کد خبر: ۸۳۰۷۷
تاریخ انتشار:
در حالی که دینداران در زندان و حجاب ممنوع است

یوروویژن گامی در جهت محدود کردن استقلال و آزادی عمل آذربایجان

دولتهایی که رژه هم جنس گرایان در کشورشان برگذار می شود تسهیلات لازم برای اجرای آن را فراهم می سازند ولی هرگز بصورت رسمی برای انجام ان اعلام آمادگی نمی کنند. ولی رویکرد سفیر آذربایجان در انگلیس نشان داد که حکومت مطبوعش به صورت رسمی به حضور هم جنس گرایان در کشورش راضی است و به نظر مردمش اهمیتی نمی دهد.

بولتن نیوز- دولتهایی که رژه هم جنس گرایان در کشورشان برگذار می شود در حالی که در عمل تسهیلات و شرایط  لازم برای اجرای آن را فراهم می سازند ولی هرگز بصورت رسمی برای انجام ان اعلام آمادگی نمی کنند. چرا که قالب مردم این کشورها هنوز به اصول خانواده و لزوم استحکام بنیاد آن پایبندند و رابطه بین دو فرد هم جنس را امری زشت و غیر اخلاقی به حساب می اورند.

این در حالی است که سفیر اذر بایجان در انگلیس نه تنها از رژه هم جنس گرایان در کشورش به عنوان کاری بزرگ و قابل ستایش یاد کر بلکه به صورت رسمی نظر مثبت کشورش در خصوص رژه همچنس بازان و تامین امنیت برگذاری آن را اعلام نمود.

این رویکرد سفیر آذربایجان در انگلیس نشان می دهد که حکومت مطبوعش به طور رسمی از حضور هم جنس گرایان در کشورش راضی است. هر چند اگر بخواهد می تواند جلو این رژه و سرشکستگی مردم کشورش را بگیرد.




در صورتی که عمیق تر به موضوع نگاه کنیم با توجه به قشر عظیم مسلمانان و دیگر ادیان الهی در اذربایجان، موضوع سرگشتگی رژیم این کشور از رژه همجنس گرایان تنها می تواند مسامحه ای  دینی برای نمایش وجود ازادی در این کشور نزد اروپاییان باشد و تلاشی سخیف و از روی خوش باوری برای همگرایی با برخی سیاستهای دیکته شده از سوی نهادهای اروپایی.

اما نکته ای که دولت آذبایجان باید بیشتر به آن اندیشیده و در خصوص آن تعمق کند این است که مردم این کشور و همچنین جوامع بین المللی همواره  از آنها سوال خواهند کرد که اگر در آذربایجان آزادی وجود دارد چرا حجاب ممنوع است و چرا دینداران زندانی هستند.!

ایا این موضوع که فردی برای دوری از گناه و رسیدن به حد اعلای انسانی خداوند را می پرستد و برای مبارزه با نفسانیات و دور شدن از گناه و تعدی به حقوق دیگران حجابش را رعایت می کند زشت است و قابل سرزنش، یا این موضع قابل پیگرد است که گروهی با دور شدن از اصول اصلی انسانیت از همجنسهای خود سوء استفاده کرده و با راه انداختن رژه به جرم خود افتخار می کنند و ان را با صدای بلند فریاد می کنند.  

آیا دینداران در این سرزمین برای پاسداری و حفظ حریم باید مشمول زندان و خشم رژیم اذر بایجان قرار گیرند و متجاوزین همجنس گرایی که هیچ ترسی از کنار کشیدن پرده های حرمت انسانی ندارند باید ازادانه و تحت حمایت مسئولین بالارتبه آذربایجان به ریش مردم این کشور بخندند و از آنان سوء استفاده کنند.

اینها سوال هایی است که فردا روز تمام جوامع بشری از رژیم طرفدار و حامی هم جنس بازی خواهند پرسید و در این میان هم جنس بازان اروپایی در کناری خواهند نشست و به دید تمسخر به آنها خواهند نگریست. موضوعی زشت و پلید که مسئولین آذربایجان بیشتر با طعمه اروپایی شدن و جذب حمایتهای کشورهای متهد آن به دمش افتاده اند و از آینده اسفناکی که با این خوش رقصی ها برای مردم کشورشان رقم خواهند زد  خبر ندارند.

