در اردیبهشت ماه سال 59 بنیصدر تصمیم گرفت گارد مجهزی برای خود تأسیس كند كه مسلما اگر این گارد جان میگرفت پشتوانهای بود برای میلیشیا و گروههای مسلح غیرقانونی چون دمكراتهای كردستان و كومله و ...
مقدمات كار بوسیله "انتظاریون" برادر زن بنیصدر، "آیتالهی" و "صدرالحفاظی" تحت ریاست تقوی رئیس دفتر بنیصدر نظم و ترتیب یافت. سرهنگ سیروس فرسنداج در تاریخ 25/3/59 به فرماندهی گارد گمارده شد.
بسمهتعالی
جمهوری اسلامی ایران
دفتر ریاست جمهوری
سركار سرهنگ سیروس فرسنداج
به موجب این فرمان از تاریخ 59/3/11 به سمت مسئول گارد حفاظت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میگردید.
ضروریست هر چه سریعتر نسبت به سازماندهی و آموزش و تربیت پرسنل جمعی اقدام و از بروز هر گونه بینظمی در كلیه مراسم جلوگیری به عمل آورید.
رئیسجمهور دكتر سیدابوالحسن بنیصدر
بنی صدر با صدور حکم حکم فوق، تشکیلات نظامی وسیعی را ایجاد کرد که از حد معمول فراتر بود. به نظر میرسد بنی صدر قصد داشت این نیروی مجهز را در موقع مناسب وارد صحنه نماید و آن را در جهت قبض کامل قدرت و ایجاد یک دیکتاتوری تمام عیار به کار گیرد. این افراد به گونه ای ترببیت میشدند که توانایی یک جنگ چریکی را داشته باشند و فقط به بنی صدر وفادار باشند.
اما سیر حوادث بعدی و حضور گسترده مردم در دفاع از امام و انقلاب به گونه ای بود که فرصت هیچ کاری را به ضدانقلاب نداد و بنی صدر مجبور شد بدتر از شاه ، با لباس و آرایش زنانه از ایران فرار کند.
سازمان دهی گارد ریاست جمهوری
بنیصدر قبلا نام نیروی ضربتی را برای این یگان نهاده بود كه تعداد آنها نیز محدودتر و تحت نظارت سرهنگ حاتمی انجام وظیفه میكردند و سپس این نیرو را تبدیل به گارد نمود و نیروی ضربتی بخش كوچكی از تشكیلات گارد بود .
در آرم این گروه سعی گردید كلمه گارد حذف شود. دلیلشان نیز همان منطق عامه بود كه چون مردم نسبت به كلمه گارد بینش زیبائی ندارند و كلمه گارد در ذهن عامه متبادر با كشتارها و زندانها و زجرها و شكنجههای ملتی است، از اینرو واژه گارد را از این آرم حذف كردند
یكی از افراد گارد میگوید:
نظر بنیصدر از تشكیل گارد تربیت و تعلیم افراد بود بدون دریافت بینشهای اسلامی و انقلابی با آموزشهای دقیق رزمی انفرادی كه چشم و گوش بسته در اختیار وی باشند. برای تدارك و پایهگذاری شكوه زندگی همانند ریاست جمهوریهای غربی خود را نیازمند به تشكیل چنین گروه عظیمی میدید.
با اینكه در شرایط شركت در كلاس اسلامی بودن نیز ذكر گردیده بود ولی آنچه مورد نفرت تشكیل دهندگان و گارد بود اسلام و مسلمانی بود. اینك شرایط شركت در كلاس را در اینجا اعلام میداریم.
سازمان گارد از چهار گروهان تشكیل شده بود. بدوا جوانان مسلمان نیز در آن راه یافته بودند ولی سپس مجبور شدند از گارد كنارهگیری كنند.
گارد تبدیل شد به جولانگاه ضد انقلابها و ساواكیها چنانكه سرهنگ فرسنداج كه شخصا در زمان شاه مأمور ضد انقلاب بود بدوا تعلیمات گارد را در اطراف قصر فیروزه در منطقه خجیر شروع كرد سپس بعد از مدتی ما را به استادیوم دوازده هزار نفری ژیمناستیك آزادی منتقل كردند كه فرمانده اصل گارد در آنزمان مردی فحاش هتاك بدعنق بنام عزیز حاجی بیگی بود.
پس از چندی گارد به پادگان لاهوتی منتقل شد و تحت سرپرستی ده نفر از افسران و درجهداران ایرانی آموزش خود را ادامه داد. فرماندهان و سرپرستهای گروهانها با اینكه درجه نداشتند و حائز مقامات ارتشی نبودند ولی در داخل گارد به آنها انقلاب نظامی داده شد چنانكه آقای ع.و. یكی از سرپرستان همیشه با سمت جناب سرهنگ خطاب مییافت.
گارد تقسیم شده بود به:
1- تیم كاوش،
2- تیم موتور سوار،
3- تیم حفاظت
4- گروه ضربت.
برنامههای تعلیماتی آنها مركب بود از :
جنگهای تن به تن
جنگهای پارتیزانی
تیراندازی
رزم انفرادی
رزم شبانه
رزم در صحرا
چتربازی
خلبانی
البته این اوایل گارد بود و نقشههای عظیمی كه برای گارد داشتند و بعد هیچكدام از این پیشبینیها انجام نیافته و هنوز به صورت طرح روی كاغذها بود و در آتیه نزدیك این گارد میبایست به یك نیروی قوی و متشكل دوازده هزار نفری بیانجامد كه معلوم است در پی آن میباید این نیروی عظیم عهدهداری انجام چه تكالیفی را داشته باشد.
در زمانی كه ایران درگیر جنگ با عراق بود تعلیمات چنین واحد عظیمی مقدار زیادی از جنگافزار و مواد جنگی را به خود اختصاص میداد.
توده انبوهی اسلحه و مهمات در كاخ ریاست جمهوری برای نیازهای گارد انبار شده بود، همان موقع كه آقای بنیصدر فریاد میكرد هیچ نداریم، حزبالله نابهنگام در یك حركت مقداری از آنها را از كاخ آقای بنیصدر خارج كرد و تحویل كسانی داد كه در جبهه بكار برند و دفتر آقای بنیصدر نیز برای اینكه بیش از این بیآبرو نشود موضوع را مسكوت گذارد.
كیفیت استخدام در گارد
آنچه شرط اصلی در استخدام گارد بود ایثار و فداكاری تا حد جان بازی در حفظ جان رئیس جمهوری و نگهبانی از وی بود . گو اینكه در بدو استخدام داوطلب ملزم به امضای متنی بود كه در آن مكلف میگردید اساس حكومت جمهوری اسلامی را پذیرا گردد .
شرایط حضور در كلاس درس :
مسلمان بودن
معتقد بودن به انقلاب اسلامی ایران
دارا بودن حداقل تصدیق 6 ابتدائی
دارا بودن سلامت كامل جسمانی
داشتن حداقل 165 سانتیمتر قد
دارا بودن حداقل سن 18 سال و حداكثر 25 سال
آنچه مورد تمایل بنیصدر بوده نقض شرایط 1 و 2 میباشد و تنها شرط حتمی فقط داشتن گواهینامه ششم ابتدائی است .
آقای الف در تحقیقات خود عنوان میدارد :
« ما قبلا جزء نیروی ویژه نخستوزیری كه فرمانده آن مهندس چمران بود در دولت موقت كار میكردیم به ما اطلاع دادند چنین نیروئی در شرف تشكیل است و به آن سازمان معرفی شدیم و عنوان نمودند شما تربیت میشوید برای حفاظت از بیت امام و علمای اعلام و آیات عظام ولی بعدا ما را گماردند برای حفاظت از آقای سلامتیان و خانم و بچههای او ، روزنامه انقلاب اسلامی ، منزل رضائیها و باغ الهیه و كاخهای بنیصدر در تهران و دزفول و گارد محافظ آقایان تقوی ، مسعودی ، ذوالفقاری ، انتظاریون ، آیتاللهی ، صدر الحفاظی و دو سه رسوای دگر » .
