کد خبر: ۷۱۶۵۵۵
تاریخ انتشار:
پشت پرده شیطنت‌های اخیر درباره مذاکرات هسته‌ای چیست؟

گاندو‌3 وین ؟ وین بارانداز گاندو‌بازها

زمینه‌سازی‌های حسن روحانی برای گفت‌وگو با طرف آمریکایی در شرایطی رخ می‌دهد که طی ۷ سال گذشته آن هم پس از کسب بالاترین مجوزهای حاکمیتی و نادیده گرفتن خطوط قرمز نظام، با اعتماد و اطمینان به دولت دموکرات سابق آمریکا نه‌تنها نتوانست تحریم‌ها را رفع کرده که باعث بیشتر شدن و گستردگی آنها شد؛ چیزی که شخص حسن روحانی خود با عنوان جنگ اقتصادی به آن اذعان کرده است.

گروه سیاسی: دولت روحانی با قرار گرفتن در مسیر یک خطای راهبردی دیپلماتیک دیگر، دوباره در تکاپوی تحمیل هزینه‌ای گزاف به منافع ملی افتاده است؛ خطایی که می‌تواند تمام تلاش‌های ماه‌های اخیر کشور جهت رفع موثر تحریم‌های ضدایرانی را بر باد داده و خنثی کند.

گاندو‌3 وین ؟ وین بارانداز گاندو‌بازها

به گزارش بولتن نیوز به نقل از  وطن‌امروز، سه‌شنبه هفته جاری قرار است نشست کمیسیون مشترک برجام تحت عنوان گفت‌وگوهای کارشناسی و فنی در وین برگزار شود. اتفاق ویژه این رویداد دیپلماتیک اما حضور هیات آمریکایی در این مذاکرات است. رسانه‌های غربی طی روزهای گذشته صحبت‌هایی مبنی بر مذاکرات غیرمستقیم تهران- واشنگتن در این نشست به میان آورده‌اند اما در مقابل محمدجواد ظریف و معاون سیاسی‌اش عباس عراقچی، گفت‌وگوی ایران و آمریکا را رد کرده و غیرضروری دانستند تا اینکه علی‌اکبر صالحی جمعه‌شب در جریان حضور در شبکه اجتماعی «کلاب هاوس» خبر داد بن‌بست در حال شکسته شدن است.
رئیس سازمان انرژی اتمی با بیان اینکه فعلا چند قدمی جلو رفتیم، عنوان کرد: بحث غیرقابل توجیه که آنها اول شروع کنند یا ما اول شروع کنیم و اینکه از آن عبور کردیم، نویدبخش است. صالحی افزود: ظاهرا بن‌بست اولیه شکسته شده و این همان‌طور که عرض کردم نویدبخش است. این عضو دخیل در مذاکرات پیش رو در ادامه اضافه کرد: به نظر می‌رسد این بن‌بست شکسته شده؛ ما داریم در یک مسیر هموار قرار می‌گیریم؛ امیدواریم!
صالحی تایید کرد: وقتی وارد مرحله فنی می‌شویم، یعنی مساله دارد به گونه‌ای مدیریت می‌شود که آن بحث اول تو، اول تو، دارد دور‌ زده می‌شود. رئیس سازمان انرژی اتمی در ادامه مجددا تاکید کرد: در مسیر گفت‌وگو برای احیای برجام هستیم؛ رو به جلو داریم حرکت می‌کنیم؛ قبل از این با بن‌بست مواجه بودیم اما الان دارند متوجه می‌شوند که حفظ این بن‌بست هیچ عایدی‌ای برای هیچ‌کس ندارد.
جمعه 13 فروردین جلسه رسمی کمیسیون مشترک برجام با حضور ایران و 1+4 و نماینده جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی درباره بازگشت آمریکا به برجام به صورت مجازی برگزار شد. این نشست در شرایطی برگزار شد که روزنامه وال‌استریت‌ژورنال قبل از آن در گزارشی از حضور آمریکا در نشست آتی یعنی روز سه‌شنبه هفته جاری خبر داد. این روزنامه آمریکایی به نقل از دیپلمات‌های غربی افزود: «مقامات ارشد از همه کشورهای شرکت‌کننده در توافق؛ ایران، فرانسه، آلمان، انگلیس، روسیه، چین و مقامات ارشد آمریکایی در پایتخت اتریش جمع خواهند شد اما مذاکرات مستقیمی در حال حاضر بین مقامات ایرانی و طرف آمریکایی برگزار نخواهد شد». اما عباس عراقچی درباره انتشار خبری مبنی بر حضور هیات آمریکا در نشست آتی وین به سیاق روش همیشگی‌اش در اینگونه موارد اعلام کرد: آمریکا در هیچ نشستی که ایران در آن حضور داشته باشد، از جمله نشست کمیسیون مشترک برجام حضور نخواهد داشت و این قطعی است. عراقچی گفت: اینکه سایر طرف‌های برجام بخواهند در ارتباط با اقداماتی که آمریکا باید انجام دهد، به صورت دوجانبه یا چندجانبه با آمریکا رایزنی‌هایی داشته باشند، چه در وین و چه در هر جای دیگر، به خودشان مربوط است و البته مسبوق به سابقه است. البته رمزگشایی دقیق‌تر این اظهارنظر عراقچی را رسانه آمریکایی اکسیوس آمریکا انجام داد، جایی که نوشت مقامات ایران و آمریکا از اتاق‌های جداگانه در وین برای «نزدیک شدن» مذاکره می‌کنند! و طرف ایرانی در چرخه مذاکرات جدیدی با عنوان «گروه‌های کارشناسی» فرو خواهد رفت که از قضا آمریکا نیز در آن حضور دارد. با این تفاوت که طبق گفته عراقچی، آمریکا در اتاق مذاکرات ایران حضور ندارد و جوزپ بورل وظیفه هماهنگی اتاق‌های مختلف مذاکرات را برعهده دارد.
این نکته به وضوح در بیانیه انتهایی نشست کمیسیون برجام ذکر شده است: «طر‌ف‌ها توافق کردند این جلسه کمیسیون مشترک را هفته آینده در وین از سر بگیرند تا اقدامات اجرایی مربوط به برداشتن تحریم‌ها و [اقدامات] هسته‌ای [ایران] را از جمله با تشکیل جلسات گروه‌های کارشناسی مربوط به وضوح مشخص کنند. در این چارچوب، هماهنگ‌کننده (بورل) همچنین تماس‌های جداگانه‌ای را با طرف‌های برجام و ایالات‌متحده در وین افزایش می‌دهد».
در این باره نکات قابل تأملی وجود دارد که دولت روحانی دوباره در تلاش برای دور زدن آنهاست؛ اول اینکه سیاست قطعی نظام که تاکنون ۳ مرتبه از سوی رهبر انقلاب بیان شده، بازگشت بدون پیش‌شرط آمریکا به برجام با لغو همه تحریم‌ها و راستی‌آزمایی آن توسط جمهوری اسلامی است. این در حالی است که هم نشست جمعه و هم نشست سه‌شنبه هفته جاری بر آغاز مذاکراتی درباره برداشته شدن تحریم‌ها و بازگشت «گام به گام» دو طرف به برجام اشاره دارد که به وضوح برخلاف سیاست قطعی نظام است. بنابراین اصل پذیرش گفت‌وگو درباره مقدمات مربوط به برداشتن تحریم‌ها و اقدامات هسته‌ای ایران، معنایی جز عدول از سیاست قطعی نظام درباره بازگشت بدون پیش‌شرط آمریکا با لغو همه تحریم‌ها و راستی‌آزمایی آن ندارد.

ماجرا از کجا شروع شد؟

حسن روحانی 11 فروردین با زمینه‌سازی برای اتفاقات پیش رو اظهار داشت: اخیرا نگرانی‌ای پیدا کردم. وزارت امور خارجه، صداوسیما و دیگران همه دست به دست هم دهند، شاید هم نگرانی‌ام خیلی جا نداشته باشد، به هر حال یک جوری آن را حل کنیم. دولت جدید آمده است. دولت جدید که آمده، شیوه‌اش را عوض کرده است. اگر حواس‌مان جمع نباشد، ممکن است اینها با تبلیغات بیایند و بتدریج به مردم ما بگویند که ما آماده هستیم و این ایران است که امروز و فردا می‌کند. بیاییم بنشینیم مذاکره کنیم. ما آمدیم پشت در 1+5 و ایران یک قفل پشت در انداخته و ما را راه نمی‌دهد. هی در می‌زنیم اما ایران راه‌مان نمی‌دهد. نباید بگذاریم این بهانه دست مردم و افکار عمومی بیفتد.
رئیس‌جمهور در ادامه اضافه کرد: می‌ترسم دستگاه تبلیغات غرب و خود آمریکایی‌ها بیایند بدمند در بوق‌ها و بلندگوها و بگویند ما گفتیم آن راه غلط بوده، ما گفتیم دیپلماسی، ما که کفش و کلاه کردیم آمدیم پشت در، ایران راه‌مان نمی‌دهد. نباید بگذاریم این جا بیفتد؛ این حرف غلط و دروغ را نباید بگذاریم جا بیفتد. راهش فعال شدن ما است. باید بیش از این فعال شویم. روزانه باید دنبال مذاکره و رفع تحریم باشیم. همان‌طور که رهبری فرمودند ما عجله نداریم. 2 ماه هم گذشته است ولی الان کسی ما را متهم به عجله نمی‌کند. روز اول اسفند اگر می‌رفتیم ممکن بود بگویند چرا عجله؟ روز دهم اسفند می‌رفتیم ممکن بود بگویند عجله؟ دیگر در فروردین عجله تمام شد. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید بعد از یک ماه عجله، دیگر می‌شود فرصت‌سوزی. از اول فروردین به بعد دیگر فرصت‌سوزی است. همه باید به صحنه بیاییم و تلاش کنیم. زمینه‌سازی‌های حسن روحانی برای گفت‌وگو با طرف آمریکایی در شرایطی رخ می‌دهد که طی ۷ سال گذشته آن هم پس از کسب بالاترین مجوزهای حاکمیتی و نادیده گرفتن خطوط قرمز نظام، با اعتماد و اطمینان به دولت دموکرات سابق آمریکا نه‌تنها نتوانست تحریم‌ها را رفع کرده که باعث بیشتر شدن و گستردگی آنها شد؛ چیزی که شخص حسن روحانی خود با عنوان جنگ اقتصادی به آن اذعان کرده است.
در چنین شرایطی از قضا باز هم رئیس‌جمهور با فرستادن آدرس غلط مشابه سال 92 - نظیر اینکه خزانه خالی است- هم تلاش‌های موثر اخیر کشور در اهرم‌سازی در برابر فشار طرف مقابل را خنثی کرده و هم برآورد طرف بدعهد آمریکایی را در اجماع داخلی در ایران بر سر رفع تحریم‌ها تغییر می‌دهد. ضمن اینکه روحانی و ظریف دوباره همان مسیر خطا و تکراری را می‌پیمایند که اتفاقا تنها نتیجه‌ای که به همراه ندارد همان رفع تحریم‌ها خواهد بود. این روزها این محمدجواد ظریف است که فریاد می‌زند دولت بایدن سیاست‌های ترامپ را ادامه می‌دهد.

* همان مسیر شکست خورده

در این راستا «وطن‌امروز» 17 اسفندماه 99 با پیش‌بینی راهی که دولت بایدن در پیش خواهد گرفت، طی گزارشی با عنوان «حقه قدیمی دموکرات‌ها» نوشت: آنچه مشخص است کشورهای غربی همچنان برگزاری نشست غیررسمی 1+5 را به عنوان یک راهبرد اصلی دنبال می‌کنند؛ راهبردی که می‌توانند از طریق آن وعده نقد لغو تحریم‌ها را تبدیل به نسیه‌ای کنند که در نهایت محقق شدن آن نیز مشخص نباشد. بنابراین کشورهای غربی علاوه بر اینکه از کاهش بیشتر تعهدات نظارتی ایران در آینده نزدیک هراس دارند، از افزایش ذخایر اورانیوم 20 درصد و 5 درصد یا گسترش تاسیسات هسته‌ای ایران نیز بیمناکند و به دنبال یافتن راهی هستند که هر چه زودتر شرایط را به زمان برجام بازگردانند، البته به‌ گونه‌ای که تحریم‌ها همچنان علیه ایران باقی بماند!
در گزارش «وطن‌امروز» همچنین آمده بود: در چنین شرایطی احتمال دارد کشورهای غربی از برگه تکراری خود استفاده کنند؛ پیشنهاد آبنبات به ایران و ستاندن دُر غلتان. برگه‌ای که غربی‌ها بارها در مواجهه با ایران از آن بهره بردند و در سال‌های اخیر نیز نتایج حداکثری از این سیاست به نفع خود به دست آوردند. وعده‌ها و امتیازات کوچک در قبال تعطیلی صنعت هسته‌ای ایران در نتیجه توافق برجام نمونه بارز و مشهود به ‌کارگیری این سیاست توسط کشورهای غربی است.
تحولات ماه‌های اخیر به روشنی ثابت کرده است راه درست وادار کردن طرف مقابل به برداشتن تحریم‌ها اقداماتی نظیر قانون هسته‌ای مجلس- اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران- است که علاوه بر آنکه روند منفی زمان علیه ایران را معکوس کرده و دست کشور را در هر مذاکره‌ای پر می‌کند، موجب عقب‌نشینی طرف مقابل از صدور قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام شد. این مساله‌ای است که رابرت مالی، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران به آن اعتراف کرد. این مقام آمریکایی در گفت‌وگو با شبکه پی‌بی‌اس اذعان کرد: آنها (ایران) امروز ۱۰ برابر بیشتر از زمان مشابه در سال ۲۰۱۷ اورانیوم را غنی‌سازی می‌کنند. بنابراین، با آزمایش‌های ساده می‌توان دریافت که امروز وضعیت ما بهتر از آنچه بوده‌ایم، نیست و شرایط ما بدتر است.
در چنین فضایی خطای فاحش دیپلماتیک تیم روحانی، ظریف و عراقچی می‌تواند این معادله را به ضرر کشورمان کند و به جای گشودن گره از تحریم‌ها، آن را کورتر کند. در این میان عجله دولت برای یک توافق احتمالی و دادن امتیازهای بزرگ در مقابل آبنبات چوبی‌های پیشنهادی آمریکا که مسلما بی‌ربط به انتخابات پیش رو نیست، توپ دیپلماسی را در زمین ایران قرار می‌دهد و فشار را از روی طرف ناقض برجام برمی‌دارد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت بایدن با توجه به همین گزاره است که 4 فروردین اظهار کرد: «همان‌طور که گفته‌ایم اکنون توپ در زمین آنها (ایرانی‌ها) است. باید ببینیم آیا آنها می‌خواهند راه دیپلماسی را در پیش گیرند و به پایبندی به توافق بازگردند».این روندی است که رهبر انقلاب اسلامی نسبت به آن هشدار داده‌اند. ایشان با تأکید بر عجله نداشتن ایران درباره راه‌حل ارائه‌شده برای برجام، گفتند: برخی می‌گویند نباید فرصت‌سوزی کرد. این حرف درست است اما عجله هم نباید کرد. به عنوان نمونه، در قضیه برجام عجله شد و در حالی که ما همه تعهدات خود را انجام دادیم، طرف‌های مقابل، تعهدات روی کاغذ خود را انجام ندادند.
ظریف و روحانی به عنوان رکوردداران فرصت‌سوزی دیپلماتیک پیش از اعلام نگرانی باید پاسخگوی مسیر شکست‌خورده خود باشند. دیگر فرصتی برای قمار مؤلفه‌های قدرت ملی بر سر میز مذاکرات توسط دولت دوازدهم باقی نمانده است.

* آیا منافع ملی قربانی رقابت‌های انتخاباتی می‌شود؟

تجربه سیاسی دولت یازدهم و دوازدهم نشان‌دهنده تلاش حداکثری برای بهره‌برداری از فضای مذاکرات خارجی جهت کامیابی در میدان رقابت‌های داخلی است؛ چه از زمانی که روحانی با شعار مذاکره وارد میدان انتخابات سال 92 شد و چه پس از آن که ظریف در جریان مذاکراتش با طرف‌های خارجی با اشاره به نقش تعیین‌کننده مذاکرات در سرنوشت جریان غربگرا، از آنها درخواست کمک و یاری کرده بود. با چنین پیشینه‌ای بیم سوءاستفاده از مذاکرات خارجی برای پیگیری اهداف داخلی بیش از هر زمان دیگر احساس می‌شود. اصلاح‌طلبان در ماه‌های گذشته بارها اعلام کرده بودند آینده سیاسی‌شان پیوند جدایی‌ناپذیری با سرنوشت مذاکرات و توافق با غرب دارد، از همین رو چندان دور از نظر نیست که برای به دست آوردن این امتیاز انتخاباتی، اندوخته‌های کشورمان در ماه‌های گذشته برای کسب موقعیت برتر در مقابل آمریکا - که بر اساس قانون مجلس به دست آمده است- با بهایی اندک به طرف مقابل ارزانی شود.
***

وین بارانداز گاندو‌بازها

یکی از حواشی مهم هجدهمین نشست کمیسیون مشترک برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را می‌توان در مکان برگزاری آن جست‌وجو کرد؛ حاشیه‌ای که هر چند در شرایط معمول کمتر می‌توانست حساسیت‌برانگیز باشد اما انتخاب شهر وین برای انجام این گفت‌وگوها آن هم در شرایطی که به علت شیوع ویروس کرونا مهم‌ترین نشست‌ها و جلسه‌های بین‌المللی نیز به صورت مجازی برگزار می‌شود، نکته‌ای نیست که براحتی بتوان از آن چشم‌پوشی کرد.
برخی گمانه‌زنی‌ها پیرامون مذاکره طرف‌های ایرانی و آمریکایی در حالی در روزهای گذشته در فضای رسانه‌ای مطرح شد که روز جمعه عباس عراقچی، نماینده کشورمان در این نشست آن را تکذیب کرد و گفت: آمریکا در هیچ نشستی که ایران در آن حضور داشته باشد، از جمله نشست کمیسیون مشترک برجام، حضور نخواهد داشت و این قطعی است. وی در ادامه با اشاره به اینکه اگر سایر طرف‌های برجام بخواهند در ارتباط با اقداماتی که آمریکا باید انجام دهد با آمریکا رایزنی‌هایی داشته باشند به خودشان مربوط است، اظهار داشت: هیات ایرانی هیچ‌گونه مذاکره‌ای با هیات آمریکایی در هیچ سطحی نخواهد داشت. اما این احتمال همه حکایت نگرانی‌ها از انتخاب وین به عنوان میزبان این نشست نیست. علاقه طرف‌های غربی برای انتخاب وین به عنوان مکان مذاکرات با ایران را نمی‌توان جدا از موقعیت استراتژیک اتریش برای سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی غربی دانست، تا جایی که بسیاری از کارشناسان عملا وین را به عنوان «بارانداز سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی» توصیف می‌کنند؛ مساله‌ای که پیش از این در جریان انتشار اخبار جاسوسی‌های گسترده سرویس اطلاعات برون‌مرزی آلمان در این کشور خبرساز شد. انتخاب وین با این مختصات برای آغاز دور جدید گفت‌وگوها حول محور برجام آن هم در روزهایی که مهم‌ترین نشست‌های بین‌المللی از جمله نشست شورای امنیت سازمان ملل به صورت مجازی برگزار می‌شود نکته‌ای نیست که براحتی بتوان از آن چشم‌پوشی کرد. دولتمردان و در رأس آنها تیم سیاست خارجی دولت این روزها بخش زیادی از اهتمام خود را به مقابله با سریال تلویزیونی «گاندو 2» گذاشته بودند؛ سریالی که در سری جدید خود پرونده «محمدعلی شعبانی» به عنوان یکی از جاسوس‌های دوتابعیتی نزدیک به تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای را مورد اشاره قرار داد. اشاره به فعالیت‌های این جاسوس دوتابعیتی در شرایطی با عصبانیت ظریف و چهره‌های دولتی دیگر مواجه شد. که مقامات دولتی پس از افشای جاسوسی‌های «عبدالرسول دری‌اصفهانی» تلاش کرده بودند نسبت به این مساله حیثیتی واکنش هجومی از خود نشان دهند. مرداد سال 95 بود که دستگیری این عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در رسانه‌ها خبرساز شد. وی یک سال قبل از بازداشتش در گفت‌وگویی درباره نحوه ورود به تیم مذاکره‌کننده گفته بود: «ورود من به مذاکرات ۲ مقطع دارد. بار اول در حدود یک سال و اندی پیش کمیته‌ای در نهاد ریاست‌جمهوری به سرپرستی آقای دکتر نهاوندیان تشکیل شد که هدف آن انتقال تجارب متخصصان مختلف و مشورت به دولت درباره این پرونده بود. از من نیز برای حضور در این جلسات دعوت به عمل آمد. متاسفانه در آن مقطع به دلیل سفرهای کاری متعددی که داشتم جلسات کمی را توانستم حاضر شوم. بعد از این جلسات تصمیم بر این شد که علاوه بر کسانی که دارای تخصص و تجربه در زمینه مسائل سیاسی و دیپلماسی هستند، از متخصصان امور بانکی و مالی هم استفاده شود. جناب آقای دکتر سیف هم از من خواستند در این حوزه به مذاکره‌کنندگان کشورمان کمک شود؛ من هم با کمال میل پذیرفتم». مقاومت مقامات دولتی در برابر پذیرش جاسوسی دری‌‌اصفهانی تا جایی پیش رفت که حتی پس از انتشار گزارش هیات تحقیق و تفحص مجلس از دوتابعیتی‌ها در سال 97 درباره این جاسوس دوتابعیتی نیز آنها از موضع خود عقب‌نشینی نکنند. اما دری‌‌اصفهانی تنها عضو تیم هسته‌ای در لیست 100 نفره دوتابعیتی‌های مجلس نبود و در کنار او نام محمدعلی شعبانی به چشم می‌خورد؛ فردی که در گزارش کمیته تحقیق و تفحص، مشاور وزیر امور خارجه معرفی و تابعیت دوم او نیز سوئد عنوان شده است. در این گزارش آمده است: «نامبرده تحصیلات خود را در لندن به اتمام رساند و سابقه فعالیت در شبکه پرس‌تی‌وی و مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارد. تا مهر ۹۳ به عنوان مسؤول رسانه‌ای هیات مذاکره‌کننده هسته‌ای حضور داشته و پس از آن از کشور خارج شده است».
خبرگزاری مهر در گزارشی که اخیرا پیرامون محمدعلی شعبانی منتشر کرده، آورده است: «شعبانی در سال ۱۳۸۶ به عنوان کارآموز در شورای ملی ایرانیان آمریکا یا نایاک فعالیت می‌کرد و همان سال نیز سفری به اسرائیل داشت و با نهادها و افراد بسیاری از جمله «مئیر جاودانفر» دیدار کرد. او با وجود اینکه به اسرائیل سفر کرد و عضو نایاک هم بود اما به استخدام پرس‌تی‌وی درآمد. سال ۱۳۹۰ محمدعلی شعبانی سردبیر نشریه انگلیسی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام که فصلنامه شورای روابط خارجی (Iranian Review of Foreign Affairs) نام داشت، شد؛ فصلنامه‌ای که پیش از شعبانی، سیدحسین موسویان سردبیری آن را برعهده داشت. پس از انتخاب حسن روحانی در سال ۹۲ به‌عنوان رئیس‌جمهور، شعبانی به حلقه اطرافیان رئیس‌جمهور از جمله اسماعیل سماوی، خواهرزاده روحانی نزدیک شد و توانست جایی در تیم هسته‌ای برای خود باز کند. شعبانی به دلیل همکاری‌های گسترده‌ای که با رسانه‌های مطرح جهان از جمله «نیویورک تایمز، گاردین، بلومبرگ، کریستین ساینس مانیتور، اکونومیست، الجزیره، خبرگزاری فرانسه، سی‌ان‌ان، لوب‌لاگ، نشنال اینترست و بی‌بی‌سی» داشته است، در تیم هسته‌ای مسؤولیت اطلاع‌رسانی و روابط عمومی را بر عهده گرفت و اعتماد اعضای اصلی تیم مذاکره، بویژه محمدجواد ظریف را جلب کرد».هر چند شعبانی این روزها در لندن زندگی می‌کند اما کماکان دسترسی قابل توجهی به اخبار داخلی ایران دارد و در بسیاری از مواقع اخباری را از فعل و انفعالات مقامات داخلی ایران و دیدارهای خارجی‌شان منتشر می‌کند که خبرنگاران داخلی نیز با تاخیر در جریان این اخبار قرار می‌گیرند و این نشان از ارتباطات این فرد با منابعی درون دستگاه سیاست خارجی کشورمان دارد. برای نمونه، چندی قبل، پیش از آنکه وزارت امور خارجه از سفر وانگ یی، وزیر خارجه چین به کشورمان خبر بدهد شعبانی در صفحه توئیتر خود خبر این سفر و حتی دیدار وانگ یی با علی لاریجانی را منتشر کرد. این جاسوس دوتابعیتی همچنین پیش از آنکه وزارت امور خارجه خبر از سفر ظریف به کشورهای آسیای مرکزی دهد، با انتشار توئیتی ضمن اعلام این خبر اعلام کرد وزیر امور خارجه به علت این سفرها در مذاکرات وین حضور نخواهد داشت. این میزان ارتباط میان این عنصر دوتابعیتی با منابع داخلی وزارت امور خارجه مساله‌ای نیست که براحتی بتوان از آن چشم‌پوشی کرد. با وجود تمام این سوابق اما نه‌تنها ظریف نظر نامساعدی پیرامون این چهره دوتابعیتی که مسؤول امور رسانه‌ای مذاکرات نیز شده بود نداشت که حتی در مجلس شورای اسلامی از وی به عنوان «وطن‌پرست» یاد کرد و زمانی که شهریور سال 97 در پاسخ به پرسش یکی از نمایندگان که از وی درباره چرایی حضور ۴ فرد دوتابعیتی شامل عبدالرضا دری‌اصفهانی، سیروس ناصری، مشکان مشکور و محمدعلی شعبانی پرسیده بود، گفت: در وطن‌پرستی و توجه به منافع ملی این افراد تردید نداریم. وزیر امور خارجه همچنین درباره شعبانی گفت: آقای شعبانی نیز هیچ‌گاه در مذاکرات حضور نداشتند و از وی به عنوان کمک در روابط عمومی استفاده می‌شد؛ کمک بسیار خوبی هم کردند.
با تمام این اوصاف انتخاب وین به عنوان شهری که مرکز عملیات‌های سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی به حساب می‌آید برای نشست کمیسیون مشترک برجام تردیدهای زیادی را ایجاد کرده است. شاید در روزهایی که وزیر امور خارجه حتی نه در پشت پرده‌ها که به صورت علنی علیه یک سریال تلویزیونی به خاطر نشان دادن چهره یک جاسوس دوتابعیتی حمله می‌کند و تلاش خود را معطوف به توقف پخش این سریال می‌کند پیگیری مذاکرات در چنین بستری بتواند ظن افکار عمومی را بیشتر برانگیزد؛ ظنی که البته پشتوانه زیادی دارد و برای آن می‌توان به لیست بلندی از نفوذ جاسوس‌های دوتابعیتی در بدنه تیم مذاکره‌کننده در سال‌های اخیر اشاره کرد. آیا موقعیت وین برای مذاکرات حضوری در شرایط کرونایی جهان نشان از کلید خوردن پروژه‌ای دیگر دارد؟

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین