گروه سیاسی امروز، ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ روزی است که تاریخ ایران با درد و افتخار گره خورده است. دقیقاً ۷۲ سال پیش، در ۱۹ اوت ۱۹۵۳، عملیات آژاکس – کودتایی طراحیشده توسط CIA آمریکا و MI6 بریتانیا – دولت منتخب محمد مصدق را سرنگون کرد. به گزارش بولتن نیوز مصدق، نخستوزیر محبوب ایران، کسی بود که با تکیه بر دانش عمیق حقوقی خود، صنعت نفت ایران را ملی کرد و حق ملت را در برابر غارت شرکتهای خارجی احیا کرد. این کودتا نه تنها یک دولت دموکراتیک را نابود کرد، بلکه نمادی شد از دخالتهای خارجی در امور ایران – دخالتی که امروز در قالب تحریمهای هستهای ادامه دارد. در حالی که ایران زیر بار تحریمهای ظالمانه کمر خم کرده، زمان آن رسیده که به یاد مصدق بیافتیم و بپرسیم: آیا ایران به یک "مصدق جدید" نیاز ندارد تا با استفاده از ظرفیتهای حقوقی کمیسیون مشترک برجام (JCPOA)، حقوق ضایعشده ملت را بازگرداند؟ این مقاله، با نگاهی ژورنالیستی به۷ گذشته و حال، این ضرورت را بررسی میکند.
محمد مصدق، متولد ۱۲۶۱ شمسی، یکی از برجستهترین چهرههای تاریخ معاصر ایران بود. او که دکترای حقوق از دانشگاه نوشاتل سوئیس داشت، زندگیاش را وقف مبارزه با استعمار و دفاع از حقوق ملی کرد. نقطه اوج کارنامه او، ملی کردن صنعت نفت در سال ۱۳۳۰ (۱۹۵۱) بود – اقدامی که صنعت نفت ایران را از چنگال شرکت نفت ایران و انگلیس (بعداً بریتیش پترولیوم) خارج کرد و آن را به مالکیت عمومی درآورد. مصدق، به عنوان رهبر جبهه ملی، با استدلالهای حقوقی قوی در مجامع بینالمللی مانند دادگاه لاهه، نشان داد که قراردادهای استعماری با شرکتهای خارجی، خلاف اصول حقوق بینالملل است. او تأکید کرد که منابع طبیعی یک کشور متعلق به ملت آن است و نمیتواند توسط قدرتهای خارجی غارت شود.
این ملیسازی، که در مارس ۱۹۵۱ توسط مجلس ایران تصویب شد، نه تنها اقتصاد ایران را تقویت کرد، بلکه الهامبخش جنبشهای ضداستعماری در خاورمیانه و جهان سوم شد. مصدق با استفاده از دانش حقوقی، توانست تحریمهای اقتصادی بریتانیا را به چالش بکشد و حتی در سازمان ملل متحد، حمایتهایی جلب کند. اما این پیروزی، خشم قدرتهای غربی را برانگیخت. بریتانیا، که منافع نفتیاش تهدید شده بود، با همکاری آمریکا، توطئهای را برای سرنگونی او آغاز کرد. مصدق نه تنها یک سیاستمدار، بلکه یک حقوقدان استراتژیست بود که نشان داد چگونه میتوان با ابزارهای قانونی، در برابر غولهای استعماری ایستاد.خ
کودتای ۲۸ مرداد، که به عملیات آژاکس معروف است، نقطه تاریکی در تاریخ ایران و روابطش با غرب است. این عملیات، که توسط CIA با بودجه ۱ میلیون دلاری و حمایت MI6 اجرا شد، هدفش سرنگونی مصدق و بازگرداندن محمد رضا شاه پهلوی به قدرت بود. انگیزه اصلی؟ حفاظت از منافع نفتی غرب پس از ملیسازی. مصدق، که به سوسیالیسم متهم شده بود، در واقع تهدیدی برای کنترل غربیها بر نفت ایران به شمار میرفت.
از ۱۵ تا ۱۹ اوت ۱۹۵۳، کودتاچیان با سازماندهی اعتراضات خیابانی، رشوه به ارتش و رسانهها، و حتی صدور فرمانی جعلی از سوی شاه برای برکناری مصدق، دولت او را سرنگون کردند. مصدق دستگیر شد، محاکمه گردید و تا پایان عمر در حبس خانگی ماند. این کودتا نه تنها دموکراسی نوپای ایران را نابود کرد، بلکه زمینهساز انقلاب ۱۹۷۹ و تنشهای مداوم با غرب شد. حتی امروز، ۷۲ سال پس از آن، آمریکا و بریتانیا به نقش خود در این دخالت اعتراف کردهاند، اما آثار آن همچنان ادامه دارد – از جمله در شکل تحریمهای اقتصادی که ایران را فلج کرده است.
مصدق به ما آموخت که دانش حقوقی میتواند قدرتمندترین سلاح در برابر دخالتهای خارجی باشد. او با استدلالهای قانونی، ملیسازی نفت را توجیه کرد و حتی در دادگاههای بینالمللی پیروز شد. این رویکرد، امروز بیش از همیشه برای ایران ضروری است. در حالی که کودتای ۲۸ مرداد نماد از دست رفتن حقوق نفتی بود، تحریمهای هستهای فعلی – که از سال ۲۰۱۸ با خروج آمریکا از برجام تشدید شده – نماد از دست رفتن حقوق هستهای و اقتصادی ایران است.
برجام (JCPOA)، توافق ۲۰۱۵، قرار بود تحریمها را در ازای محدودیتهای هستهای ایران رفع کند، اما خروج ترامپ و عدم پایبندی غرب، ایران را در موقعیت ضعیفی قرار داد. کمیسیون مشترک برجام، نهادی حقوقی متشکل از ایران، E3 (فرانسه، آلمان، بریتانیا)، چین، روسیه و اتحادیه اروپا، برای حل اختلافات طراحی شده است. این کمیسیون، طبق متن JCPOA، میتواند مسائل را بررسی کند، زمان بخرد و حتی به شورای امنیت ارجاع دهد – اما ایران تاکنون نتوانسته به طور کامل از ظرفیتهای آن برای بازگرداندن حقوقش استفاده کند.
تا اوت ۲۰۲۵، برجام در وضعیت بحرانی است. نامه اخیر وزیران خارجه E3 در ۸ اوت ۲۰۲۵، ایران را به عدم پذیرش پیشنهادهای مذاکراتی در ۲۰۲۲ متهم کرده و تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه کرده است. IAEA گزارش داده که ایران از تعهداتش عقبنشینی کرده، اما این عقبنشینی پاسخی به نقض تعهدات غرب در رفع تحریمهاست. کمیسیون مشترک اخیراً جلساتی برگزار کرده، اما بدون پیشرفت عمده – آخرین گزارش شورای امنیت در ژوئن ۲۰۲۵ تأکید کرده که JCPOA تا اکتبر ۲۰۲۵ منقضی میشود و نیاز به اجماع جدید وجود دارد.
در این میان، ایران با حمایت چین و روسیه در کمیسیون، توانسته فرآیندها را به تأخیر بیندازد، اما بدون یک استراتژی حقوقی قوی، حقوق اقتصادیاش – مانند دسترسی به بازارهای جهانی – ضایع میماند. تحریمها، که یادآور تحریمهای نفتی پس از ملیسازی مصدق هستند، اقتصاد ایران را تحت فشار گذاشتهاند.
حالا، بیش از همیشه، ایران به یک "مصدق جدید" نیاز دارد – رهبری با دانش حقوقی عمیق که بتواند از ظرفیت کمیسیون مشترک برای بازگرداندن حقوق ضایعشده استفاده کند. این کمیسیون، طبق پاراگرافهای ۳۶ و ۳۷ JCPOA، میتواند اختلافات را حل کند، زمان بخرد و حتی نقض تعهدات غرب را به چالش بکشد. یک مصدق مدرن میتوانست:
- نقض تحریمها توسط آمریکا را به کمیسیون ارجاع دهد و خواستار جبران شود.
- با حمایت چین و روسیه، اجماع برای تمدید مذاکرات ایجاد کند.
- در مجامع بینالمللی مانند IAEA، استدلالهای حقوقی برای توجیه اقدامات ایران ارائه دهد، همانطور که مصدق در لاهه کرد.
ایران امروز، مانند ایران ۱۹۵۱، منابع غنی دارد – نه تنها نفت، بلکه دانش هستهای. اما بدون یک رهبر حقوقی مانند مصدق، این منابع تحت سلطه خارجی باقی میمانند. کمیسیون مشترک، اگر هوشمندانه استفاده شود، میتواند مانند قانون ملیسازی مصدق، حقوق ایران را احیا کند و مانع از تکرار کودتاهای اقتصادی شود.
۲۸ مرداد، روزی برای یادآوری است – یادآوری اینکه چگونه یک حقوقدان، ملت را متحد کرد و حق را احیا کرد، اما قدرتهای خارجی آن را سلب کردند. امروز، در حالی که تحریمها ادامه دارند، ایران به مصدق جدیدی نیاز دارد تا با ابزارهایی مانند کمیسیون مشترک برجام، چرخه دخالت را بشکند. آیا چنین رهبری برخواهد خاست؟ تاریخ نشان داده که ملت ایران، با الهام از مصدق، قادر به احیای حقوقش است. زمان عمل رسیده – پیش از آنکه سایه کودتا، سایهای ابدی شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com