کد خبر: ۷۷۹۲۵۶
تاریخ انتشار:
نگاهی به قسمت اول «یاغی»

۹۰ دقیقه و این همه سیاهی؟!

قسمت اول یاغی نتوانست نظر مثبت نویسنده را به خود جلب کند و بیشتر موجبات ناراحتی و ناامیدی مرا فراهم کرد، زیرا با توجه به کیفیت شنای پروانه، توقع چیزی دیگر از محمد کارت داشتم.

گروه فرهنگی - سید محسن عبدالهی: بالاخره پس از انتشار شایعات فراوان و پوستر‌های بازیگران اثر جدید محمد کارت، قسمت اول سریال «یاغی» از پلتفرم فیلیمو پخش شد. سریالی که با توجه به سابقه کارت در آثار پیشین او علی الخصوص فیلم سینمایی موفق و قابل اعتنای «شنای پروانه» انتظارات زیادی از آن وجود دارد. کارت بر خلاف بسیاری از کارگردانان جوانی که با یک کار موفق مورد تمجید قرار می‌گیرند، پس از موفقیت و دریافت پیشنهادات مختلف، تغییری در فضای کاری خود نداده است و همچنان مردم حاشیه و جنوب شهر موضوعات مورد علاقه او هستند.

۹۰ دقیقه و این همه سیاهی؟!

به گزارش بولتن نیوز، فارغ از اینکه این یاغی به لحاظ فنی در سطحی قرار می‌گیرید که بتوان به سازندگانش فرصت داد تا بعد از پخش چند قسمت به سراغ نقدی جدی بر اجزای سریال برویم، اما در حد همین یک قسمت هم که اتفاقا زمانی به اندازه یک فیلم ۹۰ دقیقه‌ای دارد، می‌توان نکاتی پیرامون آن ذکر کرد.

متأسفانه دو اشکال در کار قابل نقد هستند. بدون شک ساخت شنای پروانه و شهرتی که برای کارگردان جوان ما رقم زد، موجب شد که در ساخت یاغی دستان او باز باشند و از امکانات زیادی بهره ببرد. همین مسأله در حوزه کارگردانی و داستان ضربه‌هایی جدی به کار وارد کرده است. برای مثال کارت دوست داشته است تا فضایی جذاب برای مسابقات کشتی در زمین خاکی که نتایج آن بر اساس شرط بندی رقم می‌خورد، بسازد و بخشی عمده از داستانش را هم بر آن استوار کند. اتفاقی که به علت بی ربط بودن آن به واقعیت و اجرای دم دستی و ضعیف در حوزه بازیگری و کارگردانی به هیچ وجه موفقیت آمیز نبوده است.

۹۰ دقیقه و این همه سیاهی؟!

مشکل دیگری گره‌های جدی قسمت‌های آینده بر روی آن استوار گشته، انتخاب کشتی گیری از این مسابقات اصطلاحا زیرزمینی برای حضور در تیم ملی کشتی است. من متعجب هستم که چرا تا این لحظه فدراسیون کشتی موضعی علیه این سریال نداشته است. نگاهی به ملی پوشان کشتی ایران طی این سال‌ها نشان می‌دهد که اساسا فضایی که آن‌ها در آن رشد و نمو داشته اند، کاملا متفاوت است با چیزی که این جا به مردم نشان داده می‌شود. با چنین ایرادی به لحاظ ماهوی داستان شما با اشکال رو به رو می‌شود، زیرا در حالی که ادعای واقع گرایی دارید، هیچ ربطی بین داستان شما با واقعیت وجود ندارد.

به این مشکل اساسی فیلمنامه باید قابل پیش بینی بودن آن را نیز اضافه کرد. از جایی در همین قسمت اول می‌شود تمام اتفاقات بد بعدی را با دقت ۹۰ درصدی حدس زد! این اشکال اگر همچنان در ادامه کار هم وجود داشته باشد، سریال بعد از چند قسمت دیگر قابل تماشا نخواهد بود؛ زیرا بیننده از قبل می‌تواند حدس بزند که چه حوادثی در آینده انتظارش را می‌کشند.

اما مشکل اصلی که تفاوت بین شنای پروانه و یاغی را رقم زده، تغییر نگاه کارگردان آن است. ما در شنای پروانه یک پایان درست داریم که به هیچ وجه منفی نیست و مخاطب را در عذاب قرار نمی‌دهد. اما اینجا با اینکه هنوز در پله اول هستیم، ولی در طول این یک ساعت و نیم زمان قسمت اول با حجم عجیبی از اتفاقات تلخ مواجه می‌شویم. داستان با دزدی و تصادف آغاز می‌شود. با کلاه برداری ادامه پیدا می‌کند. شاهد پسری هستیم که شناسنامه ندارد و در به در دنبال دریافت یک سند هویتی است. دو خودکشی و از پشت خنجر زدن و گاوبندی و شرط بندی و چندین موضوع تلخ و سیاه دیگر هم در طول همین قسمت اول و ۹۰ دقیقه به خورد مخاطب داده می‌شود.

۹۰ دقیقه و این همه سیاهی؟!

آیا برای این حد از سیاهی و لجن ریختن در یک قسمت، امتیازی در نظر می‌گیرند که کارگردانان ما به اسم واقعیت کف جامعه را نشان دادن، چنین چیز‌هایی می‌سازند؟! اینهمه اتفاقات مثبت و کار‌های بزرگی که توسط همین مردم و همان اهالی مناطق فقیرنشین و حاشیه شهر رخ می‌دهد باید به راحتی نادیده گرفته شوند و اینگونه القا کنند که همه آن‌ها افرادی خودخواه و منفعت طلب هستند؟! شما در این جنوب شهر و جهانی که کارت ساخته، تنها یک شخصیت مثبت می‌بینید که آن هم خواهر اوست با شرایط فرهنگی خاص که نمادی از طبقه خود کارگردان است.

در کنار این موارد یک اشکال دیگر هم به کار وارد است. در طول سریال دو شخصیت مذهبی نمایش داده می‌شود؛ یکی چنان ساده لوح است که با تحریک امیر جعفری حاضر به شهادت به نفع پسرک در دادگاه نمی‌شود و دیگری عمه اوست که کارت تمام تلاش خود را می‌کند تا نشان دهد این فرد ظاهرالصلاح است و دچار جمود فکری.

واقعیت این است که قسمت اول یاغی نتوانست نظر مثبت نویسنده را به خود جلب کند و بیشتر موجبات ناراحتی و ناامیدی مرا فراهم کرد، زیرا با توجه به کیفیت شنای پروانه، توقع چیزی دیگر از محمد کارت داشتم. متأسفانه قسمت اول این پیغام را به ما می‌دهد که او نیز به راه دیگر کارگردانان جوانی رفته که تعریف و تمجید‌ها و تلاش برای جلب بیشتر تأیید دیگران، ایشان را به مسیر دیگری هدایت کرده، رفته است، مگر اینکه سیر اتفاقات قصه چیز دیگری را رقم بزند و داستان و شیوه کارگردانی او در ادامه تغییر محسوسی بکنند.

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین