که هشت سال تمام، وعدههای پوچ برجامی را تحمل کردند و در نهایت با تورم بیسابقه و اقتصادی ویران مواجه شدند، با فرافکنی و طرح سخنان تفرقهافکن، به دنبال تحریک افکار عمومی و ساختن یک چهره «اپوزیسیوننما» از خود هستند.
غافل از آنکه حافظه تاریخی ملت ایران، قویتر از آن است که فریب این بازیهای سیاسی را بخورد و کارنامه خالی و خسارتبار «معماران وضع موجود» را به این سادگیها از یاد ببرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
حالا اگر یک آدم معمولی دیگر این گونه رفتار میکرد هم باهاش اینگونه مماشات میشد ؟!