کد خبر: ۷۲۷۹۶
تاریخ انتشار:

پیامبر اکرم(ص)؛ کاملترین اسوه بشریت

حضرت محمد(ص)، آخرین سفیر الهی و کاملترین اسوه راستین بشریت است.
به گزارش مهر، روز ولادت پیامبر اکرم(ص) مصادف با جمعه هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال  570  میلادى "به روایت اهل تشیع" است، اما بیشتر علماى اهل سنت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال ذکر کرده اند.

پدر بزرگوار نبی مکرم اسلام(ص)، "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادرش "آمنه دختر وهب" است که این بانوى جلیل القدر در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کم‏ نظیر و سرآمد همگان بودند.

کنیه و القاب حضرت محمد(ص)

کنیه حضرت محمد(ص) "ابوالقاسم" و "ابوابراهیم" و القاب آن بزرگوار رسول الله، نبی الله، مصطفی، محمود، امین، خاتم، مزمل، مدثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشر، منذر، مذکر، یس و طه است.

محل تولد حضرت محمد(ص) مکه معظمه در سرزمین حجاز "عربستان سعودی کنونی" است.

افلاکیان در شور و شوق میلاد نبی مکرم اسلام(ص)

حضرت آمنه(س) در مورد نحوه ولادت نبی مکرم اسلا(ص) آوده است: آنگاه که تولد رسول خدا(ص) فرا رسید، بال فرشته ای را دیدم که بر دلم کشید و هراس از وجودم رخت بر بست، سپس نوشابه سفیدی برایم آوردند، من که تشنه بودم آن را نوشیدم. گویا در وجودم فروغ والایی پدید آمد.

زنانی را دیدم بلند بالا همچون نخل که با من سخن می گفتند و کلامی شنیدم که به سان سخن آدمیان نبود.چیزى شبیه دیباى سپیدگون را دیدم که گویى میان زمیـن تا آسمان را فرا گرفت و شنیدم که گوینده اى مى گفت: "آن عزیزتـریـن مردم را بگیـریـد." مـردانـى را دیـدم در آسمان ایستاده با آفتـابه هـایـى در دست و شـرق و غرب جهان در چشمـانـم مجسـم شــد. پرچمى از دیبا را دیدم که بر چـوبـى از یاقـوت میان زمیـن و آسمان و بر فراز(کعبه) در اهتزار بود.

رسول خـدا(ص) قـدم به جهان گذاشت در حالـى که انگشتـش را به سـوى آسمان فراز برده بود. ابـر سفیـدى را دیـدم که از آسمـان فـرود آمـد و آمـد تـا او را فـرا گـرفت. ندایى شنیدم که گفت: "محمد را به شرق و غرب جهان و به دریاها طـواف دهید و بگردانید تا او را به نـام و صفـات و صـورت بشنـاسـانیـد." و ابـر کنـار رفت که دیدم محمد در پارچه ای سفیدتر از شیر پیچیده و در زیرش حریری سبز افکنده و در دستش سه کلید از لؤلؤ آبدار است و کسی می گوید: "محمد، کلیدهای نصرت، باد و نبوت را در اختیار دارد". ابری دیگر آمد و مدتی طولانی تر از پیش او را فرا گرفت و از دیدگانم پنهانش کرد و شنیدم که ندایی می گفت: "محمد را به شرق و غرب جهان طواف دهید و او را بر روحانیان جن و انـس و پـرنـدگان و درنـدگان عرضه کنید و به او عطا کنیـد صفاى آدم را، رقت نـوح را، دوستى ابراهیـم و زبان اسماعیل را، کمال یوسف و بشارت یعقـوب را صداى داود و زهد یحیى و بزرگـوارى عیسـى را" باز هـم آن تکه ابر کنار رفت.

پرچمهای بهشتی در شب ولادت پیامبر اکرم(ص) بر زمین فرود آمدند

خداوند در شب تولد حضرت محمد(ص) به جبرئیل امر فرمود چهار پرچم بهشتی به زمین فرود آورد. جبرئیل پرچم اول را که پرچمی سبز بود و بر آن با خطی سفید نوشته شده بود "لا اله الا الله، محمد رسول الله" بر کوه قاف نهاد و پرچم دیگر را بر کوه ابوقبیس. این پرچم دو شعبه داشت که بر یکی نوشته شده  بود:" گواهی بر وحدانیت خداوند"  و بر شعبه دیگرش" دینی جز دین محمد بن عبدالله نیست".

پرچم سوم را بر بام مسجد الحرام نصب کرد که بر یک تکه آن نوشته بود: "خوشا آنان که بر خدا و محمد(ص) ایمان آوردند". و بر دیگری نوشته بود: "وای بر آنان که به محمد(ص) نگروند و یک حرف از آنچه را که از نزد خداوند آورده است، رد کنند". و پرچم چهارم را بر ضریح بیت المقدس نهاد که بر آن به خط سیاه در سطر اول نوشته بود: "پیروز، جز خدا نیست". و در سطر دوم: "نصرت و یاری تنها برای خدا و محمد(ص) است".

معجزات زمان ولادت پیامبر اکرم(ص)

امام صادق(ع) معجزاتی را که هنگام ولادت پیامبر اکرم آشکار شد، چنین بر می ‌شمارد:

ابلیس از ورود به آسمانهای هفتگانه محروم شد؛ شیاطین دور شدند؛ تمامی بتها در بتکده با صورت بر زمین افتادند؛ ایوان کسری شکست و چهارده کنگره‌ آن سقوط کرد؛ آب دریاچه ساوه خشک شد؛ سرزمین خشک سماوه، آب پیدا کرد؛ آتشکده فارس پس از هزار سال خاموش شد؛ نوری از سرزمین حجاز بر آمد تا به مشرق رسید؛ سحر ساحران باطل شد.

مراسم نامگذاری پیامبر اسلام(ص)

هفت روز که از ولادت حضرت محمد(ص) گذشت، "عبدالمطلب" برای عرض سپاسگزاری به درگاه الهی گوسفندی کشت و گروهی را دعوت کرد و در آن جشن باشکوه، که از عموم قریش دعوت شده بود؛ نام فرزند خود را "محمد" گذارد. وقتی از او پرسیدند: چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید، در صورتی که این نام در میان اعراب کم سابقه است؟ گفت: خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد. در این باره "حسان بن ثابت" شاعر رسول خدا(ص) چنین می گوید: آفریدگار، نامی از اسم خود برای پیامبر مشتق کرد. به همین دلیل خدا "محمود" (پسندیده) و پیامبر او "محمد" (ستوده) است و هر دو کلمه از یک ماده مشتقند و یک معنی را می رسانند.

هر کس مختصر مطالعه ای در تاریخ زندگی رسول اکرم (ص)داشته باشد؛ می داند که آن حضرت، از دوران کودکی دو نام داشت و مردم او را با هر دو نام خطاب می کردند. یکی "محمد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب برای او انتخاب کرده بود، و دیگری "احمد" که مادرش آمنه او را به آن، نامیده بود.

عموی گرامی وی "ابوطالب" که پس از درگذشت "عبدالمطلب" کفالت و سرپرستی "محمد" به او واگذار شده بود؛ با عشق و علاقه زائد الوصفی، چهل و دو سال تمام، پروانه وار به گرد شمع وجود وی گشت و از بذل جان و مال در حراست و حفاظت او دریغ نکرد. در اشعاری که درباره برادرزاده خود سروده، گاهی از او به نام "محمد" و گاهی به نام "احمد" اسم برده است و این خود حاکی از آن است که در آن زمان یکی از نامهای معروف وی همان "احمد" بوده است.

اعراب کودکان خویش را پس از تولد به دایه ای در میان قبایل اطراف شهر می سپردند تا هم در هوای آزاد و در محیط طبیعی صحرا پرورش یابند و هم لهجه فصیح عربی را که در آن زمان، اصیل ترین جلوه آن در صحرا یافت می شد فرا گیرند.

از طرفی چون آمنه برای تغذیه فرزندش شیر نداشت، عبدالمطلب، پدر بزرگ و کفیل حضرت محمد(ص) به فکر افتاد بانویی محترم و مطمئن را برای نگهداری محمد عزیز، یادگار فرزندش عبدالله، استخدام کند و پس از تحقیق کافی "حلیمه" را که از قبیله  "بنی سعد" قبیله ای که به شجاعت و فصاحت معروف بود و از زنان پاکدامن و اصیل به شمار می آمد، برای این کار انتخاب کرد.

حلیمه، محمد را به قبیله خود برد و چون فرزند خویش در مراقبت او می کوشید. "قبیله بنی سعد" مدتی بود که در صحرا گرفتار قحطی بودند و صحرای خشک و آسمان خشک تر، فلاکت و فقر آنان را افزون ساخته بود.

حضرت محمد(ص) فقر و تنگدستی را از خانه "حلیمه" زدود

از روزی که محمد(ص) به خانه حلیمه رفت، خیر و برکت به او رو آورد و زندگی او که با فقر و تنگدستی می گذشت، رو به بهبود گذارد و چهره رنگ پریده او و فرزندانش نور و طراوتی پیدا کرد. پستان خشک او پر از شیر شد و مرتع گوسفندان و شتران آن ناحیه خرم گشت. درحالیکه پیش ازآن مردم به سختی زندگی می کردند.

حضرت محمد(ص) خود نیز بیش از دیگر کودکان رشد می کرد و از آنها چابکتر می دوید و مانند آنها شکسته حرف نمی زد. چنان میمنت و برکت با او همراه بود که اطرافیانش به سهولت این حقیقت را درمی یافتند و به آن معترف بودند، به طوری که "حارث" همسر حلیمه به او می گفت: آیا می دانی چه فرزند مبارکی نصیب ما شده است؟

کردار و گفتار آخرین پیامبر الهی

همان طوری که ولادت پیامبر اسلام(ص) و حوادث بعد از آن خارق العاده بود همچنین گفتار و کردار دوران کودکی آن حضرت او را از سایر کودکان ممتاز می ساخت.

ابوطالب عموی حضرت محمد(ص) می گفت: هرگز از محمد(ص) دروغ و کار ناشایست و جاهلانه ندیدیم، نه بیجا می خندید و نه سخنان بیهوده می گفت و بیشتر تنها بود.

هنگامیکه حضرت محمد(ص) هفت ساله بود، یهود گفتند ما در کتابهایمان خوانده ایم که پیامبر اسلام از غذای حرام و شبهه دار اجتناب می کند، خوب است او را امتحان کنیم. لذا مرغی ربودند و برای ابوطالب فرستادند، همه از آن خوردند چون نمی دانستند، ولی حضرت محمد(ص) به آن دست نزد، وقتی علت آن را پرسیدند در جواب فرمود: آن حرام است و خداوند مرا از حرام حفظ می فرماید. سپس مرغ همسایه را گرفته و فرستادند به خیال اینکه بعداً پولش را بپردازند، آن حضرت باز هم میل نکرد و فرمود این غذا شبهه ناک است و آنگاه یهود گفتند: "این طفل دارای شأن و مقام عالی و ارجمندی است".

بزرگ قریش "عبدالمطلب" با حضرت محمد(ص) مانند سایر کودکان رفتار نمی کرد، بلکه برای او مقام و مرتبه ای رفیع قائل بود.

هنگامیکه برای عبدالمطلب جایگاهی در کنار کعبه ترتیب می دادند و فرزندانش اطراف جایگاه مخصوص را احاطه می کردند عظمت و ابهت او مانع بود که شخصی به آنجا وارد شود، ولی محمد(ص) مقهور آن جلال و جبروت نمی شد و به جایگاه مخصوص می رفت. عبدالمطلب به فرزندانش که مانع ورود محمد(ص) می شدند می گفت: پسرم را رها کنید، به خدا سوگند او دارای شأن عظیمی است. آنگاه حضرت محمد(ص) با بزرگ قریش "عبدالمطلب" می نشست و با او به سخن می پرداخت.

خدیجه (س)؛ نخستین زنی که افتخار همسری پیامبر را یافت

نخستین زنى که افتخار همسرى پیامبر اکرم(ص) را یافت، "خدیجه بنت خویلد" بود. حضرت محمد(ص) پیش از رسیدن به مقام رسالت، در سن  25  سالگى با این بانوى بزرگوار ازدواج کرد. خدیجه کبرى(س) با موقعیت و اموال خویش، خدمات شایانى به پیامبر اکرم(ص) در اظهار رسالتش کرد.

این بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در ردیف بانوان قدسى، همانند مریم و آسیه قرار دارد. پیامبر اکرم(ص) به احترام خدیجه کبرى(س) تا هنگامى که وى زنده بود، با هیچ زن دیگرى ازدواج نکرد. همواره او بود که دردها و رنجهاى پیامبر(ص) را که سران شرک و کفر متوجه آن حضرت مى ‏کردند، تسلی داده و او را در رسالت و نبوتش یارى مى ‏داد.

احدایث گهرباری از دریای حکمت پیامبر اکرم(ص)

کلام گهربار پیامبران الهی و ائمه معصومین چراغ راه هدایت همیشگی بشر قرار دارند و بهره گیری از آنها می تواند انسان را به سر منزل مقصود نزدیک کند؛ پیامبر اکرم(ص) نیز همانند دیگر مردان بزرگ اسلام سخنان ارزنده ای از خود به یادگار گذاشته است.

ایشان فرموده اند: "عافیت را برای دیگران بخواه تا نصیب تو شود". " خدای را چنان پرستش کن که گوئی او را می بینی، اگر تو او را نمی بینی او ترا می بیند". " خطرناک ترین دشمن تو نفس تو است که میان دو پهلوی تو است." عادلتر از همه مردم کسی است که آنچه برای خود پسندد برای مردم نیز پسندد و آنچه بر خود روا ندارد بر مردم روا ندارد". " شما که می خواهید فرزندانتان در نیکی و محبت با شما به عدالت رفتار کنند در کار بخشش به آنها به عدالت رفتار کنید". "ببخش و تنگ مگیر که بر تو تنگ نگیرند".

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین