به گزارش بولتن نیوز، فیزیکدان آمریکایی جی رابرت اوپنهایمر (۱۹۰۴-۱۹۶۷) لقب “پدر بمب اتمی” را گرفته. البته مثل خیلی وقتهای دیگر من با این اصطلاح «پدر» موافق نیستم و در این پدیده مخوف نظامی هم عوامل پرشماری شامل دانشمندان نظری و مهندسان و سیاستمداران مؤثر بودهاند.
به هر حال نقش او را نمیشود انکار کرد و کار او منجر به انفجار موفقیتآمیز اولین بمب اتمی در ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۵ در آزمایش ترینیتی در نیومکزیکو شد.
این فیزیکدان بعداً تحت تاثیر این انفجار هراسانگیز و کتاب مقدس هندو بهاگاواد گیتا گفت: “اکنون من به مرگ تبدیل شدهام، ویرانگر جهانها. ”
در ماه اوت همان سال، از این سلاح هستهای در بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی استفاده شد. این در حالی بود که اوپنهایمر برای کنترل بین المللی انرژی هستهای لابی میکرد.
در اواخر دهه ۱۹۳۰ اوپنهایمر مجموعهای از مقالات تأثیرگذار در مورد اخترفیزیک را منتشر کرد. آخرین مورد این مقالات در ژوئیه سال ۱۹۳۹ ثبت شد، اوپنهایمر و یکی از شاگردانش، هارتلند اشنایدر، مقالهای با عنوان “جاذبه گرانشی ادامهدار” تهیه کردند که سیاهچالهها را پیشبینی کرده بود.
وقتی فیلیپ هالسمن-عکاس معروف- در سال ۱۹۵۸ با اوپنهایمر ملاقات کرد، قرار بود عکس پرتره او را برای سفارشی برای نشریه Saturday Evening Post بگیرد. در کتاب پرترههای هالسمن، او خاطره ثبت این عکس را بازگو کرده است.
“من در حال رانندگی به موسسه مطالعات پیشرفته در پرینستون بودم تا از جی رابرت اوپنهایمر برای مجموعه “ماجراهای ذهن” برای Saturday Evening Post عکاسی کنم. تقریباً از شدت هیجان میلرزیدم، نه به این دلیل که قرار بود با مردی جذاب و بحثانگیز ملاقات کنم، بلکه به این دلیل که در شرف ملاقات با یکی از پیشرفتهترین مغزهای زمان خود بودم.
به یاد آوردم که به من گفتند برای خواندن وداها به زبان اصلی، اوپنهایمر در عرض سه ماه به زبان سانسکریت مسلط شده. این در شرایطی بود که انتظار داشتم به عنوان یک جوان دانشمند، او به جز دانش علاقه دیگر نداشته باشد. اما در واقع هنگامی که او وارد کالج شد، والدین نگرانش، تلاش ویژهای کردند تا یک هم اتاقی همراهش کنند که او را ترغیب به بیرون رفتن و اجتماعی شدن کند، به این امید که رابرت تحت تأثیر او قرار گیرد. در عوض، هم اتاقی او اهل مطالعه شد، از علاقه خود به تنیس و دختران زیبا دست کشید و در نهایت استاد دانشگاه شد.
من به زندگی دراماتیک اوپنهایمر فکر کردم، به ویژه پیروزی پروژه منهتن که به رهبری او بمب اتم را تولید کرد. من نیز به مسیر غمانگیزی فکر کردم که در آن اوپنهایمر از مجوز امنیتی محروم شد و از خروج از ایالات متحده منع شد. باورش غیرممکن بود که اوپنهایمر بتواند به کشورش وفادار باشد و همدردی مرا برانگیخته بود. اما چگونه از چنین مردی عکاسی کنیم؟
اوپنهایمر در اتاق کارش به ما سلام کرد. او داشت نامههای صبحگاهی خود را باز میکرد و به من پیشنهاد داد که شروع به عکاسی کنم. چند عکس بیمعنی از او در حال خواندن نامهاش گرفتم.
با این حال میخواستم بین چشمان او و لنز من مناقشهای ایجاد شود و شروع کردم به صحبتهایی برای محکوم کردنش. او به بالا نگاه کرد و چهرهاش تغییر کرد. چشمانش حالتی دردناک و متهمکننده به خود گرفت و من همان لحظه عکس گرفتم. بعداً این تصویر توسط فیلیپ اشترن در لایف و متعاقباً روی جلد کتاب The Oppenheimer Case منتشر شد.
اشترن تأثیر این عکس را در مقدمهاش توضیح داد: «اگرچه من هرگز جی. رابرت اوپنهایمر را ندیدم، اما حضور او را در حین نوشتن این کتاب به شدت احساس کردهام. بیش از دو سال است که این عکس فوقالعاده در ورای قاب گرد و غبار گرفته، به من خیره شده و من توسط آن چشمهای اوپنهایمر و درد رنج مخفی در آنها، تسخیر شدهام.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com