وطن امروز: در طول سالیانی که گذشت آنقدر ناداوریها و نگاههای سیاسی در جشنواره فیلم فجر حاکم بوده است که هیچگاه نتوانستهایم مطالبات مردمی را از برگزارکنندگان این جشنواره طلب کنیم اما وظیفه پیامرسانی نگارنده حکم میکند برای تنویر افکار عمومی گام بردارم و صادقانه بگویم در 2 سال گذشته جشنواره فیلم فجر در مرحله انتخاب با حب و بعض نگاه میکند. متاسفانه آنچه از معاونت سینمایی فعلی دیدهایم نگاهی چنین بوده که برخی همیشه مغضوب بودهاند. روحالله حجازی نیز از این دایره مستثنا نبوده و نیست. دامنه این حب و بغض از فیلم «از میان ابرها» آغاز شده و همچنان ادامه دارد. از طرفی اظهارنظرهای مدیریت جشنواره فجر فوقالعاده آزاردهنده است. ابتدا در برنامه «هفت» شرکت میکنند و میفرمایند از تاریخ ایکس هیچ فیلمی پذیرفته نمیشود و چندی بعد در برنامه «پارک ملت» با قاطعیت میگویند تعداد فیلمهای بخشهای مسابقه از 26 فیلم فراتر نمیرود. البته آنچه عنوان شد دغدغه نگارنده نیست. امسال بیشتر از هر سال دیگری شبهات فراوانی درباره آثار بخش مسابقه به وجود آمده. برای همین پیگیر شدیم تا فیلمی را که وحید پوریامین و حجتالاسلام رسایی پسندیده بودند تماشا کنیم تا متوجه شویم کارگردانی که این همه مورد توجه اهالی رسانه است چرا فیلمش در جشنواره نیست؟ و برای نخستین بار کنکاشی را آغاز کردیم تا متوجه شویم آیا درباره روحالله حجازی با حب و بغض تصمیم گرفته شده است یا خیر؟ بعد از تلاشهای فراوان موفق به تماشای فیلم حجازی شدم و بعد از اتمام فیلم دریافتم درباره این اثر بدیع و فوقالعاده جفا شده است و حالا میتوانم به این هیات انتخاب و برگزارکنندگان جشنواره معترض باشم که چرا اثری چنین موثر و متفاوت را از جشنواره کنار نهادهاند.
«زندگی خصوصی آقا و خانم میم» در نگاه نخست ازچنگک انداختن به قاعدههای کلاسیک و مرسوم سینما در نوع روایت و ساختار پرهیز کرده است و اتفاقا نکته جالب درباره فیلم حجازی این است که روایتی را دستمایه کارش قرار داده که در جامعه امروز شهری یک معضل اجتملاعی در بافت روابط زن و شوهری به حساب میآید. محسن و آوا، زوج جوان، زيبا و متكي به نفس با فرزندشان از ناکجاآبادی به تهران آمدهاند. طبقه کاری و اجتماعی مرد در حال ارتقاست اما در آزادراه مدرنيتی که مرد پیشتازانه با تغییر در موقعیت اجتماعیاش میخواهد دستی به قالب تهماندههای ذهنیاش ببرد، موفق نمیشود. او در این حرکت پرشتاب، همسرش را در این آزادراه رها میکند اما میداند که میلی به این کار ندارد و زن همچون عروسکی به همه خواستههای مرد تن در میدهد اما مولفه شک، شکافی است که به روایت این زن و مرد راه پیدا میکند تا حرکت پرشتاب این مرد در این آزادراه با کندی صورت پذیرد.
فیلمنامهای فوقالعاده زیبا از علی طالبآبادی که راجع به رابطه زوجي است كه زندگي خود را با عشق ادامه میدهند و اكنون بعد از سالها آنچه را كه ميخواستند بهدست آوردهاند. این فیلم سرنوشت عشقهای رمانتیکی را نشان میدهد که مولفه شک میتواند قصر دوست داشتنی رابطه زن و شوهری را به یک ویرانه تبدیل کند. فیلم صادقانه تابوت پوسیده روابط زن و شوهری را میگشاید و اخلاق پوسیده مردانه که به زن به چشم اسبابالمطبخ نگاه میکند را میکاود. به دوستان نگران، صادقانه بگویم که هیچ انگاره لیبرالیستی و هیچ انگاره فمنیستی در فیلم وجود ندارد. زوجي كه خود را پويا و آماده تغيير نشان دادهاند، رؤيايشان محقق میشود اما بلاهت ناشی از شک است که پتكي بر ذهن واپسگرای شخصیت محسن میکوبد و رویای محسن و آوا در زندگی زناشویی به كابوسي تمامعيار بدل ميشود؛ كابوسي كه ارمغان روياپردازي است. داستان فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» قصه روزمرگی یک زن و شوهر در زمانی خاص نیست بلکه يك ديدگاه وسيع جهاني را در خود پنهان دارد. توفاني كه پس از تولد يكباره شک میان اين زوج زندگيشان را درمينوردد، چنان هولناك است كه بيننده را به اين فكر واميدارد كه کاش محسن از ناکجاآبادش به تهران نیامده بود و دل درگرو «تغيير» و «دگرگوني» نمينهاد. فیلم به هیچ اثر فرنگی خاص شباهت ندارد اما رگههایی از «جاده انقلابی» (سام مندس) و «چه کسی از ویرجینا وولف میترسد» (مایک نیکولز) و رگههایی از مولفه وودی آلن در این فیلم نه به صورت کمدی بلکه در فضایی کاملا جدی اما مطابق با فرهنگ عامه ایرانی به چشم میخورد. جذابيت آوای جوان در ذهن مرد آرزومند، به صورت يك شک پرماجرا شكل میگیرد. صرفنظر از رفتار گاه خشن مرد در انتها، بدعت تازهای از روابط رمانتيك زناشویی با شمایلی واقعگرایانه را در یک فیلم میبینیم. وحشت مرد و رفتار خشن وی بابت حضور فرزندی دوباره میان این زن و مرد کاملا ملموس است و همه اين اتفاقات به يك سرانجام نيكو ختم نمیشود. هرچند پايان تراژيك فيلم بازتابي از ساختار زناشویی است اما قالب ساختار سنتگرا را تقبیح نمیكند بلکه بحثهاي زن و شوهر، تضاد آرزوهايشان را با واقعيت و نيز بلندپروازي و مسؤوليتپذيري مرد را نقد ميكند. کلیت فیلم روايتي بيطرفانه از جايگاه زن در بافت اجتماعي است و سعی میکند زاویه نگاهی که به زن صورت میپذیرد و عمدتا نگاهی اسباب مطبخی است را از زوایای دیگری بررسی کند. در نهايت فرياد دردمندانه این زن در فرار از خودروی مرد آشکار میشود. اما نمايش درد و رنج يك زن توسط نویسنده و کارگردانی که مرد هستند را بايد هنرمندانه برشمرد. کاملا مشخص است که دیدگاههای مدرن حجازی و نویسنده، علی طالبآبادی که بیشتر به رمانهای «پیتر یتز» شباهت دارد در تقابل با سنت نیست و حجازی سعی میکند در این فیلم به بدنه روابط زن و شوهری نگاهی سنتگرا داشته باشد و تاثیرات مدرنیته را در عوض بررسی کند. احساس مصيبت قريبالوقوعي كه در بخشهای انتهایی این فيلم نهفته است را تماشاگر عادی سینما نیز میتواند درک کند.
مهتاب کرامتی ديالوگهاي خود را به طرز وسواسآميز و جنونآميزي ادا ميكند. گويي صداها را به صورت حلقه و دود از دهان خود خارج ميكند. او برداشت گستردهای از شخصيت آوا داشته و در نشان دادن اين كاراكتر به افراط كشيده نميشود. شاید نخستین باری باشد که «وزن» بازيگري او با خطوط ترسيمشده داستاني همسو ميشود و در چند دقيقه از كل فيلم، بيان کرامتی مثل سایر آثارش اغراقآمیز به نظر نمیرسد. ما در طول روز زن و شوهرهای فراوانی را میبینیم که ظاهرا موفق و خوشبخت به نظر میآیند اما درون جهمنی از شک زندگی میکنند. غیر از همه اینها باید به کارکرد اجتماعی فیلم توجه کرد. اگر سری به دادگاههای خانواده بزنید متوجه خواهید شد که جنون شک و این بیماری دیوانهوار چه قصرهایی را به ویرانه بدل كرده است. حجازی در این فیلم ما را با حقايق دردناكی در زندگی زناشویی آشنا میکند و روند فروپاشي يك ازدواج را به نمايش ميگذارد.
«زندگی خصوصی آقا و خانم میم» يكي از دقيقترين و پيچيدهترين درامهاي زن و شوهري است که مفهوم و نوع پیامش کهنه نخواهد شد. بياغراق مينویسم كه تنشها و هيجانهاي اين درام از هر تريلر حماسي براي آدمهاي روزگار ما چالشبرانگيزتر است و نقطه قوت آن دو بازيگری است كه در عین پختگي، مقابل هم قرار گرفتهاند. فيلم تازه حجازی بيشك حرفهايي براي گفتن دارد اما مخاطب تا چه اندازه با آن ارتباط برقرار ميكند؟ مخاطبي كه زندگي زناشويي او دستخوش مرارتهاي فراواني شده است، ميتواند درك كند چه اتفاق دهشتناكي در اين فيلم ميافتد. كارگردان و گروه همراهش كار خود را خوب انجام دادهاند و جوهر وجودي بدنه روابط زناشویی را به خوبی کاویدهاند، از این جهت میتوان بارها و بارها فیلم را ستایش کرد. اين فيلم براي همه اقشار جامعه و افراد متأهل ساخته شده است كه صرفنظر از خوبي يا بدي رابطه آنها، لحظههاي پرترديدي را كه بيشتر همسران در زندگي خود از سر گذراندهاند، نشان ميدهد. در بيشتر اين لحظات، اين سوال براي همسران بهوجود ميآيد كه از طرف مقابل ميخواهند بپرسند كه واقعاً تو كي هستي و من اين چند سال با چه كسي زندگي ميكنم؟
مراحل
یقین، رابطه یقین با علم، ایمان، جهل و حقیقت، یقین در اعتقادات، ضرورت کسب یقین
در زندگی زناشویی و... آثاریقین. بخش انتهایی رابطه یقین و عمل، نقش یقین در عمل،
معرفت و تجربه در کسب یقین، شرایط و راههاى وصول به یقین و موانع وصول به یقین
در جدال با مقوله شک به نبردی شوالیهوار میرود. حال چطور ممکن است فیلمی که این حجم
از مفهوم را به اندازه 10 کتاب فلسفی- اجتماعی به بیننده القا میکند از جشنواره
کنار گذارده میشود. بنده به خاطر تنویر اذهان عمومی این موضوعات را با مردم در میان
میگذارم که یکی از آثار فاخر امسال به دلیل همین حب و بغضها از جشنواره فیلم فجر
کنار نهاده شده است و اهالی رسانه نیز از قضاوت درباره فیلمی محروم هستند که فوقالعاده
جذاب است و پرداخت خوبی دارد، ضمن اینکه بر اساس تئوری سالمسازی جامعه ساخته شده
است و هزاران مفهوم دینی را میتوان در آن یافت.
ابراهیم حاتميکیا در مقام بازیگر
چنان بازی جذابی ارائه میکند که دیدنش میخکوبتان میکند. بودن این فیلم در بخش
مسابقه به این جشنواره و فیلمهای ضعیفش وجاهت خواهد بخشید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com