در واقع دولتمردان و به خصوص مردم آذربایجان باید بدانند که قدرت‌های جهانی كه بر مبنای مادیات شكل گرفته‌اند، اساساً دارایی خود را در فقر دیگران می‌جویند و قدرت خود را در ضعف دیگران می‌بینند. بر این اساس است كه آمریكایی‌ها حتی در مواجهه با كشورهای متحد خود مانند اروپایی‌ها نیز از همین فرمول پیروی می‌كنند و اروپاییها هم برخوردشان با کشورهایی مانند آذربایجان به همین نگرش و تکنیک خلاطه می شود.

در واقع آمریکاییها و اروپاییها همواره در مراودات اقتصادی، امنیتی، سیاسی و علمی و حتی مراودات خصوصی این ملاحظه را در نظر می‌گیرند كه همواره برای كشورهای پیرامونی -و از جمله كشورهایی مانند آذربایجان که چند سالی از استقلال! آنها نگذشته است- موقعیتی ضعیف‌تر ایجاد كنند و استقلال و آزادیِ عمل این كشورها را محدود سازند تا نهایتاً از نهادهای سیاسی پیرامونی به عنوان پلكان قدرت خود بهره ببرند.

اما در مقابل این نوع نگاه به روابط بین‌المللی، نگاه جمهوری اسلامی قرار دارد كه برگرفته از آموزه‌های اصیل اسلام است. این نگاه موفقیت خود را در گسترش موفقیت محیط پیرامونی خود ارزیابی می‌كند و معتقد است كه تغییرات در منطقه باید در چهارچوب مصالح و منافع درونی كشورهای همسایه صورت پذیرد.

البته تفسیری كه غربی‌ها از تلاش منطقه‌ای جمهوری اسلامی ارائه می‌دهند، در چهارچوب پارادایم و منطق خودشان است. بر اساس پارادایم غرب، قدرت هر واحد سیاسی به ضعف واحدهای سیاسی پیرامونی بستگی دارد و مادامی كه قدرت‌های پیرامونی ضعیف‌تر می‌شوند، قدرت متروپل افزایش پیدا می‌كند. غربی‌ها پارادایم دیگری را نمی‌شناسند و با منطق و تفكر اسلامی آشنایی ندارند. به همین دلیل رفتار جمهوری اسلامی را در پارادایم خودشان تعریف و تفسیر می‌كنند. طبیعتاً اگر جابیفتد كه جمهوری اسلامی هم مثل آمریكا یك قدرت سلطه‌گر و انحصارطلب است، واحدهای سیاسی منطقه‌ای نسبت به قدرت یافتن جمهوری اسلامی حساسیت پیدا می‌كنند و به صورت یك مانع منطقه‌ای در برابر ایران درمی‌آیند. در حالی كه جمهوری اسلامی در منطقه در طول سی سال گذشته همواره یك واحد كمك‌كننده بوده است.

لذا این پاردایم جدید بر خلاف منطق شناخته‌شده‌ای است كه از قرن ۱۹ و ۲۰ اروپا و نیز در دوره‌ی نظام دوقطبی در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۱ وجود داشت. در واقع این پارادایم جدید مبتنی بر هویت‌یابی و قدرت‌یابی كشورهای همسایه است كه كاملاً با منطق پارادایم غربی متفاوت است. به همین دلیل غربی‌ها این پارادایم را نمی‌فهمند، زیرا قدرت در نگاه آنها معنی و مفهومی صرفاً مادی دارد و واحدهای سیاسی حیاتشان در ضعیف ماندن واحدهای پیرامونی تعریف می‌شود. نکته مهمی که از دید تصمی گیرندگان رژیم آذربایجان مغفول مانده و آنان را به سمت دره تباهی کشانده است.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین