کد خبر: ۶۷۲۲۷۰
تاریخ انتشار:
نسل‌سومی‌ها مخزن اسرار که نه، مخزن سوالات و ابهامات مختلف‌اند

دعواهای قرمز و آبی، آدم‌های سیاه و سفید، قضاوت‌های یک خطی!

«جو گیری» سم است. چه در نقد امثال آملی و چه در واکنش به سخنان رهبری. در فضای استادیومی نه ابهامی رفع شده و نه رشدی اتفاق می‌افتد. من به شخصه همانطور که سعی کرده‌ام در نقد آملی لاریجانی جو گیر نباشم، تلاش می‌کنم که سخنرانی دیروز رهبری را هم خارج از فضای استادیومی فهم کنم. اگرچه می‌دانم که متاسفانه در فضای زد

دعواهای قرمز و آبی، آدم‌های سیاه و سفید، قضاوت‌های یک خطی!گروه سیاسی- میلاد گودرزی: گویی مغزهای‌مان کوچک و قضاوت‌های‌مان زنگ‌زده و ۱۴۰کاراکتری و توییتری شده! می‌خواهیم درمورد هر پدیده‌ای به یک گزاره‌ی یک‌خطی برسیم و خیال خودمان را راحت کنیم. گروهی دادگاه طبری و عمق فاجعه را که می‌بینند شروع می‌کنند به تولید قاطعانه‌ی یک‌خطی‌های «پس خود آملی لاریجانی هم فاسد بوده»، «همه‌شون دزدن!» و «همه چی کار خودشونه!»، گروهی هم سخنرانی دیروز رهبری را که می‌شنوند احساس می‌کنند اتفاق جدید و تحول شگرفی رخ داده و یک خطیِ «رهبری از آملی دفاع کرد پس او را نقد نکنید!» در ذهن‌شان شکل گرفته و درنتیجه از لایک کردن پست‌های انتقادی نسبت به آملی هم توبه کرده و شروع می‌کنند به حمله به منتقدین دیروز. صرف‌نظر از موضع رهبری و وضعیت آملی و دادگاه طبری، برای من این دنیای یک‌خطی قضاوت‌ها از همه چیز مهم‌تر و البته تأسف‌برانگیز است.

به گزارش بولتن نیوز، دوطرف طیف قضاوت‌کنندگان یک‌خطی، اگرچه شاید عقایدشان زمین تا آسمان با هم متفاوت باشد و یکی مدام نگران باشد که «مبادا نظام تضعیف شود» و دیگری «همه‌شون دزدن» لقلقه‌ی زبانش باشد، اما هردو طرفدار دعواهای قرمز و آبی‌اند و آدم‌ها را سیاه مطلق یا سفید محض می‌بینند و حوصله‌ی درگیر شدن با متن و محتوا را ندارند و به حاشیه‌ی قضاوت‌های یک‌خطی‌شان مشغول و راضی‌اند.

رهبری گفته‌است مواظب باشید در مبارزه با فساد «به افراد بی‌گناه تعدی و ظلم نشود» و از «اهانت و ظلم به برخی بزرگان پاکدست قبلی قوه قضائیه» گلایه کرده‌است. چه آن بزرگواری که زیر سوالات و شبهات و انتقادات جدی قبلی ما درمورد آملی لاریجانی می‌نویسد «برو توبه کن و این مطالب را پاک کن» و چه آن عزیزی که می‌نویسد «چی شد رهبر هم که از مفسدین حمایت کرد!»، درنظر من هواداران قرمز و آبی‌ای هستند که سریع قضاوت یک‌خطی خود را شکل داده و در استادیوم برای خودشان مکان‌یابی کرده و بوق بدست گرفته و می‌خواهند به زور من را هم وارد میدانِ هواداری یک‌خطی کنند.
ولی منی که تاکنون نه به آملی لاریجانی «فاسد» گفته‌ام که حالا با تعبیر «پاکدست» رهبری متحیر شوم و نه حرف‌ها و مستندها و مطالب قبلی‌ام را مصداق «ظلم و تعدی» می‌دانم که حالا منفعل شده و از این پس غلاف کنم، همچنان می‌خواهم در متنِ قصه‌ها بدنبال حقیقتِ مفصل و غیرخطی بگردم.