و برای اینكه تا حدودی ذهن خوانندگان با منش گارد در آن زمان كه انقلاب در عالیترین حد جوشش خود جریان داشت، آگاه گردد گزارش سپاه پاسداران عینا درج میگردد:
« در تاریخ 9/11/59 در منزل یكی از افراد گارد ریاست جمهوری به نام محسن فرشباف پارتی برگزار شد كه اكثرا از افراد گارد دعوت شده بود كه هر كدام با دختری به این مجلس بیایند. از فرمانده گارد ( ذوالفقاری ) نیز دعوت شده بود . در این مجلس تعداد زیادی دختر و پسر با نوارهای موسیقی و مشروب مشغول عیش و نوش بودند كه افراد كمیته منطقه 9 و افراد كمیته زندان قصر در ساعت 8 بعد از ظهر همانروز به منزل مورد نظر واقع در خیابان ستارخان نرسیده به سه راه تهران ویلا كوچه سپاس روبروی دبیرستان خوارزمی طبقه اول مراجعه به طوریكه به گفته افراد كمیته تعداد زیادی دختر و پسر در آنجا بودند كه صدای آهنگ زیاد بود و وقتی كه وارد شدیم حتی صدای آهنگ را هم قطع نكردند. نام اشخاص داخل منزل را نوشته و تعداد 23 نفر پسر و 12 نفر دختر و مقدار زیاد نوار موسیقی و مشروب را به كمیته میدان زندان قصر میبرند ، كه اسامی تمام افراد و صورتجلسه در كمیته منطقه 9 زندان قصر میباشد . البته مجلس در واقع قرار بود از ساعت 10 شب به بعد باشد و چون افراد زود به محل رفتند ، افراد و اعمال بیشتری را ندیدند .»
تعدادی افراد غیرمذهبی و معتاد به حشیش بی نماز و روزه در كلاس جمع شدند كه با حقوق دلخواه كه از "انتظاریون" دریافت مینمودند كاملا جذب و طرفدار شخص رئیس جمهور و "انتظاریون" ، "آیتالهی" و "تقوی"(نزدیکان بنی صدر) شدهاند ... از فتوای آقای "تقوی" بگویم كه به عنوان دخالت آمده و گفت ما به خواندن نماز و نگرفتن روزه كاری نداریم و این یك مسئله شخصی است ... "انتظاریون" شخصا برای گارد ، افراد ضد دین و ضد انقلاب و فاسد انتخاب مینمود .
گارد و تعهدات انقلاب
اداره كنندگان دفتر به علت اینكه درصدد تشكیل گروهی تعلیم یافته و مسلح و قوی بر علیه انقلاب بودند و همه افراد داوطلب را میپذیرفتند و جریان تعلیم جوانهای مسلمان و متعهد را كنار میگذاشتند و پس از اینكه گارد را از افراد لا مذهب و بی بندو بار میانباشتند وسایل شیوع و اشاعه همه نوع فساد را در اختیار افراد گارد قرار میدادند .. از این رو از همه گروهها ، رنجبر ، مائوئیست ، منافقین ، كمونیست ، تودهای ، ساواكیهای بازنشسته ، سلطنتطلبان ، ضد انقلابیون حتی كومله و دمكرات نیز در میان آنان یافت میشد .
بارها ، تقوی ، انتظاریون ، آیتالهی ، صدرالحفاظی ، در جمع گاردیها شعار داده بودند نماز و روزه موضوع شخصی است و در كار ما نیست و بارها و عمدا در جمع پرسنل گاردیها از روحانیت و نهادهای انقلابی به زشتی و توهین یاد میكردند :
(ش . الف ) یكی از گاردیها میگوید ذوالفقاری و تهرانی هر وقت به ما میرسیدند میگفتند : مكتب ،بی مكتب هر كس میخواهد اعمال مكتبی انجام دهد باید برود بیرون .
(ع. و) میگوید پس از چندی یكی از آقایان روحانیون را حاضر كردیم تشریف بیاورند امام جماعت ما باشد ، انتظاریون آمد و او را بیرون كرد .
استعمال حشیش ، هروئین ، تریاك و ابتلا به منكرات و اعمال زشت باور نكردنی ... در گارد زیاد به چشم میخورد .
در جریان آموزش اگر هم چیزی ته مانده از انقلاب و اسلام در ذهن كسی باقی مانده از بین میرفت . تمام افراد گارد كه از آنها تحقیق گردید یكزبان معترف بودند فحاشی ، هتاكی ، كتك زدن ، در دوران تعلیم از طرف سرپرستان گارد امری عادی بود. از یكطرف تعلیم این چنین از طرف دیگر ترتیب دادن جشنهای آلوده به مشروبات الكلی و همچنین مواد افیونی مسلم بود كه یك مأمور گارد را چگونه از مكتب و انقلاب دور نگه میداشت .
یكی دیگر از مأمورین گارد میگوید كه در گارد آنچنان ما را شستشوی مغزی داده بودند كه همه چیز ما ، دین و ایمان ما ، بنیصدر و دستورات وی و اطاعت از وی بود .
(ت . الف) در تحقیقات خود مطلب را چنین تشریح میكند :
آقای ذوالفقاری گفتند مكتب بی مكتب . بچهها گفتند نمیشود مكتب بی مكتب ما به خاطر مكتب آمدهایم بخاطر مكتب قیام كردهایم . ذوالفقاری گفت اینجا اینطوری است هر كس بخواهد اعمال مكتبی انجام دهد باید برود بیرون از اینجا .
چنین شد كه من و آقای امامی پیشنماز پادگان را اخراج كردند و ناگزیر رفتم نزد آقایان دیالمه و فؤاد كریمی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به ما گفتند در این جو ناهمگون بهتر است زیاد سر و صدا راه نیاندازید و مراجعه ما به نمایندگان مجلس سبب خشم آقای بنیصدر و دفتر گردید .
بعد از مدتی عدهای برای اینكه صدای اعتراضات را خاموش کنند كلاس ایدئولوژی تشكیل دادند . شخصی را از دفتر هماهنگی معرفی كردند كه به جای قرآن و اصول دین ، روشی دیگر تدریس میكردند و نظریه داروین در كلاس تشریح مینمود كه آنهم یكی دو جلسه بیشتر نیامد .
حسب اظهارات مأمورین گارد ، در گارد از یكی از شخصیتهای انقلاب آدمك ساخته بودند و برای بوكس بازی و تفریح از این آدمك استفاده میكردند اهانت به روحانیت و نهادهای انقلاب روزانه از طرف اداره كنندگان و فرماندهان گارد عادی بود .
منبع:
غائله چهاردم اسفند1359 ، نشر دادگستر انقلاب اسلامی ایران ، 1364
اون جبور بوده میفهمی تو اون زمان بحران مالی مجبور بودن یعنی چی سعی کن مدارک رو پیدا کنی از خود هم جویای احوال شی اصلا تو میدونی اون کجاست ؟ تو کجای ای سرزمین هست؟ فقط یکم به اینکه واسه خودت همینجوری تحلیل و نتیجه گیری کردی فکر کن به تو قول میدم دفاع آیت ا... خامنه ازایشون رو هم نشنیدی اگه خواستی من یه نسخه از اون رو دارم یا اگه به من اعتماد نداری از صدا و سیما تهیه ش کن
و من الله توفیق
گاردی که افرادش معتاد باشند ازچه چیزی میخواهد حمایت کند؟