بولتن نیوز: در عرصه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، فرصت رقابت و مطرح شدن برای حدود یازده جریان سیاسی اثرگذار فراهم شده است و فضای انتخابات و نتایج آن میتواند متأثر از شیوه کنشگری آنها باشد که البته، میزان تأثیرگذاری رفتار انتخاباتی آنها یکسان نیست و بسته به نوع کنشگری آنها و متغیرهای دیگر مرتبط و دخیل، میتواند تا هنگام برگزاری انتخابات و پس از آن کاهش یا افزایش یابد.
هرچند که رسانههای جدید، اعم از شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و اینترنت، مرز داخل و خارج را کم رنگ کرده و سطح تأثیرگذاری آنها را به هم نزدیک کرده است، اما از این یازده گروه سیاسی، هشت جریان در سطح داخلی حضور دارند و دو جریان عمده، در خارج از کشور فعالیت میکنند و در نتیجه میزان اثرگذاری و توجه مردم به آنها متفاوت است.
در عین حال، باید توجه داشت که این آرایش سیاسی، متناسب با رفتار انتخاباتی گروهها و جریانها شکل گرفته و عرضه میشود و متناسب با فضای انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره نهم است.
خارج از این فضا، دو جریان عمده فعال در خارج از کشور، نیز ممکن است به بیش از ده گروه و سازمان سیاسی قابل تقسیم باشندکه از منافقین تا سلطنت طلب ها، طرفداران جنبش سبز و سازمان ها و گروه های سیاسی شکل گرفته در قبل و بعد از انقلاب را شامل می شود.
جریانهای نه گانه داخلی
جریانهای نهگانه داخلی، خود در سه قطب سیاسی، قابل دستهبندی هستند. قطب نخست که اکثریت ترکیب نمایندگان مجلس نهم شورای اسلامی را همچون مجلس هشتم، تشکیل داده، شامل اصولگرایان است که به پنج جریان سیاسی در این دوره از انتخابات، تقسیم شدهاند.
1. جبهه متحد اصولگرایان
جبهه
متحد یا گروه 7 + 8، با محوریت آیتالله محمدرضا مهدوی کنی تشکیل شده است. گروه های
عضو این مجموعه عبارتند از ائتلاف جبهه پیروان خط امام و رهبری، جمعیت ایثارگران انقلاب
اسلامی، جمعیت رهپویان و اصولگرایان تحولخواه. آقایان علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف
نیز هر کدام یک نماینده در گروه 7 + 8 دارند. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه
علمیه قم نیز چهار نماینده در گروه هفت نفره که در واقع، کمیته داوری است، دارند که
برای رفع اختلاف احتمالی میان جبهه متحد اصولگرایان تشکیل شده است. استراتژی این جریان،
حفظ آرامش در انتخابات و تأکید بر شبکه و سبد رأی سنتی مذهبی و اجتماعی است. ضمن آنکه،
رقیب اصلی خود را جبهه پایداری میبینند و تخمین میزنند که رقابتی درازمدت را با جبهه
پایداری در آینده در پیش خواهند داشت.
2. جبهه پایداری انقلاب اسلامی
این جبهه شامل سه گروه اصلی، یعنی شماری از وزرای برکنارشده یا مستعفی دولتهای نهم و دهم با محوریت آقایان میرکاظمی و لنکرانی، جمعی از اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس با محوریت حجهالاسلام حسینیان، و قرارگاه عمار، با محوریت حجهالاسلام طائب است. این جبهه در مرزبندی با جریان فتنه و حلقه انحرافی، هویت خود را تعریف میکند و به نظر میرسد اهداف آن فرا انتخاباتی است و در واقع، از این انتخابات به عنوان محملی برای ورود به ماتریس قدرت سیاسی در کشور و تثبیت خود در آن، بهره میبرد. این جبهه، برخی همپوشانیها را با اصولگرایان تحولخواه دارد و رقیب اصلی خود را جریان اصولگرایی سنتی میبیند. در عین حال، سبد رأی خود را در میان نیروهای حزباللهی و بدنه نیروهای ولایی سپاه و بسیج جستجو میکند.
3. جبهه ایستادگی ایران اسلامی
این جبهه با محوریت آقای محسن رضایی تشکیل شده و شامل یازده گروهی است که کمتر شناختهشده هستند و فعالیت آنها عمدتاً محدود به دوره برگزاری انتخابات در ایران است. برخی از این گروه ها عبارتند از جبهه حامیان ولایت، حزب توسعه و عدالت ایران اسلامی، جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی، حزب نیکاندیشان ایران اسلامی و مجمع عالی نخبگان ایران. محوریت این جبهه با آقایان رضایی، روحالامینی و حسن بیادی است و سرلیست آنها در تهران، حجهالاسلام محمود علوی، از اعضای مجلس خبرگان رهبری میباشد. این جبهه شعار خود را تأکید بر عقلانیت سیاسی قرار داده و به دنبال جذب نیروهای ارزشی و ولایی یا بدنه سپاهی و بسیجی میباشد که از حامیان دولت و اصلاحطلبان سرخورده و ناامید شدهاند. همچنین، جبهه ایستادگی با تمرکز بر محیط های دانشگاهی و جذب اساتید، به دنبال ایجاد نوعی فراکسیون اقلیت منسجم و قوی در مجلس نهم است.
4. جبهه حامیان دولت اسلامی (توحید و عدالت)
این جبهه از طرفداران دولت دهم و حامیان دکتر احمدی نژاد و همچنین، حامیان آقای رحیم مشایی تشکیل شده و اطلاعیه اعلام حضور آن در روز چهارشنبه 30 آذر، در فضای مجازی منتشر شده است. در این اطلاعیه آمده بود که «چون همه گروه ها و احزاب در پیمانی نانوشته، کمر به تضعیف دولت به عنوان عصاره اراده مردم و بازوی توانمند ولایت فقیه بستهاند، بر ما فرض است که از ثمره خود دفاع کنیم». در اطلاعیه مذکور به نوعی، بر حرکت انتخاباتی این جبهه با چراغ خاموش تأکید شده و آمده بود که «افرادی که از مرحله تأیید صلاحیت عبور کردند، با یافتن یکدیگر و اتصال به مردم طرفدار دولت اسلامی، برای کسب آرای مردمی تلاش خواهند کرد.» این گروه، توسط برخی رسانهها از جمله خبرگزاری فارس، به عنوان بخشی از جریان انحرافی معرفی شده است. این جبهه، هماکنون و پس از پایان رسیدگی به صلاحیت نامزدهای انتخاباتی، با عنوان جبهه توحید و عدالت و نام فرعی «دانشجویان و طلاب حامی گفتمان انقلاب و دولت اسلامی» اعلام حضور نموده و تصریح کرده است که در تهران، با لیستی مستقل به رقابت انتخاباتی خواهد پرداخت.
5. جبهه صدای ملت، منتقدان دولت
این جبهه به واسطه قرار نگرفتن نام آقای علی مطهری در لیست جبهه متحد اصولگرایان و با محوریت ایشان شکل گرفته است و متشکل از افرادی همچون آقایان عباسپور و کاتوزیان میباشد که آنها نیز در دیگر فهرستهای انتخاباتی جبهه متحد و پایداری، جایگاهی ندارند. این جبهه، گرچه از جمعی کوچک شکل گرفته و فقط در تهران فعالیت میکند، امیدوار است حداقل پنج تن از اعضای لیست خود را به مجلس نهم گسیل کند.
چهار گروه اصلاح طلب و جنبش سبز
علاوه بر این، در عرصه داخلی، چهار گروه دیگر نیز به نوعی بر انتخابات تأثیرگذار میباشند که عبارتند از:
1. جبهه مردمسالاری یا کسانی که خود را اصلاحطلبان ولایی میدانند و در انتخابات با محوریت حزب مردمسالاری و خانه کارگر، دارای کاندیدا میباشند و مشارکت میکنند. همچنان که جبهه مردمی اصلاحات نیز از برخی اعضای قدیمی حزب همبستگی و اعتماد ملی در شهرستانها شکل گرفته و با محوریت حجهالاسلام فومنی فعالیت میکند.
2. اصلاحطلبان میانهرو شامل مجمع روحانیون مبارز و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که راهبرد خود در انتخابات را «عدم مشارکت فعال» اعلام کردهاند و عامدانه از واژه تحریم تبری میجویند. آنها اعلام کردهاند که در انتخابات کاندیدایی ندارند و از کسی حمایت نمیکنند، اما مانعی برای کاندیداشدن افراد و رأیدادن هواداران و بدنه اجتماعی به آنها ایجاد نمیکنند و منعی در این خصوص ندارند.
3. اصلاحطلبان رادیکال که مشی تحریمی دارند و با عنوان اصلاحطلبان آمریکایی و جنبش سبز نامیده میشوند و بخشهایی از ملی – مذهبیها، جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، بخشی از زندانیان پس از انتخابات ریاست جمهوری و خانوادههای آنها، بخشی از بدنه دانشگاهی و فرهنگی، برخی جریانهای قومی و روزنامهنگاران را دربرمیگیرد و در عین حال، در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی حضوری فعال دارند و به تحریم فعال میاندیشند. آخرین گزینه مورد پیگیری این طیف که در بیانیه مجاهدین انقلاب آمده است، «اعتصاب خانگی» در روز برگزاری انتخابات میباشد و تصمیم گرفته اند که در خانه بمانند وخارج نشوند.
4. چهارمین گروه نیز گرایشها و گروه های متمایل و حامی آقای هاشمی، اعم از کارگزاران سازندگی و حزب اعتدال و توسعه میباشند که هماهنگ با مشی و اعلام وی مبنی بر اینکه در انتخابات این دوره از مجلس هیچ دخالتی ندارد و به خواست و رفتار انتخاباتی همه اقشار و گروه ها احترام میگذارد، فعالیت خاصی را انجام نمیدهند و به نوعی در سکوت هستند. این انفعال و سکوت، ظاهراً از آن روست که نمیخواهند این دوره از انتخابات، همچون انتخابات دورههای نهم و دهم ریاست جمهوری بر مدار دوقطبی احمدی نژاد – هاشمی شکل بگیرد و از این طریق، به حامیان دولت کمک کنند.
دوگروه خارجی شامل اپوزیسیون قدیم و جدید
در سطح خارجی نیز دو گروه عمده فعال هستند که میتوان آنها را اپوزیسیون متقدم و اپوزیسیون متأخر جمهوری اسلامی نامید. این تقدم و تأخر بر مبنای مقطع زمانی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شکل گرفته و آرایش جدیدی به فضای اپوزیسیون در خارج از کشور داده است.
اپوزیسیون متقدم شامل منافقین، سلطنتطلبان، چپها اعم از کمونیستهای کارگری، حزب توده و چریکهای فدایی خلق و همچنین، جمهوریخواهان میشود.
اپوزیسیون متأخر نیز عمدتاً شامل جریان فتنه خارج از کشور است، اعم از شورای هماهنگی راه سبز امید، شاخه خارج از کشور سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مجمع نمایندگان ادوار مجلس خارج از کشور، برخی از فعالان ملی – مذهبی خارج از کشور و بخشی از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی حزبی و دانشجویی که پس از انتخابات پیشین ریاست جمهوری، از ایران خارج شدند.
اپوزیسیون متقدم، تاکنون عمدتاً راجع به این دوره از انتخابات سکوت کردهاند و آن را صرفاً «نمایشی مضحک» میدانند که با اقبال روبرو نخواهد شد. در مقابل، اپوزیسیون متأخر بر «تحریم فعال» و همراه با کنشهای اعتراضی در داخل تأکید میکنند. اپوزیسیون متأخر خارج از کشور همراه با اصلاحطلبان رادیکال داخلی که در مجموع، جریان فتنه خوانده میشوند، به تدریج به هم نزدیک شده و راهبرد تشویق اعتصاب خانگی در روز 12 اسفند و برپایی کنشهای اعتراضی اعم از دیوارنویسی، اسکناسنویسی، ایجاد شبکههای مجازی و حضور معترضگونه در میتینگهای انتخاباتی را در دستور کار قرار داده است.
سناریوهای مشارکت و امنیت انتخاباتی
در قبال این آرایش انتخاباتی، میتوان دو دسته سناریو یا فرضیههای انتخاباتی، اعم از سناریوهای مشارکت انتخاباتی و سناریوهای امنیت انتخاباتی را طرح نمود و تحلیلهای بعدی را در قبال و چارچوب این سناریوها ارائه کرد. منطق این تقسیمبندی آن است که به لحاظ رفتار تحریمی اپوزیسیون و فراگیری آن در داخل و خارج، عنصر مشارکت از اهمیت خاصی در این دوره از انتخابات برخوردار شده و انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، به نوعی هماوردی و وزنکشی سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی و مخالفان آن تبدیل شده است. علاوه بر این، به واسطه رویدادهای ضدامنیتی که پس از انتخابات پیشین ریاست جمهوری، به ویژه در تهران روی داد، عنصر امنیت نیز در این دوره از انتخابات برجسته شده و به ویژه، فشارهای بیگانگان و مسائل داخلی به همراه رفتار اپوزیسیون، آن را مستعد بروز چالشهای امنیتی ساخته است.
در عرصه سناریوهای مشارکت انتخاباتی در فضای آرایش جریانهای سیاسی، میتوان شش سناریو را به شرح ذیل ترسیم کرد:
1. به هر میزان فضای انتخاباتی به لحاظ تبلیغاتی و گفتمانی و در عرصههای مختلف سیاسی – اجتماعی، اعم از مجازی و حقیقی، بیشتر در اختیار اصول گرایان باشد و طیف تحریمی و منفعل، سهم کمتری را از آن داشته باشند، میزان مشارکت در انتخابات، به ویژه در شهرستانها و فضاهای محلی، افزایش خواهد یافت و بالعکس.
2. به هر میزان فضای رقابتی شامل رقابتهای سالم و ایجابی مبتنی بر برنامه میان اصولگرایان و مستقلها و اصلاحطلبان مشارکتجو و همچنین رقابت درونی جریانهای اصولگرا افزایش یابد، به ویژه در شهرستانها، مشارکت انتخاباتی بالاتر خواهد بود و بالعکس.
3. به هر میزان فضای انتخاباتی به سمت دوقطبیشدن در میان جریانهای مشارکتجو میل کند، مشارکت انتخاباتی بیشتر خواهد بود و بالعکس. فرضیههای محتمل دوقطبیشدن در این دوره از انتخابات در میان جریانهای سیاسی، عبارتند از (1) دوقطبی میان حامیان دولت و اصولگرایان منتقد یا مخالف دولت و یا (2) دوقطبی میان جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری. به نظر میرسد دوقطبی نخست مشارکت بالاتری را به همراه میآورد، اما ممکن است ضریب امنیتی انتخابات را کاهش دهد.
4. به هر میزان رقابتهای ناسالم، تخریبی و مبتنی بر درگیریهای ضدامنیتی میان اصولگرایان افزایش یابد، به ویژه در سناریوهای دوقطبی، مشارکت انتخاباتی در میان جمعیت خاموش جامعه (بیطرف در مناقشات سیاسی) کاهش مییابد و بالعکس.
5. به هر میزان تنش و اختلاف یا درگیری میان طیف نامشارکتجو در انتخابات، اعم از تحریمکنندگان فعال یا منفعل، طیف «عدم مشارکت فعال» و یا طیف حامیان آقای هاشمی در داخل و خارج کشور، افزایش یابد، امکان مشارکت بدنه اجتماعی اصولگرایان و جمعیت خاموش جامعه افزایش مییابد و بالعکس، عدم وجود تنش و اختلاف میان این جریانها، مشارکت انتخاباتی در سطوح پیشگفته را کاهش خواهد داد و فضای تحریمی گسترش مییابد.
6. به هر میزان رقابتهای جریانهای سیاسی در چارچوبها و با موضوعات محلیتر و اجتماعی و طایفهای صورت گیرد، مشارکت انتخاباتی بیشتر خواهد بود (به دلیل اقتضائات انتخابات مجلس شورای اسلامی) و به هر میزان، این رقابت، قالبها و چارچوبهای سیاسی و اقتصادی داشته باشد، ضریب مشارکت انتخاباتی پائینتر خواهد آمد (به دلیل اقتضائات این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی).
در عرصه سناریوهای امنیت انتخاباتی نیز در فضای آرایش جریانهای سیاسی میتوان سه سناریو یا فرضیه را به قرار زیر تصور نمود:
1. در میان جریانهای نامشارکتجو، به هر میزان ابتکار عمل و فضای گفتمانی بیشتر در اختیار تحریمکنندگان فعال و فرصتطلب قرار گیرد، احتمال کنشهای خیابانی ضدامنیتی و امنیتیشدن فضای انتخاباتی بیشتر خواهد شد و بالعکس. امنیتیشدن فضای انتخاباتی به کاهش مشارکت انتخاباتی خواهد انجامید و بالعکس.
2. به هر میزان فضای رقابت جریانهای سیاسی به سمت دوقطبیشدن میان اصولگرایان میل کند، به ویژه حامیان دولت و مخالفان آن، و به ویژه در مراحل خاص همچون روز رأیگیری، شمارش آرا و اعلام نتایج آن، احتمال درگیریهای فیزیکی و ضدامنیتی میان بدنههای اجتماعی و ارگانیک این جریانها بیشتر میشود و بالعکس.
3. به هر میزان عرصههای تبلیغی و فضای گفتمانی رسمی، بیشتر به سمت تخریب، تخطئه و تحریک جریانهای سیاسی اعم از مشارکتجو یا تحریمگر میل کند، احتمال بروز درگیریها و کنشهای خیابانی ضدامنیتی افزایش خواهد یافت و بالعکس.
نکته مهم این است که در این دوره از انتخابات، احتمال تبدیل هر ناامنی و درگیری کوچک، به چالش امنیتی معنادار، به خصوص از طریق بزرگنمایی رسانهای، که کل انتخابات را تحت الشعاع قرار دهد، وجود دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com