کد خبر: ۸۶۹۹۱۷
تاریخ انتشار:
تحلیل راهبردی پیامدهای تقابل مستقیم تهران و تل‌آویو برای آینده مذاکرات هسته‌ای

چرا قدرت‌نمایی نظامی ایران، برگ برنده جدید دیپلماسی در مذاکرات هسته‌ای است؟

در سپیده‌دم یکی از روزهای بهاری خاورمیانه، معادلات راهبردی منطقه برای همیشه تغییر کرد.
چرا قدرت‌نمایی نظامی ایران، برگ برنده جدید دیپلماسی در مذاکرات هسته‌ای است؟

گروه بین الملل: در سپیده‌دم یکی از روزهای بهاری خاورمیانه، معادلات راهبردی منطقه برای همیشه تغییر کرد. عملیات «وعده صادق3» ایران در پاسخ به حمله اسرائیل، نه تنها یک رویارویی نظامی بی‌سابقه بود، بلکه فصلی جدید در کتاب قطور سیاست خارجی جمهوری اسلامی گشود. برای اولین بار، جنگ سایه جای خود را به تقابل مستقیم داد و ایران نشان داد که آماده است تا از خطوط قرمز خود با استفاده از نیروی نظامی آشکار دفاع کند. اکنون، با فرونشستن گرد و غبار این درگیری، یک پرسش کلیدی در راهروهای دیپلماسی جهانی طنین‌انداز شده است: آیا این نمایش قدرت نظامی می‌تواند به یک «اهرم فشار» موثر در میز مذاکرات هسته‌ای تبدیل شود؟ و آیا تئوری معروف «میدان در خدمت دیپلماسی» این بار به واقعیت خواهد پیوست؟

به گزارش بولتن نیوز، تا پیش از این، دکترین دفاعی ایران بر پایه «صبر استراتژیک» و پاسخ‌های نیابتی استوار بود. اما حمله به خاک کشور، این پارادایم را شکست. پاسخ مستقیم، دقیق و چندلایه ایران با استفاده از صدها پهپاد و موشک بالستیک، حامل پیام‌های متعددی برای اسرائیل و حامیان غربی آن بود. مهم‌ترین پیام این بود: توانایی عبور از سامانه‌های دفاعی چندلایه و پیچیده، که زمانی نقطه قوت اصلی اسرائیل به شمار می‌رفت، دیگر یک امر قطعی نیست. این عملیات، بیش از آنکه به دنبال تلفات گسترده باشد، یک «نمایش توانمندی» (Demonstration of Capability) بود که هدف آن بازتعریف معادله بازدارندگی بود.

تحلیلگران نظامی معتقدند که ایران با این اقدام، توانست بخشی از توان موشکی و پهپادی خود را به صورت عملیاتی به نمایش بگذارد و نشان دهد که تهدیدهای نظامی علیه تاسیسات هسته‌ای یا زیرساخت‌های حیاتی‌اش، هزینه‌هایی بسیار سنگین و غیرقابل پیش‌بینی برای طرف متخاصم به همراه خواهد داشت. این دقیقاً همان نقطه‌ای است که «میدان» به «دیپلماسی» پیوند می‌خورد.

طرفداران این نظریه استدلال می‌کنند که مذاکرات هسته‌ای در سال‌های اخیر به دلیل فشارهای حداکثری غرب و عدم وجود یک اهرم فشار متقابل از سوی ایران، به بن‌بست رسیده بود. غرب، به‌ویژه ایالات متحده، با تکیه بر برتری نظامی ادعایی اسرائیل در منطقه، همواره گزینه نظامی را به عنوان سایه‌ای تهدیدآمیز بر سر میز مذاکرات نگه می‌داشت. اما اکنون، این سایه تا حد زیادی کمرنگ شده است.

به عبارت دیگر پیام عملیات اخیر برای آن طرف میز مذاکرات هسته‌ای روشن است: دیگر نمی‌توان با زبان تهدید با ایران سخن گفت. وقتی طرف مقابل بداند که هرگونه ماجراجویی نظامی با پاسخی مواجه می‌شود که می‌تواند ثبات کل منطقه را به خطر اندازد، منطق هزینه-فایده حکم می‌کند که راه حل دیپلماتیک را با جدیت بیشتری دنبال کند. از این منظر، قدرت‌نمایی نظامی ایران نه یک اقدام جنگ‌طلبانه، بلکه یک حرکت هوشمندانه برای هموار کردن مسیر دیپلماسی و وادار کردن طرف مقابل به پذیرش واقعیت‌های جدید است.

بر اساس این دیدگاه، تیم مذاکره‌کننده ایران اکنون با دستی پرتر وارد هرگونه گفتگوی احتمالی در آینده خواهد شد. آنها می‌توانند استدلال کنند که اگر غرب به دنبال یک توافق پایدار برای جلوگیری از تنش در منطقه است، باید امتیازات معناداری مانند لغو کامل و قابل راستی‌آزمایی تحریم‌ها را بپذیرد و از زیاده‌خواهی‌های فرابرجامی دست بردارد. در غیر این صورت، گزینه‌های ایران دیگر محدود به میز مذاکره نخواهد بود.

شکی نیست که تقابل مستقیم ایران و اسرائیل، یک نقطه عطف تاریخی است. ایران موفق شد توان بازدارندگی خود را از سطح تئوری به سطح عمل ارتقا دهد و نشان دهد که کارت نظامی تنها در دست یک طرف بازی نیست. این «خدمت میدان به دیپلماسی»، یک فرصت بالقوه برای تیم مذاکره‌کننده ایران ایجاد کرده تا از موضعی برابرتر و با اعتماد به نفس بیشتر وارد گفتگوها شود.

اما موفقیت نهایی این استراتژی به هوشمندی و توانمندی دستگاه دیپلماسی بستگی دارد. آیا دیپلمات‌های ایرانی خواهند توانست این قدرت نظامی اثبات‌شده را به امتیازات مشخص و ملموس در میز مذاکره تبدیل کنند؟ آینده مذاکرات هسته‌ای، بیش از هر زمان دیگری به پاسخ این پرسش گره خورده است. جهان نظاره‌گر است تا ببیند آیا صدای موشک‌ها در نهایت به سکوتی سازنده در اتاق‌های مذاکره منتهی خواهد شد یا خیر

برچسب ها: ایران ، اسرائیل

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین