کد خبر: ۸۷۰۶۵۸
تاریخ انتشار:
رونمایی از ابعاد جدید جنگ اطلاعاتی علیه ایران

چگونه شهروندان عادی به ابزار ترور و جاسوسی بدل می‌شوند؟

نیروهای امنیتی به‌تازگی از دستگیری سه عامل مرتبط با دستگاه‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی خبر داده‌اند؛ افرادی که اعترافاتشان پرده از سازوکار جدید و فریبنده دشمن برای ضربه زدن به زیرساخت‌ها و حذف نخبگان کشور برمی‌دارد.
چگونه شهروندان عادی به ابزار ترور و جاسوسی بدل می‌شوند؟

گروه سیاسی: در میان خرابه‌های یک ساختمان که اسکلت فلزی‌اش در گرگ‌ومیش هوا چون شبحی از یک فاجعه ایستاده و خودروهای سوخته در کنارش به تلّی از آهن‌پاره بدل شده‌اند، داستان یک خیانت چندوجهی در حال آشکار شدن است. این صحنه‌ها که یادآور میدان جنگی تمام‌عیار است، نه حاصل یک حمله نظامی مستقیم، که نتیجه نهایی شبکه‌ای از جاسوسی است که پیاده‌نظام خود را نه از میان مأموران حرفه‌ای، که از میان شهروندان عادی و با انگیزه‌هایی به کوچکی چند صد دلار استخدام می‌کند.

به گزارش بولتن نیوز، نیروهای امنیتی به‌تازگی از دستگیری سه عامل مرتبط با دستگاه‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی خبر داده‌اند؛ افرادی که اعترافاتشان پرده از سازوکار جدید و فریبنده دشمن برای ضربه زدن به زیرساخت‌ها و حذف نخبگان کشور برمی‌دارد. این یک جنگ ترکیبی است که در آن، یک عکس ساده از یک کوچه، اطلاعات یک سوله اجاره‌ای یا موقعیت یک دکل مخابراتی، به مختصات یک حمله مرگبار تبدیل می‌شود.

یکی از دستگیرشدگان، جوانی است که داستان خود را این‌گونه آغاز می‌کند: «زمانی که جنگ ایران و اسرائیل شروع شد، فردی به نام دانیال از آلمان به من پیام داد.» مأموریت او ساده به نظر می‌رسید: تهیه عکس و فیلم از اغتشاشات و برخی نقاط خاص. اما بهای این همکاری، خون بی‌گناهان بود.

در جریان بازجویی، زمانی که تصاویر انفجار خانه‌ای در سعادت‌آباد به او نشان داده می‌شود، جایی که رایان قاسمی، نوزاد دوماهه، به همراه خانواده‌اش به شهادت رسید، او ادعای بی‌اطلاعی می‌کند. اما حقیقت تلخ‌تر از آن است که بتوان کتمانش کرد. بازجویان یک پیام صوتی از «دانیال»، همان رابط آلمانی، را برایش پخش می‌کنند. صدایی که با لحنی مملو از هیجان و با استفاده از رکیک‌ترین الفاظ، به او «تبریک» می‌گوید: «آقا سلام! دانیال جونم! بابا اسرائیل زد... تهران رو زده... چقدر خوشحالم نمی‌دونی!»

این پیام صوتی، چکیده‌ای از تراژدی است: جوانی در ایران برای چند صد دلار، اطلاعاتی را مخابره می‌کند که منجر به شهادت یک نوزاد می‌شود و رابط او در آن سوی مرزها، این جنایت را جشن می‌گیرد. تقابل تصویر تابوت‌های پوشیده با پرچم ایران و صدای قهقهه دشمن، عمق فاجعه‌ای را به تصویر می‌کشد که با یک پیام ساده در فضای مجازی کلید خورده است.

نفر دوم، مردی میانسال است که مأموریتش شناسایی و تصویربرداری از زیرساخت‌های حیاتی کشور بود. او اعتراف می‌کند که از یک دکل مخابراتی متعلق به وزارت بهداشت در همدان و همچنین از دکل‌های برق فشار قوی در مسیر، فیلم‌برداری کرده و برای رابطان خود فرستاده است. این اطلاعات، قطعات پازلی هستند که در اتاق‌های فکر دشمن کنار هم چیده می‌شوند تا در زمان مناسب، شریان‌های حیاتی کشور هدف قرار گیرند.

شکل دریافت دستمزد او نیز به اندازه عملش حقیرانه است: «توی کفشم ۱۹۵۰ دلار جاساز کرده بودم.» این اعتراف نشان می‌دهد که چگونه امنیت ملی می‌تواند با وعده چند اسکناس دلار که در کفی یک کفش پنهان شده، به معامله گذاشته شود.

تعداد بازدید : 4

چهره سوم این شبکه، یک مشاور املاک است. شغل او، پوششی ایده‌آل برای یکی از حساس‌ترین بخش‌های عملیات دشمن بود: تأمین مکان امن. او اعتراف می‌کند که اطلاعات سوله‌ها و انبارهای مختلف را برای دشمن ارسال می‌کرده است. این سوله‌ها، همان مکان‌هایی بودند که قطعات ریزپرنده‌ها (پهپادهای انتحاری) در آن مونتاژ و برای عملیات‌های تروریستی آماده می‌شدند.

او در برابر این سؤال که در ازای هر اطلاعات چقدر دریافت می‌کرده، می‌گوید: «متغیر بود، ۲۰۰ دلار، ۳۵۰ دلار، ۱۰۰۰ دلار...» و در توجیهی که در برابر ابعاد خیانتش رنگ می‌بازد، اضافه می‌کند: «من ناخواسته وارد این بازی شدم.» اما حقیقت این است که او با اجاره دادن یک انبار، عملاً به بخشی از ماشین جنگی و ترور دشمن تبدیل شده بود.

این شبکه سه‌نفره، تنها نوک کوه یخی از راهبردهای اطلاعاتی دشمن است. در سطحی کلان‌تر، نگرانی‌هایی جدی در مورد سوءاستفاده از سازوکارهای نظارتی بین‌المللی وجود دارد. اخیراً یکی از مدیران ارشد سابق بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل که ۲۰ سال پیش مسئولیت نظارت بر فعالیت‌های عراق را بر عهده داشت، هشداری قابل‌تأمل را مطرح کرده است. به گفته او، «دوربین‌های نظارتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ایران، همانند دوربین‌های نظارتی در عراق، تصاویر را برای دستگاه‌های نظامی و اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی ارسال می‌کنند.»

این ادعا، اگر صحت داشته باشد، نشان‌دهنده یک حفره امنیتی در بالاترین سطوح است؛ جایی که ابزارهای طراحی‌شده برای راستی‌آزمایی و شفافیت، خود به چشم بینای دشمن بدل می‌شوند.

این استراتژی دوگانه -استفاده هم‌زمان از شهروندان فریب‌خورده در داخل و بهره‌برداری از پوشش‌های بین‌المللی- نشان می‌دهد که جنگ اطلاعاتی علیه ایران، ابعادی پیچیده و چندلایه به خود گرفته است.

در نهایت، داستان این جاسوسان، هشداری است درباره اینکه خط مقدم نبرد، دیگر مرزهای جغرافیایی نیست. خط مقدم می‌تواند در یک بنگاه املاک، در گوشی هوشمند یک جوان، یا حتی در کفی یک کفش باشد. این یک نبرد دائمی برای حفاظت از امنیت ملی است که در آن، هر شهروند مسئولیت دارد تا در برابر وعده‌های فریبنده و وسوسه‌های دلاری، چشم و گوش بیدار کشورش باشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین