کد خبر: ۶۸۳۹۳۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
خلاصه‌ سخنان سوزنچی در مناظره با مهدی نصیری

حجاب غیر از کارکرد اصلی‌اش، در جهان امروز وجهه نمادین هم پیدا کرده است

حجاب غیر از کارکرد اصلی‌اش، در جهان امروز وجهه نمادین هم پیدا کرده است؛ قرآن کریم می‌فرماید «بزرگداشت شعارهای دین خودش مایه تقوای قلب است‏ (سوره حج، آيه۳۲). آیا ارزش پرچم یک کشور برای مردمش، فقط در حد قیمت پارچه‌اش است؟

حجاب غیر از کارکرد اصلی‌اش، در جهان امروز وجهه نمادین هم پیدا کرده استگروه اجتماعی- حجت الاسلام دکتر حسین سوزنچی، پژوهشگر و استاد دانشگاه طی یادداشتی نوشت: با توجه به مشکلات روز، من مساله_حجاب را مهمترین مساله امروز کشور نمی‌دانم؛ در عین حال، اهمیتش در ردیف یک مساله جزیی فقهی نیست:


به گزارش بولتن نیوز، حجاب غیر از کارکرد اصلی‌اش، در جهان امروز وجهه نمادین هم پیدا کرده است؛ قرآن کریم می‌فرماید «بزرگداشت شعارهای دین خودش مایه تقوای قلب است‏ (سوره حج، آيه۳۲). آیا ارزش پرچم یک کشور برای مردمش، فقط در حد قیمت پارچه‌اش است؟

الف. دلیل ضرورت وجود قانون حجاب در جمهوری اسلامی ایران

قانون_حجاب، ناظر است به حضور زن در مقابل نامحرم، نه در حریم شخصی خود؛ یعنی برای نحوه حضور زن در مجامع عمومی است؛ پس سنخ این حکم، یک حکم اجتماعی است، نه صرفا مربوط به حریم خصوصی افراد.

حکومت همان طور که دغدغه مساله سلامت_جسمی مردم (مثلا کرونا) را دارد، نسبت به سلامت_معنوی مردم (از جمله عفت عمومی) هم باید حساس باشد. درجه‌ای از پوشش و الزام به آن، در عرف بشر در جهان وجود دارد، که درجه‌ی کمی هم نیست؛ بحث ما این است که محدوده قانونیِ‌ آن را اسلام تعیین کند یا سلیقه‌های شخصی؟!

در جامعه‌ای که عموم مردم مسلمانند، احکام اجتماعی اسلام باید در عرصه قوانین جدی گرفته شود [اصل چهارم قانون اساسی: ‌‌‌‌‎کلیه‏ قوانین‏ و مقررات‏ مدنی‏، جزایی‏، مالی‏، اقتصادی‏، اداری‏، فرهنگی‏، نظامی‏، سیاسی‏ و غیر اینها باید بر اساس‏ موازین‏ اسلامی‏ باشد.]

به علاوه، یک کارکرد مهم قانون حجاب، تعیین مرز معین برای رعایت قانون در عرصه عفت عمومی است؛
درست است که حداقل ۷۰-۸۰ و بلکه ۹۰ درصد زنان جامعه ما عفیف‌اند و اگر قانون حجاب برداشته شود اغلب به نحو زننده‌ای پوشش خود را کنار نمی‌گذارند؛ اما آن ۱۰ درصدی که بی‌عفت‌اند چطور؟! اگر برای حفظ عفت عمومی باید جلوی اینها را گرفت، با چه قانونی؟
با کنار گذاشتن حد و مرزی که خداوند برای رعایت پوشش معین کرده، همواره درباره اینکه چه حدی از عدم پوشش، خلاف عفت عمومی است مناقشه خواهد شد.


ب. اشکالات و مخالفت‌ها با قانون حجاب؛ و پاسخ

همه اشکالات منطقی‌ای که موجب مخالفت عده‌ای با قانون بودن حجاب می‌شود، ناظر به بد اجرا شدن قانون بوده، نه اصل الزام قانونی؛

اما: بد اجرا شدن، دلیل موجهی برای «اجرا نکردنِ» قانون نیست: مثلا، آیا اگر پلیس از قانون ممنوعیت عبور از چراغ قرمز سوءاستفاده کرد، باید عبور از چهار‌راه‌ها کاملا دل‌بخواهی شود؟!
و بد اجرا شدن، ناشی از این است که با اینکه مساله حجاب از جنس قانون_مدنی است، اما جامعه ما فقط قانون_کیفری را به عنوان قانون می‌شناسد!
مساله اصلی در قانون_کیفری (مثلا قوانین مربوط به دزدی یا قتل)، تعیین مقدار مجازات و سپس مجازات کردن مجرم است.
اما مساله اصلی در قانون_مدنی، تنظیم روابط افراد جامعه با یکدیگر است؛ مانند قوانین مربوط به معاملات ویا قوانین رانندگی؛ و البته مجازات، آخرین گام آن است. در این دسته از قوانین، نگاه اصلی به قانون، نگاه فرهنگی و اجتماعی است؛ البته حد و مرزها هم مشخص می‌گردد و اگر کسی تخطی کرد مجازات می‌شود.

حجاب غیر از کارکرد اصلی‌اش، در جهان امروز وجهه نمادین هم پیدا کرده است

 اشکالات و مخالفت‌های منطقی همه به این برمی‌گردد که چرا می‌خواهید با زور افراد را محجبه کنید؟!
منظورشان این است که چرا با «قانون کیفری» می‌خواهید حجاب را مستقر کنید؟!
و از این جهت راست می‌گویند.


اما اشتباهشان این است که با اصل قانون بودن حجاب مخالفت می‌کنند؛ در حالی که سزاوار بود می‌گفتند: این قانون را به عنوان «قانون مدنی» ببینید و اجرا کنید؛ که الزام گام آخر آن است، نه از ابتدا تا انتهای آن.


ج. شرایط دست برداشتن حکومت از اجرای یک قانون

اگر واقعا اکثریت مردم در جامعه‌ای با اجرای قانونی مخالفت کنند، هر حکومتی ناچار است در نحوه اجرای آن تجدیدنظر کند؛


اما عمل نکردن افراد، لزوما مخالفت با اصل قانون نیست. از مشاهده افرادی که حجاب شرعی صددرصدی را رعایت نمی‌کنند نمی‌توان نتیجه گرفت آنها مخالف وجود اصل قانون حجاب، و طرفدار غیرالزامی شدن آن هستند؛ مانند این است که گفته شود افرادی که قوانین رانندگی را کامل رعایت نمی‌کنند، مخالف وجود قوانین رانندگی در جامعه، و طرفدار غیرالزامی شدن قوانین رانندگی‌اند؟!

همچنین تفاوت بسیار است بین ناتوانی از اجرای برخی از قوانین ( به خاطر مشکلاتی فعلا نتوانیم یک قانونی را اجرا کنیم)، با کنار_گذاشتن یک قانون ( به سلیقه خودمان ویا به خاطر عرف، احکام دین را اهم و مهم کرده، از ابتدا اجرای برخی قوانین را معلق کنیم)!


قوانین اسلام منظومه‌وار است؛ و خداوند است که مقدار واجب‌الالزام این منظومه را معین کرده است؛‌ ما حق نداریم به تشخیص سلیقه‌ای خود، از قانون دانستن برخی از قوانین اجتماعی اسلام صرف نظر، و این منظومه را کم و زیاد کنیم؛ هرچند ممکن است که گاهی به خاطر شرایط پیرامونی نتوانیم یک قانون را اجرا کنیم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Turkey
|
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۳۰
0
0
انحرافات سخنان سوزنچی از نصیری بیشتر بود. فقط داشتند نقش پلیس خوب و
پلیس بد را بازی می کردند. سوزنچی رسما می گوید اگر جامعه با قانون خدا
همراهی نداشت باید آن را رها کرد!؟ این منطق یک طلبه است؟ با تقسیم مساوی
بیت المال که حکم خدا بود مگر مردم صدر اسلام همراهی کردند؟ پس چرا
اینقدر حضرت علی بر آن اصرار داشت؟ جهت اطلاع این طلبه، تنها یک جا ممکن
است حکم خدا تعطیل شود و آن جایی است که مردم به خطا یک دستور خلاف اسلام
را دستور دینی تصور کنند و کاری را قربه الی الله انجام دهند که غلط
باشد. مثل ماجرای نماز تروایح که امام علی علیه السلام وقتی دید مردم می
گویند این سنت خلیفه دوم است دیگر با آنها مخالفت نکرد. در اینجا باید
اول به مردم حالی کرد که حکم خدا چیست. اما عدالت و مساوی بودن بیت المال
را همه می دانستند حکم خدا است و جای شکی در آن نبود. لهذا هیچ گونه شکی
در آن نبود که جای مسامحه و مصلحت اندیشی باشد و یک نفر هم نگفت اینکار
خلاف شرع است. بلکه می گفتند می دانیم حکم خدا است و پیامبر و ابوبکر هم
همینطور عمل کردند و مساوی تقسیم کردند اما تو بیا و بی عدالتی زمان دو
خلیفه بعد را ادامه بده!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین