کد خبر: ۷۹۷۵۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

منطق طرح مذاکره با آمريکا چيست؟

محمد قادري
«ولن ترْضى عنك الْيهُودُ ولا النّصارى حتّى تتّبِع مِلّتهُمْ قُلْ إِنّ هُدى‌الله هُو الْهُدى ولئِنِ اتّبعْت أهْواءهُم بعد الّذِي جاءك مِن الْعِلْمِ ما لك مِن‌الله مِن ولِيٍّ ولا نصِيرٍ»؛ آيه 120 سوره مباركه بقره و هرگز يهود و نصاري از تو راضى نمی‌‏شوند، مگر آن‌ كه از كيش آنان پيروى كنى. بگو: در حقيقت، تنها هدايتِ خداست كه هدايت [واقعى‏] است و چنانچه پس از آن علمى كه تو را حاصل شد، باز از هوس‌هاى آنان پيروى كنى، در برابر خدا سرور و ياورى نخواهى داشت».


يكي از موضوعاتي كه چند روزي است باز هم فضاي سياسي و رسانه‌اي كشور را به خود مشغول كرده و به دليل بروز اختلاف نظرها و القاي شكاف در راهبري عالي نظام در پي آن، بي‌گمان موجبات خوشحالي بيگانگان و دشمنان اين آب و خاك را فراهم آورده، بحثي است با نام رابطه و مذاكره با آمريكا كه هرچند در قالب يك خاطره از آخرين روزهاي عمر با بركت بنيانگذار روشن ضمير جمهوري اسلامي ايران و از زبان يکي از بزرگان نظام منتشر شده، به واسطه اهميت موضوع و به‌ ويژه وضعیت خاص كشور در رويارويي جديد غرب با ايران، محمل تحليل‌ها و گمانه‌زني‌هاي بسياري در درون و بیرون كشور قرار گرفته است.

هرچند در چند روز اخير در این باره واكنش‌هاي متعددي از سوي دوستان و دشمنان نظام نسبت به اين مسأله رخ داده و ذوق‌زدگي دشمنان و نگراني دلسوزان نظام از وراي آن پیدا شده، نگارنده بر آن است تا از زاويه‌اي ديگر اين موضوع را مورد مداقه و نقد قرار دهد كه در موارد زير بدان اشاره خواهد شد:

1‌ـ در بخشي از اين اظهارنظر كه به ظاهر در گفت‌وگو با يك رسانه نوشتاری عنوان شده، هرچند ایشان به يك نامه‌نگاري مكتوب با حضرت امام(ره) پيرامون چند مسأله مهم از جمله رابطه با آمريكا اشاره مي‌كنند، متأسفانه به پاسخ و موضع ايشان در رابطه با چنين موضوع مهم و حياتي هيچ اشاره‌اي نكرده و مخاطب جوان و احتمالا خالي الذهن را براي يك قضاوت منصفانه و شفاف با مشكل روبه‌رو مي‌كنند؛ بنابراین، بهتر بود ايشان براي روشن‌تر شدن مسأله، موضع امام بزرگوار ملت را نيز آشکارا بيان می‌کرد و مخاطب را براي تشخيص دقيق سره از ناسره ياري مي‌رساندند؛ بگذريم كه البته مواضع روشن و مستدل رهبر كبير انقلاب اسلامي در اين باره بر اهل تحقيق و همچنين صاحبان اصلي اين انقلاب روشن است.

2‌ـ اگر بر فرض، تأثير بد چنين موضعي از سوي يك مقام عالي‌رتبه جمهوري اسلامي بر روند انقلاب‌هاي منطقه و جريان بيداري اسلامي از يك سو و القاي اثرگذاري فشارهاي سياسي ـ اقتصادي غرب بر كشورمان را ـ كه قاعدتا كار ويژه‌اي جز تشويق غرب بر تداوم رفتار خصمانه‌اش عليه ملت ايران ندارد ـ ناديده بگيريم، اين‌كه اساسا هدف ايشان از طرح چنين چیزي، آن هم در شرايط كنوني چه بوده، پرسشي است كه پاسخ آن، دست‌کم مي‌تواند تحليل مسأله را براي افكار عمومي آسان كند، به‌ ويژه آن‌كه همگان رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام را سياستمداري كاركشته، هوشمند و علاقه‌مند به نظام مي‌پندارند كه قاعدتا در هر اظهارنظري همه جوانب مثبت و منفي طرح يك موضوع و پیامدهای آن را به دقت بررسي كرده و بعيد است، بدون در نظر گرفتن اين موارد يا بي‌هدف، چنين مسأله‌اي را طرح و رسانه‌اي كند؛ بنابراين، پاسخ ايشان ـ چنان‌كه در ديدار با برخي از نمايندگان مجلس عنوان شده ـ مبني بر اين ‌كه گمان نمي‌كرده‌اند، ذكر اين خاطره واكنش‌هاي زيادي را برانگيزد، بيشتر به يك شوخي شبيه است.

3 ـ با توجه به اين‌كه بنا بر اصول ديپلماتيك و عقلانيت سياسي مبتني بر منافع ملي، شرايط مذاكره براي هر يك از طرفين از اصول اوليه است، حال می‌پرسیم، آيا واقعا در اوضاع کنونی، همه جوانبی كه بتواند منافع ملي جمهوري اسلامي ايران را در اين مذاكره تأمين كند، آماه است و آيا هيأت حاكمه آمريكا پذيرفته است كه بدون هيچ پيش فرض و در شرايطي كاملا برابر، به گفت‌وگو و مذاكره با ايران بپردازد؟

اگر اينچنين نيست، ایشان با كدام منطق سياسي، چنين پيشنهادي را دوباره طرح كرده‌اند؟

4 ـ اگر بتوان فرض كردن آمريكا به عنوان يك قدرت برتر محض را با تسامح درباره آن سال‌ها پذيرفت، قطعا امروز و در شرايطي كه شواهد گوناگون سياسي، اقتصادي و... در عرصه جهانی ـ بنا بر اذعان مراكز پژوهشي غرب، نشان از افول قدرت و هژموني اين ابرقدرت خودساخته دارد‌ ـ نمي‌تواند مبناي طرح يك پيشنهاد و بدتر از آن، يك تصميم‌گيري راهبردی قرار گيرد؛ بنابراين، بهتر بود ایشان نخست مدعاي پيش فرض خود، مبني بر قدرت برتر بودن آمريكا را مبتني بر داده‌هايي متقن و علمي اثبات می‌کرد و سپس به طرح موضوع مذاكره و ايجاد رابطه مي‌پرداخت.

5 ـ همان‌گونه كه در رهنمودهاي تاريخي و ماندگار امام خميني(ره) و خلف صالحش، بارها و بارها آمده، ماهيت نظام جمهوري اسلامي ايران از يك سو و ماهيت استكباري نظام سلطه در غرب به رهبري آمريكا، پایه دشمني و ضديت غرب با انقلاب اسلامي است؛ بنابراین، تا هنگامی که منظور غرب از مذاكره و برقراري رابطه، مذاكره گرگ و ميش و رابطه ارباب و رعيت باشد ـ چنان‌كه از آغاز خلقت تاكنون توازي خط انبيای الهي با خط شيطان امتداد داشته ـ قطعا در دوره کنونی نيز اين‌گونه خواهد بود و گريزي از آن نيست.

بنابراین، معلوم نيست ایشان بر مبناي كدام نشانه و گزاره، مفيد بودن (كوتاه آمدن خط شيطان از منوياتش) چنين چیزی را محتمل دانسته و بر طرح دوباره آن اقدام كرده‌اند، به ‌ويژه ‌كه مطابق آيه شريفه‌اي كه در آغاز اين نوشته آمده، خداوند متعال به اهل ايمان خبر داده است كه در تعامل با اهل شيطان، چه سرانجامي خواهد بود؛ البته قطعا چنين رفتاري در قبال بازيچه‌ها و فريب خوردگان شيطان ـ آن هم با هدف جذب و هدايت‌ ـ اساسا تكليف و رسالت الهي انبيا (ص)، ائمه هدي (ع) و پيروان آنان در هر دوره و مكاني بوده و هست، لكن در قبال «مغضوب عليهم و ضالين»، اصولا كاري خلاف عقل و دست‌کم بر مبناي همين يك آيه شريفه، خلاف توصيه خداوند است.

6 ـ با تأكيد بر اين‌كه تلاش‌هاي بي‌بديل امثال ایشان را در آن دوران با همه وجود سپاسگزار و پاسدارم، به عنوان يك نسل سومي كه البته بخشي از خون دل خوردن‌هاي امام بزرگوار، ياران با وفايش و فرزندان به خون خفته اين آب و خاك را در سال‌هاي پيش از انقلاب و روزهايي كه همين آمريكا و اذنابش با تمام توان سعي در نابودي اسلام و كشور داشتند، نديده‌ام اما ديده‌ام، شنيده‌ام و با تمام وجود درك كرده‌ام، هزينه‌هاي سنگين پايمردي انسان‌هايي را كه به عشق مولاي غائب و نائب بر حق و حاضرش پرداخته‌اند تا در بود و نبودشان، اين پرچم سه رنگ عزت بخش و غرور آفرين، به امید خدا همان پرچمي باشد كه در صبح ظهور به دست فرزند فاطمه(س) بر بلنداي كعبه به اهتزاز درمي‌آيد.

7 ـ و در پایان اين يك نكته را همگان بدانند كه جوانان امروز اين مرز پرگهر همچون جوانان ديروز پیرو امر ولي خويشند و آن‌قدر مي‌فهمند كه بهاي ايستادگي بر اصول چقدر سنگين است، پس هر جا لازم باشد، در مقابل هر گفتار، رفتار و منشي و در هر جايگاه و مقامي كه آگاهانه يا ناآگاهانه بخواهد راه رو به تعالي اين نظام را منحرف كرده و خون سرخ شهيدان را پايمال كند، همچون پدرانشان، با تمام توان مي‌ايستند و بر اين مسأله عميقا باور دارند كه هم آنان كه از ولي زمان جا مي‌مانند، منحرفند و هم آنان كه جلوتر از او گام برمي‌دارند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مراد بیک
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۶
0
2
بی عقلی و بی بصیرتی محض
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین