کد خبر: ۸۶۹۹۶۹
تاریخ انتشار:
از میدان نبرد تا میز مذاکره؛ پرونده هسته‌ای ایران در قلب معادلات جدید منطقه

جنگ امروز ایران و اسرائیل برای کسب «دست برتر» در مذاکرات آینده است

در پس غبار ناشی از انفجارها، صدای آژیرها و تیترهای خبری فوری که از دور جدید رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل حکایت می‌کنند، واقعیتی عمیق‌تر و راهبردی‌تر نهفته است.
جنگ امروز ایران و اسرائیل برای کسب «دست برتر» در مذاکرات آینده است

گروه بین الملل: در پس غبار ناشی از انفجارها، صدای آژیرها و تیترهای خبری فوری که از دور جدید رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل حکایت می‌کنند، واقعیتی عمیق‌تر و راهبردی‌تر نهفته است. در نگاه اول، آنچه در جریان است یک چرخه کلاسیک «اقدام و واکنش» به نظر می‌رسد؛ اما تقلیل این درگیری به یک نزاع نظامی صرف، نادیده گرفتن اصل ماجراست. آنچه امروز در میدان نبرد شاهد آن هستیم، نه خودِ جنگ، که یک مقدمه‌چینی خونین و پرهزینه برای یک مذاکره و توافق اجتناب‌ناپذیر است؛ توافقی که سرنوشت آن نه بر سر میز دیپلماسی، که در همین کارزار نظامی در حال رقم خوردن است.

به گزارش بولتن نیوز تاریخ منازعات بین‌المللی به ما می‌آموزد که هیچ جنگی تا ابد ادامه نمی‌یابد. دیر یا زود، طرفین درگیر، چه از سر اجبار و چه از روی انتخاب، به سمت میز مذاکره حرکت خواهند کرد. جنگ ایران و اسرائیل نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما تفاوت بنیادین این رویارویی با بسیاری از درگیری‌های دیگر در این است که مذاکرات پایانی آن، یک گفتگوی تک‌موضوعی برای رسیدن به آتش‌بس نخواهد بود. در حقیقت، آتش‌بس تنها یکی از بندهای توافقی به مراتب بزرگتر و پیچیده‌تر است که در مرکز آن، مهم‌ترین و حساس‌ترین پرونده امنیتی خاورمیانه در دو دهه اخیر قرار دارد: برنامه هسته‌ای ایران.

این مذاکره، یک «چانه‌زنی بزرگ» (Grand Bargain) خواهد بود که در آن، امنیت اسرائیل، نفوذ منطقه‌ای ایران و آینده برنامه هسته‌ای کشور، همگی در یک بسته به هم‌پیوسته مورد بحث قرار خواهند گرفت. اسرائیل و متحدان غربی‌اش به دنبال آن هستند که هرگونه توافق صلحی را به محدودیت‌های دائمی و راستی‌آزمایی‌پذیر بر برنامه هسته‌ای ایران گره بزنند. در مقابل، ایران نیز به دنبال آن است که از قدرت بازدارندگی و نفوذ منطقه‌ای خود به عنوان اهرمی برای تثبیت حقوق هسته‌ای و رفع تحریم‌های فلج‌کننده استفاده کند.

با درک این چشم‌انداز، منطق رفتاری هر دو طرف در میدان نبرد روشن‌تر می‌شود. تهران و تل‌آویو هر دو به این نتیجه رسیده‌اند که وزن و اعتبارشان در مذاکرات آینده، نسبت مستقیمی با عملکردشان در درگیری نظامی امروز دارد. به همین دلیل، هر دو بازیگر در یک بازی خطرناک و پرریسک به دنبال تحمیل «آسیب‌های جدی» به طرف مقابل هستند تا او را پیش از شروع گفتگوها، به گوشه رینگ برده و مجبور به «امتیازدهی حداکثری» و «امتیازگیری حداقلی» سازند.

از منظر اسرائیل، هدف از عملیات نظامی صرفاً انتقام یا بازگرداندن بازدارندگی نیست؛ بلکه هدف، اثبات آسیب‌پذیری ایران، به چالش کشیدن توانمندی‌های موشکی و پهپادی آن و ایجاد این تصویر در جامعه جهانی است که یک ایرانِ در آستانه توانایی هسته‌ای، تهدیدی غیرقابل‌مهار است. هرچه اسرائیل بتواند در این کارزار، قدرت خود را بیشتر به رخ بکشد و هزینه‌های سنگین‌تری بر ایران تحمیل کند، با دست قوی‌تری وارد مذاکراتی خواهد شد که هدف نهایی‌اش، مهار کامل یا برچیدن زیرساخت‌های هسته‌ای ایران است.

در سوی دیگر، استراتژی ایران نیز بر پایه همین منطق استوار است. عملیات «وعده صادق» تنها یک پاسخ نظامی نبود؛ بلکه یک بیانیه راهبردی بود. ایران با عبور از خط قرمز حمله مستقیم به خاک اسرائیل، به دنبال اثبات این بود که دوران «صبر استراتژیک» به پایان رسیده و هرگونه تهدیدی علیه منافع ملی‌اش با پاسخی مستقیم و دردناک مواجه خواهد شد. هدف ایران از این نمایش قدرت، نه آغاز یک جنگ تمام‌عیار، که افزایش هزینه ماجراجویی برای اسرائیل و نشان دادن این واقعیت است که امنیت منطقه بدون در نظر گرفتن منافع و قدرت ایران، دست‌یافتنی نیست. هرچه ایران بتواند در این تقابل، تاب‌آوری بیشتری از خود نشان دهد و توانایی آسیب‌رساندن به رقیب را به اثبات برساند، در مذاکرات آینده قدرت چانه‌زنی بیشتری برای حفظ برنامه هسته‌ای و تثبیت جایگاه منطقه‌ای خود خواهد داشت.

بنابراین، تصمیم‌گیران در ایران باید این چشم‌انداز بلندمدت را در تمامی محاسبات خود لحاظ کنند. عجله برای ورود به مذاکره در شرایطی که موازنه قوا به نفع طرف مقابل است، یک خطای استراتژیک و به معنای پذیرش یک توافق ضعیف خواهد بود. منطق این شطرنج پیچیده حکم می‌کند که دیپلماسی باید زمانی به کار گرفته شود که طرف ایرانی، یک «دست برتر قطعی» در میدان داشته باشد.

این دست برتر لزوماً به معنای پیروزی نظامی کلاسیک نیست، بلکه می‌تواند شامل مجموعه‌ای از مولفه‌ها باشد: اثبات کارآمدی سامانه بازدارندگی، حفظ انسجام در محور مقاومت، مدیریت تبعات اقتصادی درگیری و مهم‌تر از همه، نشان دادن اراده قاطع برای ایستادگی در برابر فشارها.

جنگ کنونی میان ایران و اسرائیل، بیش از آنکه نبردی برای پیروزی در امروز باشد، مبارزه‌ای برای تعیین شرایط فردای پس از جنگ است. هر شلیک موشک، هر رهگیری موفق و هر آسیب اقتصادی، یک وزنه بر ترازویی است که در نهایت، میز مذاکرات را متعادل یا نامتعادل خواهد کرد. جهان نظاره‌گر یک درگیری نظامی است، اما بازیگران اصلی در حال پیش‌برد یک جنگ روانی و راهبردی برای شکل‌دهی به بزرگترین توافق امنیتی خاورمیانه در قرن بیست و یکم هستند. در این بازی بزرگ، تنها زمانی باید وارد فصل دیپلماسی شد که فصل نبرد، پشتوانه‌ای محکم برای کسب امتیازات پایدار فراهم کرده باشد.

برچسب ها: ایران ، اسرائیل

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین