گروه سیاسی: سجادی پناه – مشاور سابق معاون رئیس جمهور: در میانهی صحنهی پرچالش مذاکرات هستهای، جایی فراتر از خطوط رسمی دیپلماسی، ، پرسشی ساده اما ریشهدار خود را به ذهنها تحمیل میکند:
به گزارش بولتن نیوز ،اگر منابع این سرزمین متعلق به همهی نسلهاست، چرا باید بار سنگین سیاستهای راهبردی، تنها بر دوش یک نسل بماند؟
چهار دهه است که یک نسل، بیوقفه ایستاده : انقلابی را رقم زد، طولانیترین جنگ قرن بیستم را تاب آورد، با بیش از دو هزار نوع تحریم کنار آمد، از دل کرونا - با وجود آسیبپذیریهای زیرساختی- عبور کرد، نسلی که بهرغم همه فشارها، پرچم استقلال را هیچگاه بر زمین نگذاشت. و امروز هم در خط مقدم مذاکراتی ایستاده که آینده را رقم میزند.
اما آیا میتوان این حجم از فشار و فرسایش را بیپایان بر همین نسل تحمیل کرد؟ پاسخ، روشن است: خیر.
فرسایش اجتماعی، پنهانترین اما گرانترین هزینهی هر تصمیم سخت است. وقتی همهی فشارها را روی دوش امروز میگذاریم، تنها ستونهای اقتصاد را نمیلرزانیم؛ روح جامعه را هم خسته میکنیم. اعتماد عمومی آسیب میبیند، امید تهنشین میشود و مشارکت اجتماعی رنگ میبازد. شواهد آشکار میسازند که تابآوری اجتماعی، روانی و اقتصادی جامعه به آستانهی هشدار نزدیک شده است
اکنون لحظهای تاریخی در برابر ماست؛ نه فقط برای تثبیت یک دستاورد فنی، بلکه برای اثبات نوعی از حکمرانی که آینده را نیز جدی میگیرد. در چنین بزنگاهی، بازنگری در راهبردها - با حفظ سهگانهی عزت، حکمت و مصلحت - نهتنها مطلوب، بلکه حیاتی است.
عدالت، فقط میان انسانها نیست؛ میان نسلها هم هست.
اگر «حقالناس» دغدغهی ماست، باید مفهوم گستردهتری را هم جدی گرفت: «حقالنسل». اسلام ما را به رعایت حقوق انسانها نسبت به یکدیگر فرامیخواند؛ اما در دل همان منطق، نسلهای آینده نیز حقی بر تصمیم امروز ما دارند. نمیشود همه سنگینی یک مسیر دشوار را فقط بر دوش نسل فعلی گذاشت و انتظار پایداری اجتماعی داشت.
اگر بخواهیم سیاستگذاری هستهای، تحریمی یا توسعهمحور، پایدار و اثربخش باشد، باید اصل «عدالت میاننسلی» را در متن آن وارد کنیم. این یعنی تقسیم متوازن فشارها، مشارکت دادن نسلهای جوان در تصمیمسازی، و فراهمسازی مسیر تنفس برای جامعهای که در آستانهی فرسایش ایستاده است.
سیاستی موفق است که نه آیندهفروشی کند، نه نسلسوزی
در نهایت، حکمرانی موفق آن است که نه همهی فشارها را به امروز حواله کند و نه همهی وعدهها را به فردا. تصمیم درست، سهمی از این راه را برای آیندگان باقی میگذارد؛ نه از سر فرار، بلکه از سر بلوغ. دیگر نمیتوان با دوگانههای خستهی «تسلیم یا مقاومت» یا «هستهای یا معیشت» ادامه داد. یک مسیر سوم هست: مسیر تعادل، تدریج و تدبیر.
*این راه، نه عقبنشینیست، نه سازش؛ بلکه بلوغ در سیاستورزیست. *
آنجا که تصمیمها، نه از سر شتاب، بلکه بر پایهی عقلانیت و گفتوگو با آینده گرفته میشوند.جامعهای که مجال نفسکشیدن داشته باشد، بهتر میایستد و همراهی میکند. اما جامعهای که احساس بیصدایی و نادیدهانگاری کند، حتی با سنجیدهترین تصمیمها نیز همراه نمیشود. پیروزی در میدان ملی فقط با استقامت بهدست نمیآید؛ با مشارکت و عقلانیت نیز هست.
نسل فردا باید خود را در سود و زیان تصمیمهای امروز شریک بداند—نه صرفاً وارث آنها. تصمیمی که گذشته را پاس میدارد، آینده را هم محترم میشمارد اگر سیاست امروز فقط روی توان نسل فعلی حساب کند، درآینده نزدیک با بحران مشروعیت مواجه میشود.
راه درست، تقسیم عادلانهی بار مسئولیت میان نسلهاست؛
برای تداوم مسیر، برای حفظ سرمایهی اجتماعی، و برای تربیت نسلی که نه تنها تماشاگر، بلکه همراه و همپیمان آینده باشد.ما در آستانهی تصمیمی ایستادهایم که نه پایان راه است، و نه بریدن از گذشته. بلکه ادامهای هوشمندانه از ریشههای ایستادگیست، به سوی شاخههای امید. این راه، ادامهی همان مقاومت تاریخیست. اما دوامش، تنها با تکیه بر گذشته نیست. نسل آینده باید با آگاهی، نه اجبار، در این مسیر شریک شود.
در پایان این ماجرا، این نسل فعلی نباید بگوید: ما همه چیز را به دوش کشیدیم و هیچ نماند.
باید بتواند بگوید: ما ایستادیم، اما برای آینده نیز جا باز کردیم.
تا فرزندانمان روزی بگویند:
«ما نه فقط وارث ایستادگی بودیم، بلکه شریک پایداری شدیم.»
*اگر این کلام برای برخی خوشایند نیست، نباید برآشفته شوند؛ چراکه حقیقت را نه برای دلخوشی، که برای بیداری باید گفت.
زیرا آینده را نمیتوان ساخت، مگر آنگاه که امروز را با نگاه فردا ببینیم.*
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com