هیچ‌وقت نخواسته‌ام که در حاشیه‌ی دعواهای قرمز و آبی باشم. سعی کرده‌ام، مثلاً؛ وارد متن کلاک و طبری شوم، به محتوای دستور قضایی آملی لاریجانی دسترسی پیدا کنم و صریح، قاطع و البته بدون تعدی، سوال کنم که آقای آملی لاریجانی نقش شما در پرونده زمین‌خواری و ویلاسازی کلاک لواسان چیست؟! در چه فرآیندی آن دستور قضایی شما بنفع متخلفین آن پرونده‌ی بزرگ صادر شد؟! از رشوه‌های دریافتی طبری در این پرونده باخبر بودید یا نه؟! تخلفات طبری که اکنون به دادگاه آمده را چگونه و در چه فرآیندی بررسی کردید که فساد آن برای‌تان احراز نشد؟! اگر وضعیت شما درمورد طبری را «بی‌خبری» قلمداد کنیم، چه پاسخی برای این بی‌خبری و ناکارآمدی بزرگ مدیریتی دارید؟! علاوه بر طبری، قاضی‌منصوری‌ها و بیژن قاسم‌زاده‌ها چگونه در این سطح در دادگاه‌ها و دادسراهای تحت مدیریت شما سربرآورده و یکه‌تازی می‌کردند؟! سرنوشت ده‌ها و صدها پرونده‌ی رسیدگی شده توسط این قضات فاسد چه می‌شود؟!

و ده‌ها سوال و ابهام و چالش و انتقاد جدی دیگر در دیگر موضوعات که یا از خود آملی لاریجانی خواسته‌ایم که پاسخ دهد یا از دادگاه دستگاه قضایی که به آن اعتماد داریم مطالبه کرده‌ایم که در فرآیند دادرسی‌ها به این سوالات پاسخ دهد. این‌ها تعدی‌ست؟!
آیا در اینکه بپرسیم آقای آملی لطفاً شفاف بگویید بانی و حامی مالی ساخت حوزه علمیه‌ی تحت اشراف شما در قم کیست، تعدی یا ظلمی اتفاق می‌افتد؟ من معتقدم که خیر و پرسیدن سوال و ملزم دانستن مسئولین به پاسخگویی را «حق – وظیفه» خود می‌دانم. من واقعاً نمیدانم بانی هزینه‌های ساخت این حوزه علمیه کیست، من واقعاً نمیدانم که آقای آملی لاریجانی از مفاسد طبری باخبر بوده یا نه، من واقعاً نمیدانم آقای آملی با علم به غیرقانونی بودن کلاک برای آن دستور قضایی صادر کرده یا خیر! من واقعاً نمی‌دانم در برخوردهای سخت صورت‌گرفته با جریان‌ها و شخصیت‌های سیاسی در دوران ایشان آیا حب و بغض شخصی دخیل بوده یا نه! واقعاً در این سوالات سوگیری، قضاوت و تعدی نیست لذا نه تنها منعفل و عذرخواه نشده که همچنان بشکل مستند، دقیق، موشکافانه و البته محترمانه در پی یافتن پاسخ این سوال‌ها و ده‌ها سوال دیگر خواهم رفت. در راه یافتن پاسخ ابهامات در مسیر مبارزه با فساد هم جز «حق، عدل و قانون» هیچ ملاحظه‌ی دیگری نداشته و نخواهم داشت.

مدیران پاکدست که هیچ، ما نسبت به اخلالگران و مفسدین هم حق تعدی و ظلم نداریم و با سرِ افراشته، حداقل درمورد خودم ادعا می‌کنم که تاکنون در لابلای پرداختن جزئی به ده‌ها پرونده و مصداق فساد، به کسی ظلم نکرده‌ام. اولین چیزی که از کلمه‌ی «تعدی» به ذهنم رسید، خراش افتادن به قسمتِ مجاز ملک شبنم نعمت‌زاده بود. یک‌سوم ملک، مجاز و دو سومش غیرمجاز بود، من نه با آنهایی موافق بودم که می‌گفتند با بولدوزر کلش را خراب کنید، نه با آنهایی که به اسم اینکه به متخلف هم نباید ظلم شود، از تخریب دو سوم غیرمجاز فرار می‌کردند. معتقد بودم قاطعانه و بدون ملاحظه باید دو سوم غیرمجازش تخریب و البته یک‌سوم مجازش حفظ شود. در حدود ۱۰ سال صدارت آقای آملی لاریجانی بر دستگاه قضایی، ساختمانی بنا شده که بخشی از آن خلاف بوده و باید تخریب شود. طبری از قسمت غیرمجاز است. بخشی نیز مجاز و قانونی و حُسن بوده که باید حفظ شده و تخریب آن تعدی‌ست. راه‌اندازی دادگاه‌های ویژه مفاسد اقتصادی در آن دوره را، باوجود همه نقدهای حقوقی وارد به آن، از این قِسم می‌دانم.

«جو گیری» سم است. چه در نقد امثال آملی و چه در واکنش به سخنان رهبری. در فضای استادیومی نه ابهامی رفع شده و نه رشدی اتفاق می‌افتد. من به شخصه همانطور که سعی کرده‌ام در نقد آملی لاریجانی جو گیر نباشم، تلاش می‌کنم که سخنرانی دیروز رهبری را هم خارج از فضای استادیومی فهم کنم. اگرچه می‌دانم که متاسفانه در فضای زد و خورد فعلی، این سخنرانی هم در همین فضا شنیده شده و یک‌خطیِ «رهبری از آملی دفاع کرد!» در ذهن‌ها مانده و به غلط برای دو سر طیف، این یک‌خطی از یکسو به «رهبری مخالف نقدکردن آملی‌ست» تفسیر شده و از سوی دیگر «رهبری از مفاسد آملی و طبری و... دفاع کرد» تعبیر می‌شود. از نظر من اساساً فاسد یا متخلف‌بودن آقای آملی لاریجانی از یکسو هیچ‌جا اثبات نشده و امری قطعی نیست و ازسویی دیگر محل سوال و ابهام جدی‌ست و سخنرانی اخیر رهبری نیز نه از یکسو نه تأیید و حمایتی از یک فرد فاسد است و نه سد و مانعی برای رسیدگی به ابهامات و اتهامات و شبهات مطرح. البته می‌دانم که فضای استادیومی مجالی برای این حرف‌ها نمی‌گذارد. نمی‌دانم که آیا خود رهبری درمقام بیان‌کننده‌ی این مواضع باید به برهم‌ زدن این فضای استادیومی در جامعه هم اندیشیده و پیوست فرهنگی آن را نیز در سخنرانی خود لحاظ کند و یا ما مردم باید در کف صحنه‌ی بحث‌ها و دعواهای فضای مجازی و حقیقی‌مان این چالش را حل کنیم؛ اما هرچه که هست و هر کاری که باید کرد، این فضای قرمز و آبی جامعه در زیرمتنِ همه‌ی اتفاقات و تحولات، مانع بزرگی برای رشدمان است.

یکسال پیش و پیش از داغ‌شدن موضوع طبری و دادگاه‌های وی، خطاب به آقای آملی لاریجانی نوشتم "نسل‌سومی‌ها مخزن اسرار که نه، مخزن سوالات و ابهامات مختلف‌اند.کاش یک کنفرانس خبری برگزار می‌کردید و به ابهامات و اتهامات مختلف مطروحه درباره خود و خانواده‌تان، از جمله ماجرای طبری، صریح و بی‌لکنت پاسخ می‌دادید" بعدتر که عمق فاجعه را در دادگاه‌های طبری دیدیم، مطالبه‌ی رسیدگی دادگاه به این ابهامات و اتهامات را هم بیراه ندانسته و انتظار داشته و داریم نقش و موضع آقای آملی در پرونده طبری شفاف شود و امیدوارم سخنرانی اخیر رهبری و تأکید ایشان بر عدم ظلم و تعدی به بی‌گناهان، ازسوی دوطرف طیف استادیوم، منجر به پایان باز همه‌ی این ابهامات و مسکوت ماندن ماجرا و سرکوب هر تلاشی برای روشنگری نشود! پرونده در ذهن مردم بسته نشده است، باید برای پایان‌بندی‌اش فکری کرد!

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین