گروه سیاسی: این یک تصور رایج اما به شدت خطرناک است که راه رسیدن به صلح و امنیت، عبور از جاده دیپلماسی و مذاکره با دشمنان قسمخوردهای مانند آمریکاست. تاریخ معاصر ایران و جهان، گواهی روشن بر این حقیقت تلخ است که دورههای مذاکره و تعامل، اغلب فرصتی طلایی برای طرف مقابل بوده تا با خریدن زمان و ایجاد یک آرامش ظاهری، خود را برای تهاجمی بزرگتر و ویرانگرتر آماده کند. تجربههای گذشته به ما آموختهاند که دقیقاً زمانی که در اوج تعاملات دیپلماتیک با آمریکا بودیم، آنها جنگ اقتصادی و تهدیدات امنیتی را علیه ملت ما به اوج رساندند. ویدیوی تحلیلی که اخیراً منتشر شده، زنگ خطری است که این واقعیت را بار دیگر یادآوری میکند: اعتماد به غرب، نه تنها تهدید را دور نمیکند، بلکه آن را به قلب کشور میآورد.
به گزارش بولتن نیوز، تحلیل ارائهشده در این ویدیو، به درستی «سیاست موازنهسازی» را که توسط برخی دیپلماتها دنبال میشود، به چالش میکشد. این سیاست که در ظاهر به معنای تعامل متوازن با جهان است، در عمل چیزی جز حرکت گام به گام به سوی «آغوش غرب» و پذیرش هژمونی آن نیست. این همان مسیری است که با لبخندهای دیپلماتیک آغاز میشود اما به چرخهای معیوب از «تسلیم، مذاکره، تحریم، و در نهایت الیگارشی و سرکوب داخلی» ختم میگردد. این رویکرد، با تضعیف مولفههای قدرت داخلی و ارسال سیگنال ضعف به خارج، عملاً دشمن را برای تحمیل خواستههایش و تشدید فشارها تشویق میکند.
همانطور که در این تحلیل به درستی اشاره میشود، دشمنان ما مانند اسرائیل و آمریکا، دیپلماسی را نه یک فرصت برای صلح، بلکه ابزاری برای «خریدن زمان» و ارزیابی نقاط ضعف ما میبینند. سخنان اخیر نتانیاهو درباره اولویت دیپلماسی، یک فریب آشکار است. آنها منتظرند تا با روی کار آمدن دولتهایی که به تعامل باور دارند در ایران و همزمان، قدرتگیری چهرههای تندرو مانند ترامپ در آمریکا، نقشه «انتقام از ایران و منطقه» را عملی کنند. در چنین شرایطی، ایران که با امید به دیپلماسی، متحدان استراتژیک خود مانند روسیه و چین را از دست داده، در برابر تهدیدات به مراتب آسیبپذیرتر خواهد بود. اینجاست که خطر یک جنگ واقعی، نه تنها کاهش نیافته، بلکه به شکلی تصاعدی افزایش مییابد.
در مقابل این دیدگاه سادهانگارانه، رویکرد مقاومت قرار دارد که بر پایه عزت، اقتدار ملی و عدم اعتماد به دشمن استوار است. تصویری که از منش دیپلماتیک سعید جلیلی در این ویدیو ارائه میشود—فردی که در برابر تحقیر دشمن، «به میز مذاکره لگد میزند»—فراتر از یک اقدام فردی، نمادی از یک استراتژی کلان است. این استراتژی به ما میگوید تنها زبانی که دشمن میفهمد، زبان قدرت است. صلح و امنیت، از مسیر لبخند و امتیاز دادن در اتاقهای مذاکره به دست نمیآید، بلکه محصول اقتدار، بازدارندگی فعال و ایستادگی بر سر اصول است. یک دیپلماسی عزتمندانه، نه آن است که برای هر قیمتی به دنبال توافق باشد، بلکه آن است که از موضع قدرت، منافع ملی را بدون ذرهای عقبنشینی تامین کند.
تاریخ به ما هشدار میدهد که دل بستن به دیپلماسی با آمریکا، سرابی بیش نیست. امنیت پایدار تنها زمانی محقق میشود که به جای امید بستن به وعدههای توخالی دشمن، بر توان داخلی و قدرت بازدارندگی خود تکیه کنیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com